جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
کارنامه نظری مواجهه علما با تجدد و نظام پارلمانتاریسم در عصر مشروطیت
![کارنامه نظری مواجهه علما با تجدد و نظام پارلمانتاریسم در عصر مشروطیت](/web/imgs/16/119/oxcla1.jpeg)
بدون داشتن بنیادی استوار در معرفت سیاسی، نمیتوان انتظار داشت، پرچمداران یك تمدن بتوانند در برابر تمدن دیگر مقاومت نمایند. تغافل یا بیتوجهی جریان منورالفكری به غنای قانونی و حقوقی اسلام، باعث شده است كه تاریخنگاری سیاسی بر این اساس بنیانگذاری شود كه «قانون» ارمغان بیبدیل از غرب بوده و هیچ بویی از رایحه آن به مشام ایران استبداد زده نرسیده است.
مقاله حاضر به بیان روحیه حاكم بر اندیشمندان مسلمان و تلاش فكری علمای شیعه برای نظامسازی و مواجهه با تجدد و نظام پارلمانتاریسم در عصر مشروطیت پرداخته و مباحث آن بر محورهایی چون راهبردهای مواجهه با مدرنیته و امثال آن استوار شده است.
روحیه حاكم بر اندیشمندان مسلمان به ویژه علما و روحانیت، در سده اخیر، در مواجهه با تمدّن جدید، به هیچ وجه قابل مقایسه با روحیه حاكم بر جریان منوّرالفكری نبوده است; چه آن كه اینان از خاستگاه فكریِ غنی و با ثباتی برخوردار بودهاند و مواجهه ایشان با نظام سیاسی جدید، به ویژه نظام مشروطه و پارلمانتاریسم بر این اساس رقم خورده است.
نوشتار حاضر به بررسی عینی این امر، با تكیه بر رسائل سیاسی علمای عصر مشروطه، میپردازد. با این توضیح كه تحلیل كلّی نوشتار حاضر، كه درباره كارنامه نظریِ مواجهه علم و روحانیت است، محدود به مواجهه با نظام پارلمانتاریسم نیست، بلكه درباره مواجهه آنان با كلیّت تجدّد است; اما مسأله پارلمانتاریسم به عنوان مصداق خاص آن، مورد توجه بیشتری قرار گرفته است.
در بخشهای آینده به تبیین ابعاد این مسأله، در مواجهه علمای مشروطهخواه دینباور و مشروعهخواهان خواهیم پرداخت.
۱. از «نظام معرفت دینی» تا «نظام سازی سیاسی»
بدون داشتن بنیادی استوار در معرفت سیاسی، نمیتوان انتظار داشت كه پرچمداران یك تمدن، بتوانند در برابر تمدّن دیگر مقاومت كنند. اندیشمندان مسلمان در دوران معاصر، هنگامی كه با تمدّن توسعهیافته غربی مواجه شدند، در تلاش بودند تا از پایگاه مستقل خویش به فراوردههای تمدّنی غرب بنگرند. روشن است كه محوریترین مؤلفه در این زمینه، جامعیت قوانین الهی اسلام و لزوم محوریت آن در قانونگذاری و برنامهریزی بود كه آنان را در نحوه برخورد با تمدن غرب راهنمایی میكرد. این گونه مواجهه را میتوان در گرایشهای مختلف سیاسی مشاهده كرد. هم مشروطهخواهان دینباور این نكته را مدّنظر دارند و هم مشروعهخواهان.
بدیهی است هر دولتی (به معنای عام) كه دارای چهار عنصر جمعیت، سرزمین، حكومت و حاكمیت است، نیازمند ضوابطی برای اداره امور خود، برای رسیدن به تمدّن مطلوب خود میباشد. گزینش كیفیت و سطح دقت این ضوابط، وابسته به وضعیت زمانی و مكانی ویژهای است كه بر هر دولتی حكمفرماست.
