چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

وقتی مسئولان فرهنگی کشور خواب باشند


وقتی مسئولان فرهنگی کشور خواب باشند

تقابل با دستاوردهای نظام در جشن سی سالگی انقلاب

سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی متخذ و مبتنی بر مبانی جهان بینی و انسان شناسی اسلامی است . سیاست فرهنگی انقلاب اسلامی بدین معناست که فرهنگ اسلامی در کلیه شئون فردی و اجتماعی کشور اصل پایه و مبنا قرار گیرد. بنابراین نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی حقیقتا انقلاب فرهنگی است و اگر نگوئیم همه اختیارات و امکانات قدر مسلم این است که می توانیم بگوییم بیشترین مهمترین و عمده ترین تلاش ها و توانمندی ها باید برای تکامل توسعه و تحرک فرهنگی در همه شئون فردی و اجتماعی به بهترین نحو صرف شود.

با توجه به این موضوع که در عصر حاضر به دلیل وجود شبکه های گسترده ارتباطی شبهات و پرسش های گوناگون اعتقادی به سرعت در سراسر جهان گسترش می یابد شکی نیست نظامی که داعیه دار فرهنگی بودن است و خواستار ایجاد یک انقلاب فرهنگی فراگیر می باشد محتاج تولید ابزار انتقال پیام است . در این میان هنر صنعت سینما به عنوان یکی از استراتژیک ترین و کارآمدترین ابزار انتقال پیام در دنیای مدرن می تواند نقش بسزایی را ایفا کند. سینما یک وسیله القاگر و ارتباطی است که با بهره گیری از جادوی تصاویر متحرک به همراه کلام و موسیقی به یک پدیده تاثیرگذار در زندگی بشر تبدیل شده است . میزان این تاثیرگذاری نیز رابطه مستقیمی با اندیشه نهفته در لایه های زیرین اثر دارد; هر چه این تفکر ژرفتر باشد میزان تاثیرپذیری و متقابلا تاثیرگذاری سینما افزایش می یابد. در واقع کار سینما درگیر کردن احساسات و ادراک در انسان است . در چنین قلمرویی احساس جذابیت را ادراک معناپذیری را و جمع آنها سینما را می سازد.

تحقق آرزوی دستیابی به سینمای ملی بی شک نیازمند تلاش گسترده و خستگی ناپذیر متفکرین و حمایت مسئولان و متولیان امر فرهنگ است . اما اینکه مسئولان فرهنگی نظام و بخصوص مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به عنوان یکی از مهمترین متولیان فرهنگ کشور تا چه حد در تحقق این خواسته ها و آرمان های متعالی و مقدس نظام جمهوری اسلامی ایران موفق بوده اند نقاط قوت و ضعف آنها چه بوده موانع و مشکلات احتمالی و راه های حمایت از آنان چیست نیازمند نقد بررسی و تحلیل دقیقی از عملکرد آنان می باشد.

امروزه بر همه روشن است که هدف از تهاجم فرهنگی کنترل فرآیند تصمیم گیری و شیوه اطلاع رسانی و تغییر در نظام ارزش های یک ملت است . در واقع مهاجمان فرهنگی سعی می کنند تا با استفاده از برتری اقتصادی سیاسی نظامی و اجتماعی خود به مبانی اندیشه و رفتار یک ملت هجوم آورده و با تهدید تضعیف تحریف و احیانا نفی و طرد آنها زمینه حاکمیت اندیشه ارزش ها و رفتارهای مطلوب خویش را فراهم آورند. ناکارآمد جلوه دادن نظام های دینی در اداره حکومت ها از جمله مهمترین روش هایی است که دشمن به منظور استیلای خود بر کشورهای هدف همواره در دستور کار خود قرار داده است . نمایش این ناکارآمدی در اداره حکومت و پاسخگویی به نیازهای انسان مدرن از راه های مختلفی دنبال می شود که در نهایت به تضعیف باورها و اعتقادات مذهبی مردم و بی اعتماد سازی نسبت به حکومت منتج می شود.

