جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در میانه سنت و تجدد


در میانه سنت و تجدد

سنت tradition چیست تجدد یا مدرنیته modernity چیست مشخصات و مختصات هر یک چیست چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند چه نوع رابطه ای بین سنت و تجدد وجود دارد

سنت (tradition) چیست؟ تجدد یا مدرنیته (modernity) چیست؟ مشخصات و مختصات هر یک چیست؟ چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟ چه نوع رابطه‌ای بین سنت و تجدد وجود دارد؟

در لغت نامه دهخدا در معنی سنت آمده است: راه و روش، طریقه، قانون، آیین، رسم. مرتضی آوینی در تعریف سنت آورده است: سنت در واقع، حقیقت ثابت و فراتاریخی است که هسته اولیه آداب و عادات واقع می‌شود. در لغت نامه دهخدا در معنی مدرنیته یا تجدد آمده است: نو شدن، نو گردیدن.

جامعه سنتی دارای تحرک اجتماعی کم و محدودی است که مهم‌ترین تفاوت این جامعه با جامعه نو و متجدد است. مدرنیته (تجدد) به معنای نو شدن و تحول یافتن است. ماشاء‌الله آجودانی در این مورد می‌گوید: تجدد در غرب، حاصل تحولات درونی تاریخ غرب بود. اما در کشورهایی چون ایران، نقد سنت نه از درون تحولات تاریخ ایران که از درون تجدد غربی و از منظر ایدئولوژی‌های ریز و درشت آن آغاز شد و در مسیر تحولات خود، با طرح پرسش‌های نادرست به جای نقد اصولی گذشته، به نفی بسیاری از دستاوردهای فرهنگ درخشان ما برآمد. پرسش‌های نادرست، پاسخ‌های نادرست را هم به همراه می‌آورد و به عدم تعادل در داوری منجر می‌شود. تاریخ معاصر ایران، سرشار از این ناداوری‌هاست. رابطه سنت با تجدد (مدرنیته) شامل طیفی از تعامل تا ستیز و مجادله و حتی دشمنی و نفی و نهی یکدیگر را در بر می‌گیرد. سنت و تجدد دو امر جدا از هم نیستند بلکه تجدد حاصل سیر تطول و تکامل و انباشت تعارضات به وجود آمده در سنت است و در هر یک میزانی از دیگری وجود داشت و از یکدیگر تاثیر می‌پذیرند و بر یکدیگر تاثیر می‌گذارند. پس اصالت تام و تمام و مطلق نه با سنت است و نه با تجدد. متاسفانه در جامعه ما طرفداران و قائلان به هر دو طیف بیشتر به نفی و رد یکدیگر پرداخته‌اند. سنت گرایان، قائلین به تجدد و طرفدارانشان را بیگانه پرست و غرب زده و... می‌نامند و متجددین، قائلین به سنت و طرفداران سنت گرایی را دگم، کهنه پرست، عقب مانده، متحجر و... می‌خوانند و یکدیگر را با چوب چنین برچسب زدن‌هایی می‌رانند. هم نفی تام و تمام سنت و تجدد و هم شیفتگی و پذیرش بی چون و چرای آنها واکنشی منفعلانه، غیرمنطقی و غیراصولی است و رفتار و واکنش منطقی و اصولی با آنها بر مبنای مفاهمه و گفتگوی آگاهانه در کنار نقد روشمند، علمی‌و بدون پیش داوری‌ها و جهت گیری‌های از پیش تعیین شده، است. سنت، ریشه در گذشته دارد و تجدد مرتبط با دنیای امروز، و جمع میان این دو چگونه امکان پذیر است و چه حالتهایی برای نوع تعامل میان سنت و تجدد می‌توان متصور شد؟ برخی اعتقاد دارند که تضاد و تعارض میان سنت و تجدد، تعارض و تضادی حل ناشدنی و جمع ناپذیر است و به هیچ طریقی امکان مصالحه و سازش یا مفاهمه ای میان این دو حوزه وجود ندارد. سوالی که از قائلین بدین نظر می‌توان مطرح کرد این است که یعنی می‌بایست دست بر روی دست نهاد و شاهد این باشیم که سنت گرایان، متجددین را تقبیح و تکفیر کنند و متجددین نیز متقابلا سنت گرایان را دگم، واپس گرا و خرافه پرست بنامند؟ در چنین حالتی تکلیف تعارضات به وجود آمده در جامعه چه می‌شود و چطور این معضل را باید به شیوه ای مرتفع کرد تا جلوی درگیری و نزاع‌های جمعی این دو گروه را در سطح جامعه گرفت؟ برخی نیز اعتقاد دارند که می‌بایست در را به طور کامل و به دور از هر گونه محدودیتی برای تجدد باز کرد و به عبارتی باید با فرش قرمز به استقبال تجدد رفت و سر تعظیم بر آستان حضرت تجدد فرود آورد و تسلیم محض این در گرانبها شد.