به هر حال، گذشته از ساختار حكومتی كه هر جامعه برای خود، به انتخاب یا اجبار، برگزیده است، قانون (ولو به شكل نامدون)۱ امری نیست كه از آن گریزی باشد و لذا مرجعی برای امر قانونگذاری و مشروعیتدهی به آن نیاز است. تنها مسألهای كه در تغییرات اجتماعی، مورد توجه قرار میگیرد، بازنویسی قانون بر اساس معیارهای جدید و احیاناً ب مرجعیت جدیدی برای مشروعیتدهی به قوانین است.
اكنون اگر از این زاویه به چگونگی مطرح شدن مسأله قانونگذاری و مشروعیتیابی آن در دوره مشروطه نگاه كنیم، میتوانیم از سطح به عمق راه یافته و قضاوت شفافتری از جریانات مشروطه داشته باشیم.
باتوجه به مقدمهای كه گذشت، در مییابیم كه اهمیت قانون و قانونگذاری امری نیست كه در ایران پیش از مشروطه سابقه نداشته باشد، بلكه تنها كیفیت و چگونگی آن مورد چالش قرار گرفته است. این امر زمانی روشنتر خواهد شد كه جایگاه عملی قوانین اسلام در مقایسه با قوانین خودساخته اروپای مسیحی را در نظر آوریم و نقش روحانیت و در رأس آنان، جایگاه مجتهدین و مراجع تقلید را فراموش نكنیم.
تغافل یا بیتوجهیِ جریان منوّرالفكری به غنای قانونی و حقوقی اسلام، باعث شده است كه تاریخنگاری سیاسی بر این اساس بنیانگذاری شود كه: «قانون» ارمغانی بیبدیل از غرب بوده و ایرانِ استبداد زده هیچ بویی از رایحه آن به مشامش نرسیده است، غافل از آن كه اشكال اساسی در عدم التزام حاكمان مسلمان به قوانین شفاف و جامع اسلامی بود كه گریبان ایران و ایرانیان را گرفته، میفشرد. از جانب دیگر، رویكرد بسیاری از فعالان روشن ضمیر در عرصه سیاسی، بر این باور استوار بود كه بنیان قانونگرایی، كه آنها بهدنبالش بودهاند، در اسلام بنیانی محكمتر از قانونگرایی مغربزمین دارد و تنها از این جهت به آن اقلیم نظر داشتند كه توانستهاند تجربهای موفقتر از خود در اجرای قانون (هر چند قانون انسانمدارانه و پر نقصشان) داشته باشند، والا ترجیحی برای بنیان قانون آنان بر بنیان قانون خود نمیدیدند.
البته یكی از عوامل موفقیت ایشان در این تجربه موفق را، مكانیزم، قالبها و ضوابط خاصی میدانستند كه برای اجرای قوانین خود برگزیدهاند و لازم میدیدند عناصری از این امور را، كه متناسب با فلسفه سیاسی خود و وضعیت آن روز ایران بود، اقتباس نمایند، البته اقتباسی كه جهتدهیِ آنان را در برنداشته باشد. همان گونه كه در این امر فراموش نمیكردند در پردازش نظام و روش برنامهای خود، تجربههای موفق و گاه مشابه با تجارب غرب را در كارنامه اسلام و مسلمانان داشتهاند و این نگاهشان به برخی تجارب موفق غرب، به معنای فراموشی اصالت اندیشه و استقلال فكری ایشان نبود.
گذشته از تلاش فكری علمای شیعه در عصر مشروطه برای نظامسازی، خودباختگی منورّالفكران غربباور و تلاشهای تبلیغی آنان نیز موجب شد كه علمای عصر مشروطه به شكلی خاص در وادی بحث از كیفیت مشروعیت قانونگذاری (اندیشه سیاسی) بیفتند، حال آن كه كار اجتهادی ایشان بر مبنای خاصی از نظام تقنین (استنباط احكامالله) استوار بود و نباید فراموش كرد كه بسیاری از مسائل چالش آفرین در این مورد، در میان علما (گذشته از مباحث صرف سیاسی و دیدگاه احیاناً متفاوت ایشان در مورد بسیاری از رجال و جریانات مطرح جامعه) مربوط به اندیشه سیاسی ایشان - كه از بنیانی مشترك مایه میگرفت - نبود، بلكه مربوط به كیفیت بنیان نهادن نظام سیاسی مطلوب و در واقع نوعی برنامهریزی مناسب ب زمان بود كه در خدمت پیاده شدن احكام آسمانی اسلام باشد.