ارائه تصویری نامطلوب از وضعیت کنونی جامعه و القای باور کشور و مردمی بدون آینده به مخاطبان از جمله مواردی است که در راستای پروژه ناکارآمد جلوه دادن نظام های دینی در اداره امور جامعه مورد تاکید قرار می گیرد. در این قبیل آثار معمولا کارگردان تلاش می کند تا با نمایش فلاکت و بدبختی اقشار مختلف مردم مخاطب خود را به سوی چنین باوری سوق دهد که هیچ نقطه امیدی برای بهبود یافتن شرایط موجود جامعه نمی توان متصور بود. به منظور روشن شدن هر چه بهتر این موضوع به دو فیلمی که هم اکنون بر پرده های سینمای ایران به نمایش در می آیند اشاره می کنیم .

● وقتی همه خوابیم

▪ کارگردان و تهیه کننده : بهرام بیضایی

« نجات شک بندی » از زندان آزاد شده و برای بازگشت به خانه نیازمند یک کمک مالی است . او به جرم قتل همسرش « ترنج » به زندان افتاده بود. به گفته نجات پس از آنکه به دلیل برگشت خوردن چک ضمانتی که برای برادران همسرش داده بود به زندان می افتد ترنج که از نامردی برادرانش نسبت به شوهرش بسیار شرمنده بود برای تهیه پول آزادی نجات به خود فروشی می پردازد. ترنج که البته تحمل سرشکستگی نجات را ندارد به محض خلاصی او از بند دست به خودکشی می زند. نجات که مجددا به جرم قتل همسرش بازداشت و روانه زندان شده پس از اثبات بی گناهی تبرئه می شود. برادران ترنج برای جلوگیری از آبروریزی بیشتر قصد کشتن نجات را دارند.

نجات هنگام آزادی از زندان با زنی روبرو می شود که شوهر و فرزندش را یک تصادف از دست داده است . « چکامه چمانی » که خود را مقصر مرگ آنان می داند با دیدن نجات سعی می کند تا نقشه قتل خود را به دست او طراحی کند. چکامه با بیان این دروغ که خواهرش با شوهرش ارتباط نامشروع و مخفیانه داشته با پیشنهاد مبلغی کلان از نجات می خواهد تا به اصطلاح خواهر خیانتکارش را به قتل رساند. چکامه با تغییر چهره سعی می کند تا خود را به عنوان خواهرش به نجات معرفی کند اما نجات حاضر به انجام چنین کاری نیست .

ماجرای نجات و چکامه در حقیقت بخشی از فیلمی است که توسط یک گروه فیلمبرداری در حال تهیه است . در بخش های پایانی فیلمبرداری تهیه کننده فیلم تصمیم می گیرد تا « مانی اورنگ » بازیگر نقش نجات را عوض کند. دلیل او برای چنین تصمیم نامعقولی نیز پول کلانی است که توسط یک سرمایه گذار پیشنهاد شده است . سرمایه گذار با این شرط که نقش مرد فیلم را باید « شایان شبرخ » هنرپیشه خوش تیپ و چهره پول ساز سینما بازی کند حاضر به پرداخت پول است . تهیه کننده نیز که تنها در اندیشه به دست آوردن پول بیشتر است به راحتی و در کمال تعجب و نگرانی سایر دست اندرکاران ساخت فیلم اورنگ را کنار می گذارد.

این ماجرا با کنار گذاشتن اورنگ خاتمه نمی یابد چرا که سرمایه گذار جدیدی پیدا شده و با این شرط که نقش اول زن را باید « خاطره مقبول » هنرپیشه خوش چهره و محبوب سینما بازی کند خواستار کنار گذاشتن « پرند پایا » بازیگر نقش چکامه می شود. تهیه کننده فیلم باز هم موضوع را پذیرفته و علی رغم مخالفت های « نیرم نیستانی » کارگردان فیلم پرند پایا را کنار می گذارد. در اندک زمانی کارگردان فیلم که تحمل این همه توهین و حقارت را ندارد نیز از کار کناره گیری کرده و فیلم با تغییرات عمده و جدیدی ادامه می یابد.

