جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اندیشه سیاسی ملا احمد نراقی


از كتابهای مهم اخلاقی كه دارای تأثیرات عمیق روحی و سازندگی معنوی است و می توان اخلاق اجتماعی و سیاسی نظری و عملی در خور تعمقی را به كمك آن تحقیق كرد,كتاب شریف «معراج السعاده» نوشته عالم ربانی مرحوم ملااحمد نراقی است

از كتابهای مهم اخلاقی كه دارای تأثیرات عمیق روحی و سازندگی معنوی است و می‏توان اخلاق اجتماعی و سیاسی نظری و عملی در خور تعمقی را به كمك آن تحقیق كرد،كتاب شریف «معراج السعاده» نوشته عالم ربانی مرحوم ملااحمد نراقی است. (۲) دقایق و ظرایف اخلاقی به كار رفته در این كتاب،اعجاب انگیز است. در بخشهایی از كتاب كه نویسنده مباحث ظلم، عدل، تكبر و... را شرح میدهد وعلاوه بر بحث از مصادیق فردی این مباحث، مصادیق اجتماعی آن را نیز میكاود به راستی كوچكترین روزنه‏های نفس بشری را برای تسلط نامشروع بر دیگر انسانها می‏بندد و با تدقیق در زوایای روح آدمی، همچون طبیبی حاذق، به ریشه‏یابی درد و سپس درمان می‏پردازد. این كتاب كه به آیات شریف قرآن و احادیث اهل بیت علیهم السلام مزین است، اثر بخشی فراوانی دارد و موضوعات آن چون توأم با نوعی روانشناسی و انسان شناسی دقیق است، با هر زمان و هر مكانی قابل صدق است، چرا كه علی رغم صفحاتی چند از كتاب كه به دوره قاجاریه اختصاص دارد، اكثر قریب به اتفاق مطالب، نه در قالب زمانی و مكانی خاص، بلكه «فرازمانی»و «فرامكانی» است. این كتاب با دستورهای اخلاقی خود، به قدرت سیاسی و حكام سركش مهاری می‏زند كه جای هیچ توجیه و تفسیر سوئی را در مورد ظلم برای قدرتمندان باز نمی گذارد. كتاب «معراج السعاده» در چهار باب تنظیم شده است: باب اول ، در بیان بعضی از مقدمات نافعه (۳) باب دوم، در سبب بدی اخلاق و بیان قوای نفس (۴) باب سوم، در محافظت اخلاق حسنه از انحراف و معالجه رذایل (۵) باب چهارم ـ كه مفصلترین قسمت كتاب است ـ دراخلاق حسنه و ذمیمه و فواید ومفاسد آنها. (۶)

هر چند در ابتدا به نظر نمی‏آید كه این كتاب از سیاست و یا موردی كه به سلوك سیاسی و یا اندیشه سیاسی مربوط شود، سخن گفته باشد، با دقت در ریز مطالب و ظرافتهایی كه مرحوم نراقی ذیل مباحث مختلف اخلاقی به خرج داده است، استنباطات و نتایج سیاسی و اجتماعی قابل توجهی به دست می‏آید كه در این تحقیق به آنها خواهیم پرداخت.

لزوم رعایت كرامت ذاتی انسان

شرافت انسانی، الهی بودن انسان و كرامت وی در فصول مختلف به دفعات اذعان شده ومی‏توان گفت كه روح كتاب را نیز همین مطلب مهم تشكیل می‏دهد. بیان هرگونه اندیشه سیاسی، بی‏شك با نوعی انسان شناسی و نگرش به ذات انسانی شروع می‏شود و آن گاه با بحث درباره جایگاه انسان در نظام خلقت و رابطه‏اش با خالق هستی و سپس با سایر انسانها ادامه می‏یابد. با دقت در چند سطر از كتاب «معراج السعاده» در بخش مربوط به «اهانت و تحقیر بندگان خدا» می‏توان ابعاد مختلف عناوین گفته شده را متذكر شد و موضع نویسنده را دریافت:

«هر كه نسبت میان خدا و بنده او را فی الجمله ادراك كند و رابطه خاصی را كه میان خالق ومخلوق است، بفهمد، می‏داند كه اهانت بنده، اهانت مولای اواست و تحقیر مخلوق، فی الحقیقه تحقیر خالق او است و همین قدر در مذمت او كافی است پس، بر هر عاقلی واجب است كه دایم متذكر این معنا بوده باشد و اخبار و آثاری را كه در مذمت اهانت بندگان خدا وارد شده، در نظر داشته باشد و آنچه را در خصوص مدح و تعظیم ایشان رسیده است، نصب العین خود نماید و خود را ازاین فعل شنیع باز دارد تا موجب رسوایی او در دنیا و آخرت نگردد. و مخفی نماند كه ضد این صفت كه اكرام و تعظیم و احترام بندگان خدا بوده باشد، از شرایف اعمال و فضایل افعال است.» (۷)

محوری‏ترین تراز اخلاق و سلوك سیاسی

علامه نراقی در قسمت مربوط به بیان لزوم اجتناب ازمصاحبت با آن، درباب چهارم، بحثی عمیق درباب «عدالت» دارد و قبل از آنكه به ابعاد اجتماعی و سیاسی آن توجه كند، به جایگاه و ریشه‏های آن در ارتباط با نفس و قوای انسانی می‏پردازد و بدین ترتیب پایگاه و اصول و وجوبش را از ریشه، این گونه محكم می‏سازد:

«و پیش ازاین دانستی كه قوه انسانیه كه مدخلیت در صفات و اخلاق دارند،چهار قوه عاقله وعامله و غضبیه وشهویه‏اند. و دانستی كه كمال قوه عامله، انقیاد واطاعت او است از برای عاقله ازاستعمال سایردر اعمال حسنه، و عدالت عبارت از آن است ونقض آن از عدم انقیاد است پس، هرگاه سایر قوا به مرتبه كمال باشند، عدالت منتفی خواهد بود و هرگاه ناقص باشند عدالت منتفی خواهد بود و تحقق و انتفای عدالت، تابع كمال و نقص سایر قوا است و عدالت امری است جامع جمیع صفات كمالیه پس، از برای كسب عدالت بخصوص كیفیتی خاص و از برای ازاله ضدش كه جور است، معالجه مخصوصی نیست...» (۷)

نویسنده در بیان جایگاه عدالت و ریشه‏یابی آن در انسان و خواص و عوارضش، ضمن بحثی تحت عنوان «در بیان ملكه عدالت» می‏نویسد: (بدان كه عدالت، افضل فضایل و اشرف كمالات است زیرا كه دانستی كه مستلزم جمیع صفات كمالیه است، بلكه عین آنها است، همچنانكه جور كه ضد آن است، مستلزم جمیع رذایل، بلكه خود آنها است. و چگونه چنین نباشد و حال آنكه شناختی كه عدالت ملكه‏ای است حاصل در نفس انسان كه به سبب آن قادر می‏شود بر تعدیل جمیع صفات وافعال و نگاهداشتن در وسط و رفع مخالفت و نزاع فی مابین قوای مخالفه انسانیه به نحوی كه اتحاد و مناسبت و یگانگی والفت میان همه حاصل شود. پس، جمیع اخلاق فاضله و صفات كامله، مترتب بر عدالت می‏شود و به این سبب «افلاطون» الهی گفته است كه چون برای انسان صفت عدالت حاصل شد، روشن و نورانی می‏شود، به واسطه آن جمیع اجزای نفس او و هر جزوی از دیگری كسب ضیا و تلألؤ می‏كند و دیده‏های نفس گشوده می‏شود و متوجه می‏شود به جا آوردن آنچه را در خواسته‏اند بر نحو افضل پس سزاوار بساط قرب مبدأ كل جل شأنه می‏شود و غایت تقرب در نزد ملك الملوك از برای او حاصل می‏شود.» (۹)

آنگاه بعد از ذكر تمهیداتی چند پیرامون عدل و عدالت، به اقسام آن اشاره می‏كند و می‏نویسد :

«بدان كه علمای اخلاق، عادل را سه قسم گفته‏اند: اول: عادل اكبر و آن شریعت الهیه است، كه از جانب حق سبحانه و تعالی صادر شده كه محافظت مساوات میان بندگان را نماید، دوم : عادل اوسط و آن سلطان عادل است كه تابع شریعت مصطفویه بوده باشد و آن خلیفه ملت و جانشین شریعت است، سوم: عادل اصغر و آن طلا ونقره است كه محافظت مساوات درمعاملات را می‏نماید و در كتاب الهی اشاره می‏فرماید: «و انزلنا معهم الكتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا الحدید فیه بأس شدید ومنافع للناس ما فرستادیم قرآن را كه مشتمل است بر احكام شریعت و ترازوی عدل را كه مردم به واسطه آنها بر حد وسط بایستند وازحد خود تجاوز نكنند و فرستادیم آهن را كه در آن است عذاب شدید و منفعت بسیار از برای مردمان».