به هر حال، بنیاد معرفت و حركت سیاسی علمای مشروطهطلب و مشروعهخواه، بر اساس نگاهی خاص به آموزههای اسلامی شكل گرفته بود كه ثبات، جامعیت و برتری آنها، محور اصلی نگاه آنان بود.
۱. از همین رو بود كه شیخ فضلالله نوری، مبنای سیاست را توجه به خاستگاه و اصالت قوانین اسلامی میدانست و برتری آموزههای اسلامی را متذكر میشد:
«بهترین قوانین، قانون الهی است... و بحمداللّه ما طایفه امامیه بهترین و كاملترین قوانین الهی را در دست داریم. ... این قانون الهیِ ما، مخصوص به عبادات نیست، بلكه حكم جمیع مواد سیاسیه را بر وجه اكمل و اوفی داراست; حتی ارش الخدش.... اگر كسی را گمان آن باشد كه مقتضیات عصر، تغییر دهنده بعض مواد آن قانون الهی است یا مكمّل آن است، چنین كس هم، از عقاید اسلامی خاتم انبیا است و قانون او ختم]پیغمبر م(ص)[خارج است; به جهت آن كه قوانیناست.»۲
طبیعی است كسانی كه از نظر فكری وامدار نحلههای فلسفی جدید و گوناگون غرب بودند، برایشان خاستگاهی جز لیبرالیسم و اومانیسمِ برآمده از روح ضدّ دینی عصر جدید نمیتوان یافت. علیرغم آن كه افراد بسیاری در غرب تجدّدگرا بودند كه حجیّت دین را انكار نكرده و همواره در برابر الحادگرایان مقاومت داشتهاند،۳ اما همانها نیز نمیتوانستند در عرصه اجتماع، مبنایی برای حقوق و قانونگذاری بنیاندینی قوی داشته باشند; چرا كه اصالتاً مسیحیّتی كه قرنها بر اروپا حكم رانده بود، احكام حقوقی برآمده از دین، به معنای تمام كلمه نداشت و اگر دخالتی دینی هم مطرح بود، تنها دخالت ارباب كلیسا در زمینه مسائل اجتماع و صرفاً مصلحتسنجیها و استحساناتی را شامل میشد كه ایشان از جانب خود مطرح میكردند و در واقع روحانیت مسیحی نهادی بود كه در كنار دیگر نهادهای اجتماعی رشد كرد و ابعادی از حاكمیت را به خود اختصاص داد، نه آن كه متن عهد جدید مشتمل بر آموزههای حقوقی خاصی باشد.