● سوپر استار

▪ کارگردان : تهمینه میلانی

مادر « کوروش » بازیگر سرشناس سینمای ایران سالها پیش هنگامی که کوروش کودکی خردسال بود آرزو داشت تا در آینده پسرش را همه مردم ایران شناخته و او را دوست داشته باشند. حال سالها از آن آرزو گذشته و کوروش به یکی از معروف ترین و محبوب ترین بازیگران سینمای ایران تبدیل شده است .

سرشناسی و محبوبیت بیش از اندازه کوروش را به انسانی خودخواه و فاسد تبدیل کرده که جز خوردن مشروب استفاده از مواد مخدر و همخوابگی با زنان به چیزی نمی اندیشد. کوروش در میان انبوه هواداران خود با دختر نوجوانی روبرو می شود که مشغول گرفتن عکس از اوست . وسوسه های شیطانی کوروش را به فکر سو استفاده از دختر نوجوان می اندازد از این رو از دختر نوجوان می خواهد تا به منزل او بیاید. کوروش هنگامی که متوجه می شود « رها عظیمی » بچه تر از آن است که او بتواند از او سو استفاده کند رها را از منزل خود بیرون می اندازد.

رها که قصد بازگشت به اصفهان را دارد توسط پلیس بازداشت می شود. رها خود را از اقوام کوروش معرفی می کند و پلیس برای آزادی او از کوروش می خواهد تا به کلانتری بیاید. رها در دیدار مجدد کوروش اعتراف می کند که دختر کوروش بوده و برای زندگی با او به تهران آمده است . کوروش در ابتدا باور ندارد که رها فرزند « مهناز ارجمند » دختری باشد که سالها پیش با او ارتباط داشته است لکن با شواهد و قرائنی که رها بیان می کند کوروش متقاعد شده و او را می پذیرد.

حضور رها در منزل کوروش آرام آرام رفتارها و روابط غیراخلاقی و خارج از قواعد کوروش را تعدیل می کند تا آنجا که کوروش ارتباطش با تمامی زنها و همچنین خوردن مشروب را ترک می کند. در حالی که به نظر می رسید همه چیز در مسیر اصلاح حرکت می کند ارتباط مجدد کوروش با شهلا شرایط بد گذشته را ایجاد می کند. کوروش که مست به منزل بازگشته وقتی رها را در مقابله با خود می بیند او را از منزل اخراج می کند. صبح فردا وقتی کوروش به حال طبیعی خود بازمی گردد جهت جبران اشتباه خود به دنبال رها می رود لکن هیچ اثری از او نمی یابد.

« وقتی همه خوابیم » ساخته بهرام بیضایی همچون سایر آثار او دارای ویژگی های خاص و منحصر به فردی است . کارگردان در این فیلم علاوه بر حفظ تمامی مولفه هایی که در آثارش از آنها بهره می گیرد فیلمی چند لایه ساخته تا مخاطبان با سلایق و درجات ادراک متفاوت بتوانند برداشت مطلوب خود را از فیلم داشته باشند. نخستین چیزی که در این فیلم نمود چشمگیری دارد بحث افشای روابط ناسالم پشت پرده سینماست . وقتی همه خوابیم روایت انواع آلودگی های کاری و اخلاقی در سینمایی است که آغشته به دسیسه و سودپرستی و وارونه کردن حقیقت است . این که چه عاملی باعث شده تا بیضایی در شرایط و زمانی به ساخت این فیلم اقدام کند که پیش از این فریدون جیرانی در سه گانه « ستاره ها » مفصلا به آن پرداخته بود و یا میلانی در همین سال به ساخت فیلم « سوپر استار » اقدام کرده است و در نهایت سریال « اشکها و لبخندها » ساخته حسن فتحی با همین مضمون در این سال ساخته می شود نیاز به دقت نظر و تامل بیشتری دارد.

