پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
مجله ویستا

التزام سرخ


التزام سرخ

اگر كلمات را واحدهای ساختمانی شعر بدانیم و شاعری را معماری این كلمات بی شك آنچه به این بنا روح می بخشد, پشتوانه های فكری, عاطفی و هنری شاعر است پشتوانه هایی كه حاصل طرز نگاه او به جهان یا همان جهان بینی اوست به این ترتیب شعر در هر صورت وامدار جهان بینی و اندیشه شاعر است كه خاستگاه اجتناب ناپذیر سروده های اوست

اگر كلمات را واحدهای ساختمانی شعر بدانیم و شاعری را معماری این كلمات. بی‌شك آنچه به این بنا روح می‌بخشد، پشتوانه‌های فكری، عاطفی و هنری شاعر است. پشتوانه‌هایی كه حاصل طرز نگاه او به جهان یا همان جهان‌بینی اوست. به این ترتیب شعر در هر صورت وامدار جهان‌بینی و اندیشه شاعر است كه خاستگاه اجتناب‌ناپذیر سروده‌های اوست. تصور اینكه شاعر، شعری بسراید كه خود او و لاجرم اندیشه ملتزم او در آن حضور نداشته باشد، غیر ممكن است. بنابراین شعر غیر ملتزم وجود ندارد و هرچند كمرنگ، عاقبت می‌توان رد‍ّ پای جهان‌بینی شاعر را در شعر او یافت. در نهایت حتی می‌توان تعهد یك شاعر به سرودن یك شعر به‌اصطلاح غیر ملتزم را،‌ التزام او دانست!

از سوی دیگر از آنجا كه سرودن شعر با كوشش فكری شاعر توأم نیست بلكه زاده جوشش فكری ناخودآگاه اوست؛ خواه ناخواه

شعر ملتزم نیز بر خلاف آنچه در نظر اول متصور است، با تلاش شاعر شكل نمی‌گیرد، بلكه چون شعر ناب از اعماق روح و اندیشه ملتزم او (به هر چه یا هر كه) فوران نموده و بر قلمرو كاغذ می‌ریزد. شعر ملتزم شیعی؛ التزام شاعر شیعه را به اصول این مكتب پویا فریاد می‌زند. شاعر شیعه ناخودآگاه، عاشق مكتب خود و وامدار آن است. او محبت اولیا شیعه را با پوست، گوشت و خون خود عجین دارد و به ناچار آنچه می‌گوید رنگ و بوی این شیفتگی را دارد. شاعر شیعه سرخ می‌اندیشد و سرخ می‌سراید. سرخ مهر می‌ورزد و سرخ غضب می‌كند. سرخ می‌گوید و سرخ فریاد می‌كشد. تشیع همان وجود شاعر شیعی است و هر شاعری سراینده خویش است بی‌آنكه خود در آن لحظه‌های مبهم تولد شعر آگاه باشد. «سید حسن حسینی» شاعری شیعی بود و آنچه می‌سرود به سرخی اعتقادش. «حسینی» در این سالهای اخیر اگرچه مثل بعضیها دیوان پشت دیوان چاپ نكرد، اما هرگاه كه به صدا آمد، ادبیات انقلاب را از شوق لرزاند.«گنجشك و جبرئیل» به دنبال «همصدا با حلق اسماعیل» دومین مجموعه شعر این شاعر بود كه مشتمل بر ۳۱ شعر نو نیمایی و سپید به دست چاپ سپرده شد. این مجموعه كوچك در یك كلام در شعر نو برجسته‌ترین شعرهای شیعی را خصوصاً در پهنه كربلا و عاشورا به ادبیات كشورمان عرضه كرد. عرصه‌ای كه به جز «گرمارودی» و«صفارزاده» كمتر كسی زورآزمایی جدی در آن به عمل آورده است. تخیل،‌ احساس و عاطفه نیرومند،‌ مضامین و تعابیر تازه، ارتباط قوی اجزاء، تصاویر بكر و موسیقی درونی و بیرونی شعرها از عوامل عمده نفوذ فوق‌العاده آثار این مجموعه بر مخاطب محسوب می‌شود. تعابیر تازه كه ریشه در تخیل شگرف «حسینی» دارند، در سراسر كتاب به چشم می‌خورند. تعابیری چنان روشن و صمیمی و در عین حال محكم و استوار كه شیرینی كشف آنها ذهن خواننده را تا پایان شعر و حتی پس از آن رها نمی‌سازد.

«تو آن راز رشیدی

كه روزی فرات

بر لبت آورد

و ساعتی بعد

در باران متواتر پولاد

بریده بریده

افشا شدی»

كه تعبیری است از شهادت حضرت عباس(ع) با تصویری چند لایه حاصل آمده از كاربرد چندگانه ولی هم‌زمان كلمات. «حسینی» با ریشه‌یابی عمیق و زیبای خود از حادثه كربلا، ماجرا را به زمان رحلت پیامبر(ص) می‌كشاند:

«چراغ كه خاموش شد

دندانهای حریصتان

وقیحانه درخشید

و دلهایتان در تاریكی

كلمات عادل را

بر نتابید»

اغلب تصاویر این آثار، در ارتباطی تنگاتنگ با كلیت شعر به روند كلی آن كمك می‌كنند. در شعر زیر یك سیر تاریخی با تصاویری زنجیره‌ای به نمایش درآ‌مده است:

«تبری می‌جوییم

از سنگ جاهلی

كه نرخ مروارید محمدی را شكست

و از پولادی

كه در كوفه

برج آفتاب را به دو شقه كرد

و در عاشورا

بوسه‌گاه نبی را

در نوردید.»

اما زنده‌یاد «حسن حسینی» گاهی قدرت تصویر‌سازی خود را كافی نمی‌داند و با انتقال بی‌واسطه واقعیت، در حقیقت از گستردگی تصویر می‌كاهد. حضور واژه «اشقیاء» در میان فوج نمادها گویای این مطلب است:

«دلت پهنه آزمون خدا بود

اگر چه تو از پیش

در حلقه محاصره

دندان براق گرگها را

حدسی روشن زده بودی

و می‌دانستی

آرواره آب

در هجوم خشك اشقیا

كلید خواهد شد»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.