همین مطلب یكی از اشكالاتی بود كه شیخ فضل الله نوری به آن پرداخت (و این اشكال از طرف بسیاری از اندیشمندان فرزانه و غیر مرعوبِ غرب طرح میشد)۴ و در واقع غربگرایان را خلع سلاح میكرد:
«امروز میبینیم در مجلس شورا، كتب قانونیِ پارلمنت فرنگ را آورده و در دایره احتیاج، به قانون توسعه قائل شدهاند، غافل از اینكه ملل اروپا شریعت مدونه نداشتهاند، لهذا برای هر عنوان نظامنامهای نگاشتهاند و در موقع اجرا گذاشتهاند و ما اهل اسلام شریعتی داریم آسمانی و جاودانی كه از بس متین و صحیح و كامل و مستحكم است، نسخ برنمیدارد. صادع آن شریعت، در هر موضوع حكمی و برای هر موقع تكلیفی مقرر فرموده است. پس حاجت ما مردم ایران بهوضع قانون منحصر است در كارهای سلطنتی.»۵
۲. مرحوم محلاتی، عالم مشروطهخواه و دینباور برجسته نجف، از نخستین كسانی است كه در حمایت مشروطه به نگارش روی آورد و مورد تأیید كسانی مانند آخوند خراسانی قرار گرفت. وی، به رغم آنكه علما را به غوررسی و تعلیم و تعلّم علوم سیاسی و قاعدتاً به مطالعه اندیشههای غربی ترغیب میكند، دچار مرعوبیت فكری نشده و بنیان مرصوصی را كه اسلام در اختیار مسلمانان قرار داده است، یادآور میشود و «اكمل و اتقن و اتم و اوفی» بودن سیاسات اسلامیه را متذكر شده، دیگران را به «عین الیقین» خوشهچین خرمن آموزههای اسلامی میخواند:
«جمیع احكام كبرویه و واجبات كلیه اسلامیه، از هر گونه تغییر و تبدیل مصون و محفوظ است و الی یومالقیامه باقی و برقرار خواهد بود.»۶
«پس تكلیف واجبیِ حتمیِ علما در این دوره، غیر از این نباشد كه از رجال استبداد و خیالات استبدادیه چشم بپوشند و به اخوان سیاسیون مملكت همدست شده قواعد تمدن و سیاسیات منظمه را با مراعات تطبیق آنها به سیاسیات حقه اسلامیه و مدنیات حقانیت كه در كتاب و سنت مبیّن شده، جاری و معمول دارند. در ادامه «احاطه به علوم سیاسیه و شعب و شؤون آن» و نیز «غوررسی در آیات كتابیه و آثار نبویه و نشر سیاسات كتاب و سنت در ما بین مردم» را از وظایف علما دانسته تا بر همگان معلوم شود كه «سیاسات اسلامیه اكمل و اتقن و اتم و اوفی است.»۷
۳. صاحب كشفالمراد بهگونهای زیبا، باتوجه به یكی از بنیانیترین اندیشههای غربشناسانه، اساس نیاز غرب به قانونگذاری گسترده و بینیاز اسلام از این نوع قانونگذاری را محور تحلیل خود و نقد افراط در قانونگذاری (و مشروطهخواهیای كه بر این اساس باشد) قرار میدهند:
«... بلی این مطالب، نسبت به فرانسه و انگلیس و سایر دول، غیر از اسلام درست میآید; زیرا كه دول روی زمین، یا طبیعی یا مسیحی و یا بتپرست میباشند و هیچ یك از اینها، كتاب آسمانی، كه مشتمل بر تفصیل احكام حدود و سیاسات و مواریث و معاملات باشند، ندارند، بلكه لابدند كه جمعی از عقلا و علمای آنه جمع شده به مشورت و صلاحبینی همدیگر قانونی برای اصلاح امر دنیایشان وضع كنند و اگر خطایی و یا منقصتی بینند به تدریج زمان و به مقتضای عصر به اصلاحش كوشند. بلی طایفه یهود احكام تورات دارند، اما دولت ندارند و ام زمره مسیحی اگر چه كتاب آسمانی كه انجیل باشد دارند، لیك ناظر به تزكیه اخلاق است، مشتمل به فروعات معاملات و سیاسات نیست.»۸
«حاصل كلام و فَذلَكه مرام آن كه، در دول مشروطه روی زمین، چون احكام الهیه وافی و كافی به وقایع جزئیه و سیاسیه مدنیه، در میان خود ندارند لابدند مجلس پارلمنت مركب از عقلا و علما ترتیب دهند و صلاح مُلك و ملت را به اكثریت آرأ دست آرند. ... اما ما اهل اسلام و ایمان، چون احكام شرعیه وافی و كافی داریم، ... بلی عیبی كه داریم این است كه عمل مطابق با قول نیست...»۹
دین، كه در تعریف خاصی از آن، اصلاً به عنوان «فرانهاد» میباشد، در دنیای مسیحیت مصداقی برای آن نمیتوان یافت; چرا كه به عنوان نمونه، از چنان غنای حقوقی برخوردار نبوده است كه بتواند جز به صورتی اخلاقی - و آن هم تنها در حدّ برخی دستورالعملهای كلی - راهبری اجتماع و سیاست را به عهده بگیرد، لذا در ذات خود مبتنی بر گونهای از جدایی دین و سیاست بوده است; اما در عمل از تعامل خاص نهاد روحانیت و سیاست بهرهمند بوده است و این امر نیز، هم میتوانسته است دارای كاركردهای مثبت و هم كاركردهای منفی باشدكه خود بحث ویژهای را میطلبد، هر چند در رویكردِ پس از رنسانس، تنها به ابعاد منفی آن پرداختهاند.