سوالاتی در مواجهه با این نظر رخ می‌نمایند نظیر:

تجدد خلق الساعه به وجود نیامده و حاصل سیر تطول و تکامل تاریخی یک فرآیند طولانی، دیرپا و تدریجی است که به طور خاص از مغرب زمین آغاز شده و پر و بال یافته و از آنجا به سایر ملل دنیا نفوذ و رسوخ کرده است، به همین سبب آیا امکان پیاده سازی و تقلید کامل و طابق النعل بالنعل آن در کشورهایی که زمینه‌های تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و دینی متفاوتی دارند وجود دارد؟ و آیا تجدد را می‌شود همچون کالاها و محصولات وارداتی مثل لوازم خانگی و... فرض کرد که مردم هر کشور و جامعه‌ای می‌توانند از آنها استفاده کنند؟ و آیا وحی منزل است که همه کشورهای متجدد مشابه هم باشند؟ دسته ای دیگر، اعتقاد دارند که سنت می‌بایست به مطالعه تجدد و فرهنگ تازه پرداخته و دست به گزینش و انتخاب از میان آنها زده و از این باغ، بتواند میوه‌های تازه و رسیده را بچیند و میوه‌های کال، نارس یا گندیده را دور اندازد.

سوالی که در رویارویی با این نظر مطرح می‌شود این است که:

تجدد و فرهنگ نو، آیا این امکان را فراهم می‌کند یا مگر تجدد اصلا ماهیتی تفکیک شده و جدا از هم دارد که بتوان دست به گزینش و انتخاب زد و به عبارت ساده‌تر آیا ما تجدد را همانند سوپر مارکتی فرض کرده‌ایم که امکان انتخاب اجناس و کالاها به اختیار و میل و سلیقه خودمان وجود دارد؟ یا وقتی تجدد می‌بایست خود را با سنت هماهنگ کند این سنت بر اساس کدام معیار و کیل و میزان، درست و صحیح تشخیص داده شده است؟

به جز این سه نظر و دسته، آیا نمی‌توان نظر و دسته دیگری را در نظر گرفت که بتواند به شکل مناسب‌تر و کارآمدتری رابطه و تعامل سنت و تجدد را نشان دهد؟ آیا این امکان وجود ندارد که سنت و تجدد به جای تضاد و تعارض کامل و حل ناشدنی و یا تسلیم محض و بی چون و چرا در مقابل یکدیگر، با مفاهمه و گفتگو به مباحثه و مجادلات کلامی‌منطقی و معقول و به شیوه مناسبی بپردازند تا با تعدیل و فروکاهیدن از فرعیات و مباحث جزئی و کم اهمیت به معضلات و مسائل عمیق تر به فصول مشترکی دست یابند و سنت آن جا که می‌بایست، لباس تجدد بپوشد و لباسی متناسب و به روز بر تن کند و تجدد نیز، آنجا که لازم است از غلظت و شدت نظر و عمل خود بکاهد و به جای نفی و نهی و رد کامل یکدیگر همچون دو متفکر دگر اندیش و مخالف هم، نه تنها یکدیگر را تحمل کنند بلکه به جای نابودی هم به هم زیستی مسالمت آمیز تن در دهند؟

این سوالی جدی است که ارزش تفکر، تعمق و مباحثه را دارد و از متفکرین و صاحب نظران این حوزه این انتظار و توقع می‌رود تا به پرسش‌هایی از این دست پاسخ گویند و نظر خود را ابراز دارند تا زمینه حل مسائل و معضلات فکری، نظری و اندیشه ای به شکل مناسبی فراهم آیند. چون بسیاری از مشکلات و معضلات عملی در جامعه به خاطر لنگیدن مباحث نظری و اندیشه ای است. و به قول مولانا:

ای برادر، تو همه اندیشه‌ای

مابقی، خود استخوان و ریشه‌ای

نویسنده : مصطفی حسین زاده