پس، قرآن عبارت است از شریعت پروردگار. و میزان اشاره به درهم و دینار است؛ و آهن، اشاره به شمشیر سلطان عادل است كه مردم را به راه راست دارد و از جور و تعدی در جمیع امور محافظت نماید. و ضد عادل كه جابر است نیز بر سه وجه است: اول جابر اعظم و آن كسی است كه از حكم شریعت بیرون رود و از حكم صاحب شرع سرباز زند و متابعت شرع را ننماید؛ و او را كافر دانند؛ دوم جابر اوسط وآن شخصی است كه ازاطاعت سلطان عادل واحكام او سرپیچد؛ و او را یاغی و طاغی خوانند؛ سوم جابر اصغر و آن كسی است كه به حكم درهم و دینار نایستد و مساوات آن را ملاحظه نكند؛ بلكه زیادتر از آنچه حق او است، بردارد و آنچه حق دیگران است، كمتر بدهد؛ و او را خائن گویند.» (۱۰)

ملا احمد نراقی بعد از ذكر عدالت درامور مختلف و شئونات متعدد اجتماعی و فردی، به بحث درباب عدالت پادشاه می‏نشیند؛ ولی قبل از آن، بحثی را در اینكه پادشاه حقیقی كیست و چه صفاتی دارد، مطرح می‏كند ومی‏گوید: ( هر كه قوا و صفات خود را به اصلاح آورد و تعدیل در شهر بند نفس خود نمود واز طرف افراط و تفریط دوری كرد ومتابعت هوی و هوس نفس خود را ننمود و بر جاده وسط ایستاد، چنین شخصی قابلیت اصلاح دیگران را دارد و سزاوار سروری مردمان است و خلیفه خدا و سایه پروردگار است در روی زمین....» (۱۱)

(معراج السعاده» بعد از برشمردن صفات عالیه و بایسته و شرایط لازم برای حاكم عادل و تفاوت قائل شدن بین حاكم عادل و حاكم جابر، با این ملاك، به تبیین ثمرات و بركات این عدالت می‏پردازد:

«چون چنین شخصی در میان مردم حاكم و فرمانروا شد و زمام امور ایشان در قبضه اقتدار او در آمد، جمیع مفاسد به اصلاح می‏آید و همه بلاد روشن و نورانی می‏شود وعالم آباد و معمور می‏گردد و چشمه‏ها و نهرها پر آب می‏گردد و زرع محصول فراوان و نسل بنی آدم زیاد می‏شود و بركات آسمان، زمین را فرو می‏گیرد و بارانهای نافعه نازل می‏شود؛ وازاین جهت است كه اقسام عدالت و اشرف وافضل انواع سیاست، عدالت پادشاه است، بلكه هر عدالتی نسبت به عدالت او است و هر خیر و نیكی منوط به خیریت او. و اگر عدالت سلطان نباشد، احدی متمكن از اجرای احكام عدالت نخواهد بود. چگونه چنین نباشد و حال اینكه تهذیب و تحصیل معارف و كسب علوم و تهذیب اخلاق وتدبیر امر منزل و خانه و تربیت عیال و اولاد موقوف است به فراغ بال و اطمینان خاطر و انتظام احوال؛ و با وجود ظلم پادشاه،احوال مردم مختل و اوضاع ایشان پریشان می‏شود. از هر طرفی فتنه بر می‏خیزد، از هر جانبی محنتی رو می‏آورد، دلها مرده و خاطرها افسرده می‏شود و از هر گونه عایقی سر بر می‏آورد و در هر كناری مانعی پیدامی‏شود، طالبین سعادت و كمال در بیابانها و صحراها حیران و سرگردان می‏مانند وارباب علوم و دانش در زوایای خفا و گمنامی متواری و منزوی می‏شوند، نه ایشان را به سرمنزل كمال راهی و نه از برای شاهراه هدایت،راهنما و آگاهی.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.