پژوهشگر: ذبیح الله نعیمیان
پاورقی ها
۱. چنان كه انگلیس و اسرائیل دارای قانون اساسی مدوّن نیستند.
۲. نوری، شیخ فضلالله، تذكرْ الغافل و ارشاد الجاهل، (مندرج در: زرگری نژاد، غلامحسین، رسائل مشروطیت، هجده رساله و لایحه درباره مشروطیت، چ۲، تهران، انتشارات كویر، ۱۳۷۷ش)، صص۱۷۵-۱۷۷
۳. مددپور، محمد، سیر تفكر معاصر در ایران، زمینههای تجدد و دینزدایی، كتاب اول، مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، چ۲، تابستان۱۳۷۹، صص۶۲-۸۲
۴. مدنی كاشانی، ملاعبدالرسول، رساله انصافیه، انتشارات مرسل، بی جا، ۱۳۷۸، ص۸۹-۹۰; رساله انصافیه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۵۶۹-۵۷۰
۵. تركمان، محمد، شیخ فضلالله نوری، رسائل، اعلامیهها، مكتوبات و روزنامه شیخ شهید فضلالله نوری، ج۱، تهران، ۱۳۶۲، صص۲۶۷-۲۶۸
۶. محلاتی، محمداسماعیل، اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۵۳۹
۷. همان، ص۵۳۱
۸. تبریزی، محمدحسین بن علیاكبر، كشفالمراد من المشروطْ و الاستبداد، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۱۳۲
۹. همان، ص۱۳۹
۱۰. مدنی كاشانی، ملاعبدالرسول، رساله انصافیه، بی جا، انتشارات مرسل، ۱۳۷۸، صص۸۹-۹۰ ، رساله انصافیه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۵۶۹-۵۷۰
۱۱. همان، ص۵۶۳
۱۲. خلخالی، عمادالعلمأ، بیان معنی سلطنت مشروطه و فوائدها، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۳۱۲-۳۱۴
۱۳. آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی، مراد از مشروطیت در سایر ممالك، مقصود از مشروطیت ایران، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۴۸۶
۱۴. محلاتی، شیخ محمداسماعیل، مراد از سلطنت مشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۴۷۶-۴۷۸
۱۵. اصفهانی، حاجآقانورالله، مكالمات مقیم و مسافر، (مندرج در: نجفی، موسی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، چ۲، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تابستان ۱۳۷۸)، ص۳۸۷
۱۶. همان، ص۳۸۲
۱۷. همان، ص۳۵۸
۱۸. خلخالی، عمادالعلمأ، بیان معنی سلطنت مشروطه و فوائدها، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۳۲۵-۳۲۶
۱۹. تقوی، سید نصرالله، مقاله سؤال و جواب در فواید مجلس، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۲۶۶
۲۰. محیط مافی، هاشم، مقدمات مشروطیت، به كوشش مجید تفرشی، جواد جانفدا، چ۱، تهران، انتشارات فردوسی، ۱۳۶۳، صص۲۴۱-۲۴۲
۲۱. ابوالحسنی (منذر)، علی، دیدهِبان بیدار; دیدگاهها و مواضع سیاسی و فرهنگی شیخ فضل الله نوری، چ۱، تهران، عبرت،۱۳۸۰، ص۱۸۳
۲۲. محیط مافی، هاشم، مقدمات مشروطیت، ص۳۶۴
۲۳. شیخ فضلالله، لوایح آقا شیخ فضلالله نوری، به كوشش هما ناطق، تهران، نشر تاریخ ایران، ۱۳۶۲، ص۵۲
۲۴. همان، ص۴۴
۲۵. محیط مافی، هاشم، مقدمات مشروطیت، ص۳۳۹
۲۶. تركمان، محمد، رسائل، اعلامیهها...، ص۳۴۹