در آستانه ورود به سی سالگی پیروزی انقلاب اسلامی و در شرایطی که قرار است با زبان توانمند هنر از دستاورهای عظیم و شکوهمند نظام سخن گفت سینمای ایران که نمادی از توانایی و پیشرفت نظام در عرصه فرهنگ و هنر کشور و انقلاب اسلامی است به بدترین وجه ممکن لجن مال می شود. در حالی که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بیانیه خود به مناسبت آغاز به کار بیست و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم فجر اعلام می کند : « بر خود می بالیم که اوج فعالیت های خلاقانه هنرمندان کشور را همزمان با سی امین سال انقلاب اسلامی شاهد و ناظر هستیم . درک این واقعیت که سینمای ایران در پرتو انقلاب و از رهگذر تلاش های خستگی ناپذیر سی ساله اهالی شریف سینما و دست اندرکاران محترم نسبت به گذشته غیرقابل مباهات به جایگاه و منزلتی درخور رسیده است چندان دشوار نیست . سینمای ایران امروزه بر محمل اندیشه و تفکر ایرانی مسلمان ضمن برقراری ارتباط سالم و متعامل با انبوه مخاطبان علی رغم همه فراز و نشیب ها جلوه ای دیگر از توانایی های بی شمار ملت بزرگ ایران را به نمایش گذاشته است . » و معاونت سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز به همین مناسبت در بیانیه خود اعلام می کند : « آیا ندیدی که این درخت پاک در این سی سال چگونه بالید و با کدامین هزینه های ناب و دستان نوازشگر کدامین باغبان پیر ماند و ما و شما و همگان را بر خوان میوه های خویش نشاند و از میان میوه های باغ سینمای نوین ایران است در انقلاب زاده شد در همان روز با شکوه بازگشت که او سینمای نجیب و پاک را تمنا کرد و اهالی این عرصه را به امید و ایمان صلا داد. وزان پس سی سال رویش سی سال پویش و سی سال جوشش بی امان علی رغم این و آن و فرازها و فرودهایی چند. « بیضایی در فیلم خود از سینمایی می گوید که در آن نه از پهلوانی و آئین مهرورزی خبری هست و نه از اصولگرایی و افتخار و آزاداندیشی بلکه هر چه هست خیانت است و نامردمی .

به صحبت هایی که میان وکیل و چکامه هنگام مواجه با نجات شک بندی رد و بدل می شود دقت کنید. وکیل : « اینو دیگه از کدوم آشغال دونی پیدا کردی ! »

چکامه : « از همون آشغال دونی که همه ما تو اون هستیم و دست و پا می زنیم . »

سینمایی که بیضایی از آن یاد می کند حاصل سیاست های سی ساله انقلاب است . او تلاش می کند تا مخاطبان خود را به این باور برساند که اگر سینماگر فاسد شده و به مقابله با آدم هایی برمی خیزد که سعی می کنند هنوز به آنچه هستند وفادار بمانند و نمی خواهند بدل را جایگزین اصل کنند حاصل یک شب و یک روز نیست بلکه حاصل سیاست های سی ساله فرهنگ کشور است . مرثیه سرایی بیضایی برای سینمای سوخته ای که در یک سمت آن پوستر فیلم فراموش شده ای جای گرفته و بر سر در چوبی آن نوشته شده که « این ملک به فروش می رسد » و گروه فیلم سازی جدید و جایگزین در برابر آن جشن گرفته و مستانه برای موفقیت در نابودی تفکر در سینما پایکوبی می کنند حاصل سیاست های فرهنگ انقلاب است !