۲۷. مددپور، محمد، سیر تفكر معاصر در ایران، زمینههای تجدد و دینزدایی، كتاب اول; مؤسسه فرهنگی منادی تربیت، چ۲، تابستان۱۳۷۹، صص۱۹و ۱۰
۲۸.مددپور، محمد، «تأملاتی انتقادی در باب اندیشههای بنیادی مشروطه»، نهضت مشروطیت ایران، مجموعه مقالات، ج۱، چ۱، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، بنیاد مستضعفان، تابستان ۱۳۷۸، ص۲۹۵
۲۹. همان، ص۲۸۹
۳۰. مددپور، محمد، سیر تفكر معاصر در ایران، زمینههای تجدد و دینزدایی، كتاب اول،ص۱۷
۳۱. همان، صص۶۴-۶۷
۳۲. تركمان، محمد، رسائل، اعلامیهها...، ص۷۴
۳۳. كسروی، احمد، تاریخ مشروطه ایران، چ۵، امیركبیر، تهران، ۱۳۴۰، ص۲۹۱ به دیده او: «اگر راستی را خواهیم این علمای نجف و كسان دیگری از علما كه پافشاری در مشروطه خواهی
مینمودند، معنی درست مشروطه و نتیجه رواج قانونهای اروپایی را نمیدانستند، و از ناسازگاری بسیار آشكار كه میان مشروطه و كیش شیعی است آگاهی درستی نمیداشتند...»(همان: ص۲۸۷ و نیز ر.ك.به: صص۳۰۹ و ۲۵۹).
دكتر عبدالهادی حائری نیز نظر شیخ را در تحلیل ماهیت مشروطه، بر تحلیلهای امثال علامه نائینی نزدیكتر به واقع میداند (عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، امیركبیر، تهران، ۱۳۶۰، صص۲۸۱ و ۲۹۸-۲۹۹). و معتقد است امثال مرحوم طباطبایی فریب توجیهات به ظاهر اسلامی روشنفكران را خوردند (همان، صص۵ و ۵۳-۵۴ و ۲۲۶ و ۳۰۲-۳۰۳).
۳۴. آدمیت، فریدون، ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران، ج۱، پیام، تهران، ۱۳۵۵، ص۲۲۷
۳۵. همان، صص۴۱۴ و ۴۱۸
۳۶. نوری، شیخ فضلالله، تذكرْ الغافل و ارشاد الجاهل، (مندرج در: رسائل واعلامیه ها)، ص۶۳
۳۷. تبریزی، كشفالمراد، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۱۳۷-۱۳۸
۳۸. محلاتی، شیخ محمد اسماعیل، مراد از سلطنت مشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۴۷۶-۴۷۸
۳۹. نوری، شیخ فضل الله، تذكرْ الغافل و ارشاد الجاهل، (مندرج در: رسائل، اعلامیهها...)، صص۵۷ و۵۸
۴۰. عنوان «پیروی اكثر یا اتباع احسن» كه توسط برخی محققان به كار گرفته شده است، برخی از جوانب این بحث را روشنتر مینماید و حدّاكثر تطبیق آیات شورا با نظام مشروطه و دموكراسی را میرساند. ر.ك.به: مهدی رنجبریان، «تأملی در تطبیق آیات شورا بر نظام مشروطه و دموكراسی (پیروی اكثر یا اتباع احسن)»، آموزه، كتاب دوم، مجموعه مقالات، گروه تاریخ و اندیشه معاصر، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۸۲، صص۶۱-۷۴
۴۱. محلاتی، ملاعبدالرسول، اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۵۱۶، ۵۱۷ و۵۴۴; خلخالی، بیان معنی سلطنت مشروطه و فوائدها، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۳۱۴ و ۳۲۶; فاضل خراسانی ترشیزی، كلمه جامعه شمس كاشمری، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۶۰۷; رساله انصافیه، ص۱۱۴-۱۱۶ و رساله انصافیه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۵۸۴ و۵۸۵; ابوالحسن نجفی مرندی، رساله دلائل براهین الفرقان، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۲۴۰و ۲۳۹