اجازه دهید کمی با دقت تر به فیلم بنگریم . درگیری تهیه کننده و کارگردان با سایر عوامل فیلم رویه ظاهری ماجرا است که تکیه گاه حرف های مهم تر و عمیق تری شده است . مقابله واقعیت با حقیقت یکی از مهم ترین پیام های کارگردان به مخاطبان خود است . پرند پایا مانی اورنگ و نیرم نیستانی نمادی از اهالی فرهیخته سینمای ایران هستند که توسط عده ای کوته اندیش که چیزی جز پول و قدرت را درک نکرده اند از متن به حاشیه رانده شده اند تا آنجا که نه تنها اجازه ای برای ظهور استعدادها و افکار خود که بی شباهت به قشر روشنفکر جامعه نیستند ندارند بلکه گاه از ترس جان و ریخته شدن آبرو مجبور به فرود آوردن سر تسلیم در برابر آنان هستند. پرسش های فرزند کوچک پرند پایا که نماد پاکی و صداقت درون است مبنی بر « مامان لجن مال یعنی چی » و یا « مامان سینما رو هنوز دوست داری » و البته پاسخ پرند که خودت بزرگ می شی و همه چیز را درک می کنی همگی موید تفکر حاکم بر فیلم است .

از دیگر سو چکامه چمانی همان زن نام آشنای سینمای بیضایی البته با سرنوشتی بس تلخ تر است که در چنبره دنیای مردسالارانه ایستاده و کمر خم نمی کند. اگر قهرمان فیلم « سگ کشی » هنگام عبور از موانع پیش رویش در جامعه آب دیده شده گو اینکه به مردی تبدیل می شود در فیلم وقتی همه خوابیم به مسلخی خود خواسته می رود و در حلقه مردان سیاه پوش همان مردانی که فیلم « خانه روی آب » بهمن فرمان آرا حضور داشتند و نمادی از پلشتی و دژخیمان مرگ برای راستی در جامعه هستند با ضربه های چاقو و در برابر دیدگان مردمی که در کمال خونسردی و بی تفاوتی تنها نظاره گر ماجرا هستند کشته می شود.

شباهت های فیلم « وقتی همه خوابیم » با فیلم « سوپر استار » ساخته تهمینه میلانی از زاویه به چالش کشاندن دستاوردهای سی ساله انقلاب در حوزه فرهنگ و هنر انکارناپذیر است البته با این تفاوت که کپی برداری میلانی از یک فیلم آمریکایی و تلاش برای الصاق کردن یک موضوع عرفانی کاملا لایتچسبک به فیلم باعث شده تا فیلم سوپر استار در حد یک فیلم کاملا سطحی باقی بماند. در این میان جای این پرسش همچنان باقی است که چرا میلانی که خود یکی از عوامل مهم ستاره سازی و ستاره پروری در سینمای ایران بوده در سی سالگی انقلاب و در شرایطی که قرار بوده تا از دستاوردهای نظام سخن به میان آید تصمیم به ساخت فیلمی می گیرد که روابط ناسالم پشت پرده سینما را افشا می کند. سینمایی که محصول تلاش فرهنگی نظام محسوب می شود.

نمایش چهره ای نفرت انگیز از مردان از جمله شیوه های رایج در سینمای ایران است که در جهت عمق بخشیدن به اختلاف میان زنان و مردان و همچنین فراهم آوردن بسترهای مناسب جهت القای تفکرات مردستیزانه به کار می رود. این شیوه در آثار تولید شده امسال نیز قابل تامل می نمود. تهمینه میلانی در « سوپر استار » اگر چه به دلایل متعدد از محور قرار دادن زن و اگزجره کردن مشکلات آنان در فیلم اش پرهیز کرده لکن همچنان نوک پیکان حملات خود را به سوی مردان نشانه رفته و آنان را عاملان شوربختی زنان معرفی می کند. مرد ستمکار و بد فیلم های میلانی این بار در قالب یک سوپر استار سینما به میدان آمده تا باز هم با شرارت ها و خودخواهی هایش آرامش و آسایش خیال را از زنان برباید.

کوروش که از همان عنفوان جوانی فردی هرزه و خودخواه بوده و به فریب دختران و سو استفاده از آنان می پرداخته حال که به چهره ای محبوب و سرشناس در جامعه تبدیل شده ضمن حفظ این خصلت شیطانی اعمال ناجوانمردانه خود را گسترش داده است . رفتارهای ناهنجار کوروش به اندازه ای وسعت یافته که مادرش نیز تحمل او را نداشته و از وی دوری می گزیند. رها عظیمی که در ابتدای ورودش به زندگی کوروش خود را دختر او معرفی می کند تنها کسی است که ماموریت یافته او را از این مهلکه برهاند. به عبارتی در حالی که رها علی رغم سن و سال اندکش مورد توجه کوروش برای سو استفاده جنسی قرار گرفته در قالب یک منجی و البته یک زن عامل نجات مردی می شود که در منجلاب فساد و گمراهی دست و پا می زند.