۴۲. زمر:۱۸
۴۳. نوری، شیخ فضلالله، حرمت مشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۱۵۸-۱۵۹
۴۴. تبریزی، محمدحسین، كشفالمراد، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۱۳۲
۴۵. تقوی، سیدنصرالله، مقاله سؤال و جواب در فواید مجلس، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۲۶۶
۴۶. تركمان، محمد، رسائل، اعلامیهها...، ص۶۴
۴۷. نجفی مرندی، شیخ ابوالحسن، دلائل براهین الفرقان فی بطلان قوانین نواسخ محكمات القرآن، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۲۴۹
۴۸. نوری، شیخ فضلالله، حرمت مشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۱۵۸-۱۵۹
۴۹. ملكزاده، مهدی، تاریخ انقلاب مشروطیت، ج۴، تهران، ۱۳۲۸، ص۲۱۱; نوری، شیخ فضل الله، تذكرْ الغافل و ارشاد الجاهل، (مندرج در: رسائل، اعلامیهها،...)، صص۶۷ و ۱۰۱
۵۰. محلاتی، شیخمحمد اسماعیل، مراد از سلطنت مشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۵۲۶ و۵۲۷
۵۱. همان، ص۵۲۹
۵۲. تعبیر مستشارالدوله در گفتگو با مرحوم شیخ حسین لنكرانی كه ایشان نیز این تعبیر را پسندیدهاند. علی ابوالحسنی (منذر)، آخرین آواز قو، چ۱، تهران، نشر عبرت، ۱۳۸۰، ص۶۴
۵۳. نوری، شیخ فضلالله، حرمت مشروطه، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۱۶۶
۵۴. تبریزی، محمدحسین، كشفالمراد، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۱۳۳
۵۵. انصاری، مهدی، شیخ فضلالله نوری و مشروطیت، رویارویی دو اندیشه، تهران، انتشارات امیركبیر، ۱۳۷۸، ص۴۲۵
۵۶. محلاتی، اللئالی المربوطه فی وجوب المشروطْ، همان، ص۵۴۱
۵۷. نائینی، تنبیهالامْ، ص۳۸، صص۱۱۰، ۱۱۹، ۱۲۱ و ۱۳۷
۵۸. تركمان، محمد، نظارت مجتهدین طراز اول; سیر تطور اصل دوم متمم قانون اساسی در دوره اول تقنینیه، تاریخ معاصر ایران، تهران: مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، پاییز ۱۳۶۸، صص۳۳، ۴۴و ۳۴
۵۹. همان; اصفهانی، حاجآقا نورالله، مكالمات مقیم و مسافر، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، صص۳۸۴و ۳۵۷
۶۰. مخبرالسلطنه گاه به اقتباسهای تندروانه در زمینههای مختلف توسط روشنفكران و تلاشهای آنان برای تصرّف در قوانین اسلام، اشكال كرده و خود نیز به اقتباسها و تصرّفهای نابجای خود در رویه و سیستم قضایی ایران، در دوره تصدی عدلیه توسط خود، اعتراف و اظهار ندامت میكند: «... آن روز به تقلید اروپا و عدم تجربه شخصی، آن اساس را ترویج كردم، امروز معتقد نیستم. در مكانیك هم اختراعی كه اجزایش و خصوص پیچش كمتر باشد، ترجیح دارد.... قاضی باید عالم و عادل و با ایمان باشد و از مجازات بترسد، والاّض با هر ترتیبی عدول از حق میكند، نحویون چنین كردند، ما هم میكنیم، همه جا صدق نمیكند. ... در عدلیه مردم چیزهایی از اوضاع فرنگ شنیدهاند و آن ترتیبات را وحی منزل میدانند و میخواهند بیتدارك و فرصت در اندك مدت، به منزل آخر برسند.» (مخبرالسلطنه، خاطرات و خطرات، صص۱۶۵و ۱۶۴).