این موضوع در فیلم « ما همه خوابیم » ساخته بهرام بیضائی نیز تکرار شده است به این معنا که اگر چه بیضایی از مطرح کردن مشکلات زنان به صورت گل درشت خودداری کرده اما مخاطب در سراسر فیلم حس « زن ستمدیده و مرد ستمکار » را به خوبی درک می کند. ترنج همسر نجات شک بندی تاوان خیانت برادرانش را می پردازد و برای نجات همسر بیگناهش خود را قربانی می کند. چکامه چمانی نیز که از چشمان ناپاک وکیل مدافع در امان نیست در انتهای فیلم برای خلاصی نجات شک بندی از مرگ و همچنین رهایی خود از قفس تن با پوشیدن لباس شک بندی و رفتن به قربانگاه خود را از وضعیت نابهنجار زندگی خلاص می کند.

متاسفانه تا کنون بارها به این موضوع اشاره شده که قشر روشنفکر جامعه علی رغم در اختیار داشتن منابع عظیم عرفانی به دلایل مختلفی از جمله عدم توزیع مناسب آن در جامعه و همچنین اصرار جهان غرب در باز تولید و اشاعه جریان های نوپدید دینی در آثار خود به جای استفاده از منابع عظیم ملی و مذهبی میل به سوی استفاده از باورهایی دارند که کوچکترین سنخیتی با اعتقادات مذهبی ندارد. این موضوع باعث شده تا امروزه شاهد نفوذ و گسترش باورهایی در تولیدات فرهنگی و هنری خود باشیم که با نام های عجیب و فریبنده ای چون « معناگرا » و « ماورائی » به تخدیر و تحریف باورهای اصیل جامعه می پردازند.

به عنوان مثال میلانی در فیلم « سوپر استار » به دختری اشاره می کند که با ورود به زندگی یک جوان لاابالی سعی در اصلاح او دارد. اینکه « رها » از کجا آمده چه کسی او را به این ماموریت گسیل داشته و اساسا از کجا فهمیده که « کوروش » نیازمند و محتاج به کمک اوست پرسش های بی پاسخی است که میلانی جوابی برای آنها به مخاطبان خود ارائه نمی کند. در حقیقت پرسش های متعددی در قبال فیلم میلانی که آن را « معناگرا » معرفی می کند مطرح است که پاسخ به آنها پرده از تفاوت های آشکار افکار ترویج شده در فیلم با باورهای مذهبی برمی دارد. پرسش هایی مثل اینکه آیا خداوند متعال همچنان فرشته هایی را در قالب انسان برای اصلاح افراد گسیل می دارد چه چیزی باعث شده تا انسانی که در او کوچکترین نشانه ای از انسانیت پایبندی به اخلاق و یا ندامت و پشیمانی وجود ندارد لیاقت و ظرفیت چنین لطفی از سوی پروردگار را داشته باشد آیا فرشتگان آسمانی این چنین بی حیا و گستاخ هستند .

بی شک حقنه این قبیل موضوعات به فیلم های ایرانی که تمامی برگرفته از آثار مشابه خارجی است در کوتاه مدت انحرافات عمیقی را پدید خواهد آورد که پاک کردن آن از ذهن مخاطبان خود به صرف هزینه های کلان مادی و معنوی نیازمند است .

شباهتهای فیلم « وقتی همه خوابیم » با فیلم « سوپر استار » از زاویه به چالش کشاندن دستاوردهای سی ساله انقلاب در حوزه فرهنگ و هنر انکارناپذیر است .

م . حق گو



همچنین مشاهده کنید