۶۱. تركمان، محمد، رسائل، اعلامیهها...، صص۲۶۸و ۲۶۷
۶۲. اطلاعیه مشترك آقایان: سیدعبدالله بهبهانی، محمدباقر خادمالشریعه، حسین رضوی قمی، سیداحمد طباطبایی یزدی، قانونگذاری مجلس را محدود رعایت عدم مخالفت با قواعد شرعیه» اعلام میكند]با[به «امور عرفیه» و «آن هم (محمد تركمان، رسائل، اعلامیهها، ...، صص۳۶۶و ۳۶۵); آقا نجفی قوچانی، برگی از تاریخ معاصر (حیات الاسلام فی احوال آیْ الملك العلاّم)، درباره شخصیت و نقش آخوند ملامحمد كاظم خراسانی در نهضت مشروطیت، تصحیح: رمضانعلی شاكری، انتشارات هفت، چ۱، تهران ۱۳۷۸، ص۵۲
۶۳. محلاتی، محمداسماعیل، اللئالی المربوطْ فی وجوب المشروطْ، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۵۳۹; رساله انصافیْ، صص۸۹و ۹۰ و رساله انصافیْ، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۵۶۹ و۵۷۰
۶۴. خلخالی، عمادالعلمأ، بیان معنی سلطنت مشروطه و فوائدها، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۳۲۱
۶۵. تقوی، سیدنصرالله، مقاله سؤال و جواب در فواید مجلس، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۲۶۸; كلمه جامعه شمس كاشمری، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۶۰۷ . جالب آن كه شیخ فضلالله نوری، بخشی از امور معاشیه را كه عنوان شرعی دارند، از آن خارج میكند: «فقط حدود این مجلس رسماً كارهای دولتی و اصلاحات امور سلطنتی است... و حال باید بر وجه شورا شود، و به هیچ وجه در امور شرعیه و احكام اسلامیه اثنی عشری، چه معاشیه و چه معادیه، حق دخالت و تعرض ندارد» (محمد تركمان، مكتوبات، اعلامیهها، ... و چند گزارش پیرامون نقش شیخ فضلالله نوری در مشروطیت، ج۲، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، چ۱، ۱۳۶۳، صص۶۶-۶۸
۶۶. فخرالعلمأ، شیخمهدی، سؤالهایی دائر به مشروطیت، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۳۴۷و ۳۴۶
۶۷. اصفهانی، حاجآقانورالله، مكالمات مقیم و مسافر، (مندرج در: اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی)، ص۳۸۲
۶۸. نوری، شیخ فضلالله، تذكرْ الغافل، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، صص۱۷۵-۱۷۷
۶۹. تقوی، سیدنصرالله، مقاله سؤال و جواب در فواید مجلس، (مندرج در: رسائل مشروطیت)، ص۲۶۹
۷۰. «مجامع شوروی كه از اهل حلّ و عقد و عقلای با بصیرت مملكت تشكیل مییابد، بی فایده محض نخواهد بود و شورا و مشورت لغو صرف نیست تا جاهل به مواقع و مواضع امور مناقشه نماید كه سدّ باب مشورت خلاف دستور قرآن است.... بلكه در غیر تقنین قانون كلی در جزئیات و در اجرائیات و تشكیلات شورا مستحسن و مجامع شورا مرجع و كثیر الفایده و متبع است». احمد شاهرودی، مدینْ الاسلام روح التمدن،چ نجف اشرف، مطبعه مباركه علویه، ۱۳۴۶ق=۱۳۰۶ش، صص۲۷۸و ۲۷۷
۷۱. همان، صص۲۷۴-۲۷۶
منبع: مجله حكومت اسلامی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست