یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
فرار مغزها, علل و نتایج آن
در حالی که نقش نیروی انسانی بهویژه نیروی انسانی ماهر و متخصص در پیشرفت و توسعه هر کشوری برای همه روشن است، ولی هر روزه شاهد گسترش مهاجرت و خروج این عامل بسیار مهم و موثر از کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته به کشورهای صنعتی و پیشرفته هستیم.
تراکم سرمایههای فیزیکی و مادی، همانگونه که اقتصاددانان متقدم بر آن تاکید داشتند، در برخی از موارد نشان دادند که به تنهایی نمیتواند باعث پیشرفت و توسعه شود. مثالهای متعددی وجود دارد که نشان میدهد کشورهایی با سطح درآمد خیلی بالا و دارا بودن منابع مالی کافی، نتوانستهاند به توسعه دست یابند.
مهاجرت سرمایههای انسانی و بهویژه نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده، سهمگینترین ضربهای است که میتواند بر پیکره یک اقتصاد وارد شود؛ زیرا ارکان اصلی پیشرفت و اقتدار آن را از بین میبرد. مهاجرت دو عامل اصلی دارد که یکی مربوط به کشور مبدا و دیگری مربوط به کشور مقصد میشود. عوامل فشار (یا رانش) موجود در کشور مبدا و عوامل جذب موجود در کشورهای مقصد. این عوامل را میتوان به دو زیر شاخه عوامل اقتصادی و غیراقتصادی تقسیمبندی کرد.
● عوامل اقتصادی خروج سرمایههای انسانی
مهمترین عامل در این گروه، عوامل درآمدی است. به علل مختلف در کشورهای کمتر توسعه یافته و در حال توسعه، دستمزد عوامل تولید از جمله نیروی انسانی (ماهر و غیرماهر) متناسب با کارآیی و بهرهوری آنها نیست و معمولا بسیار پایینتر از ارزش کاری است که انجام میدهند. مهارتها و تخصص متخصصان در اغلب موارد مورد توجه واقع نمیشود و معمولا در مشاغل غیرمرتبط با تخصص خود به کار گماشته میشوند. بازار نیروی کار ظرفیت و وسعت کافی برای جذب و پوشش دادن نیروی متخصص را دارا نیست. تحقیق و توسعه که مهمترین قسمتی است که متخصصان رشتههای مختلف، در آن اندوخته دانش خود را به صورت کاربردی و در جهت بهسازی وضعیت موجود بکار میگیرند، در این کشورها جایگاه مناسب خود را ندارد. کوتاه سخن اینکه بهخاطر عدم کارآیی سیستم اقتصادی- اجتماعی، اصل مهم تخصیص بهینه منابع در خصوص نخبگان و مغزهای متفکر صورت نمیگیرد. یک جامعه فقیر بیش از هر چیز به تخصص نخبگان و متفکرین نیازمند است، ولی جامعه توان و ظرفیت استفاده بهینه از این سرمایههای بزرگ خویش را ندارد. بازدهی طولانی مدت سرمایهگذاری در کسب مهارتها و به ویژه مهارتهای تخصصی که نیاز به دورههای تحصیلی و آموزش طولانی دارند نیز افراد را از سرمایهگذاری در این امور منصرف میکند. کوچک بودن بخش صنعت و عقب افتادگی آن نیز از آنجا که بخش جذب کننده بخش عمدهای از متخصصان و تحصیلکردگان است، از عوامل تشدیدکننده مهاجرت مغزها است. ناقص بودن یا عدم وجود بیمههای بیکاری و تامین اجتماعی نیز موجب میشود که افراد نسبت به آینده خود مطمئن نبوده و جلای وطن نمایند.
● عوامل غیراقتصادی
عوامل مختلفی مثل عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در این گروه قرار میگیرند. ضعف و نقص در موارد زیر موجب خواهد شد تا دامنه مهاجرتها گستردهتر شده و کشور از وجود نیروی انسانی مورد نیاز برای توسعه محروم شود.
امنیت اجتماعی و سیاسی، نوع و سطح آموزش و پرورش، امکان مشارکت عموم در زندگی اجتماعی و سرنوشت جامعه، حقوق شهروندی، حمایت از منافع و حقوق معنوی، تعریف و مشخص کردن شخصیت حقوقی افراد، امکانات و تسهیلات رفاهی لازم و ضروری برای زندگی سالم، تعریف و مشخص بودن و شفاف بودن حقوق و قوانین، وجود نهادها و دستگاههای قضایی برای پیگیری نقض حقوق و قوانین همه افراد، حمایت یکسان و برابر قانون از همه افراد جامعه، وجود دادگستری مستقل و بی طرف، احترام به زندگی خصوصی افراد، بهرهمندی از حمایت جامعه و دولت (در معنای وسیع آن که شامل سه قوه است)، آزادی اندیشه و تفکر، آزادی عقیده و بیان و دستیابی آزادانه به اطلاعات و غیره.
عوامل فوق الذکر، عوامل فشار نام دارند و عوامل جذب به طور مختصر عبارتند از:
عوامل اقتصادی: زمینههای اشتغال و دستمزدهای بالا در سطوح بالای علمی و دانشگاهی و تشویق متخصصان برای ماندن در آن کشور و شرکت دادن آنها در پروژههای تحقیقاتی و زمینههای لازم برای انتقال آموختهها و تخصصهای مهاجرین و ...
عوامل غیراقتصادی: عمدتا شامل شرایط سیاسی مناسب و ثبات سیاسی کشورهای پیشرفته و مهمتر از همه وجود نظم و انضباط در کلیه بخشهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میشود.
زیانهای ناشی از فرار مغزها و خروج متخصصان و نخبگان را در چند دسته زیر به طور خلاصه بیان میکنیم:
زیانهای مربوط به هزینههای آموزش: در صورتی که جامعه نتواند فارغالتحصیلان و متخصصان را در خود حفظ نماید، هزینههای آموزش و تربیت مهاجران به خارج، به علاوه هزینههای فرصت ناشی از محرومیت عدهای از افراد برای ورود به مراکز تحصیلی و دانشگاهی به جامعه تحمیل خواهد شد. سیستم آموزش و پرورش از بعد دیگری هم آسیب خواهد دید؛ فارغالتحصیلان فعلی، معلمان و مدرسان آینده هستند و خروج آنها نرخ سرمایهگذاری در نیروی انسانی را کاهش داده و بدنه نخبه جامعه تهی میشود. از طرف دیگر نیز، تمایل افراد دیگر برای کسب آموزش و مخصوصا تحصیلات عالیه کاهش مییابد، زیرا جایگاه فارغالتحصیلان و نخبگان را مبهم میبینند.
زیانهای رفاهی: خروج متخصصان از کشور، نتایج فعالیتها و تحقیقات آنها را نصیب کشورها و دولتهای مقصد نموده و کشور مبدا را از نوآوریها و فعالیتهای خلاقانه محروم خواهد ساخت، در نتیجه وابستگی کشورهای مهاجر فرست به کشورهای مهاجرپذیر نیز بیشتر خواهد شد.
زیانهای ناشی از کاهش رشد اقتصادی: خروج نخبگان، نرخ تشکیل سرمایه را در آینده کاهش داده؛ بنابراین در آینده، که چندان هم دور نخواهد بود، نیروی انسانی لازم برای سازماندهی و برنامهریزی در اختیار کشور قرار نداشته؛ بنابراین درآمدها به صورت نامتعادل توزیع شده و بار تکفل نیز افزایش خواهد یافت. مجموعه این عوامل رشد اقتصادی را کاهش خواهد داد.
● حق اعتراض، حق خروج
همه انسانها حق دارند آزادانه و سعادتمندانه زندگی کنند. آنها حق دارند شغلی مناسب شان خود اختیار نمایند تا کرامت انسانی خود را حفظ نمایند. انسانها حق دارند محل زندگی خود را آزادانه انتخاب نمایند و هیچ کس نمیتواند آنها را مجبور به اقامت در محل خاص نماید. انسانها حق دارند برای اداره سرنوشت خود و جلوگیری از هرج و مرج، افرادی را برگزینند تا حکومت جامعه را به عهده آنان بسپارند؛ بنابراین این نمایندگان در مقابل موکلان خود باید مسوول و پاسخگو باشند و همه تلاش خود را صرف صیانت از حقوق و آزادیهای موکلان و برآوردن خواستههای آنان نمایند. انتخابکنندگان حق دارند در صورت احساس هر گونه عدم رضایت از عملکرد نمایندگان (منتخبین مردم)، از آنها توضیح خواسته یا آنها را از مسوولیت خلع نمایند و کسان دیگری را برگزینند. واضح است که چنین حقی تنها در یک جامعه مدنی و جامعهای که در آن دولت خود را در مقابل مردم پاسخگو و مسوول میداند، قابلاستیفا است، چه، در جامعهای که حاکم آن به شیوههای دیکتاتوری و غیردموکراتیک، حاکمیت سرنوشت مردم را به عهده گرفته است، هیچ مسوولیتی در مقابل مردم احساس نمیکند و آنها را دارای هیچ حقی نمیشناسد. توجیه این حاکمان از نوع حکومتشان این است که مردم توانایی تشخیص صلاح خود را دارا نیستند و آنها (حاکمان) به عنوان «برترینهایی» این لطف را در حق مردم نموده و سرنوشت آنها را رقم میزنند.
اما در یک جامعه دموکراتیک و مدنی، حاکمان کسانی هستند که به دست مردم، به خواست مردم و به رای مردم، برای اجرای خواستههای آنها به قدرت میرسند و تنها وظیفه آنها، برآوردن نیازهای مردم و پاسداری از حقوق و آزادیهای آنها است. در چنین جامعهای مردم میتوانند نسبت به عملکرد حاکمان یا عدم مناسب بودن وضعیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... جامعه اعتراض نموده و حاکمان را مجبور به عملکرد بهتر نمایند یا آنها را خلع کرده و افراد با صلاحیت تری را انتخاب نمایند.
ولی اگر چنین حقی قابلاستیفا نباشد، که معمولا در یک جامعه غیرمدنی و غیر دموکراتیک چنین وضعی حاکم است، در صورت مشاهده هر گونه نقصان در عملکرد حکام یا نابسامانی در وضعیت جامعه، چون افراد حق اعتراض ندارند، از حق دیگر خود استفاده میکنند: «حق خروج». در این صورت به تدریج جامعه از وجود افراد مولد و تاسف بارتر از آن، از وجود صاحبان اندیشه، تحصیل کردگان، نوابغ تهی شده و جامعه به سمت نابودی و نابسامانی بیشتر شتاب میگیرد. شاهد این مدعی، دانشمندان بزرگی هستند که از کشورهای بلوک شرقی سابق مثل شوروی، رومانی، لهستان و سایر کشورهای در حال توسعه به مقصد یک جامعه آزادتر خارج شده و استعدادهای خود را به پای صاحبان کشورهای بیگانه ریخته اند.
● چه کسی میماند؟
شاید خواندن بخش «حق اعتراض، حق خروج» ذهن خواننده را از دو طریق تحریک کند: اول، توجه به یکی از عوامل موثر در خارج شدن سرمایههای انسانی از کشورها و دوم، اعتراضی که میتوانست همراه با پاسخی امیدبخش باشد. مساله صادر شدن (یا خارج شدن یا فرار کردن) سرمایههای یک کشور، پدیده قابلتوجهی است که علل گوناگونی دارد، اما انسانها که سرمایههای معنوی و اصلی جوامع هستند، با سرمایههای فیزیکی و مادی، تفاوتهای قابلتوجهی دارند. مهمترین وجه این تفاوت، توانایی تصمیمگیری انسانها است. هنگامی که نرخ بهره در دو جامعه متفاوت بوده و انتقال سرمایه بین این جوامع آزاد باشد، صاحبان پس انداز، سرمایههای خود را از جایی که نرخ بهره پایینتر دارد به جای دیگر که نرخ بهره بالاتر دارد، منتقل میکنند؛ در این نقل و انتقال، سرمایه فیزیکی شخص سودی نمیبرد، بلکه این صاحب آن سرمایه است که با کسب درآمد بیشتر، مطلوبیتش افزایش مییابد، اما هنگامی که بین دو جامعه مختلف، نرخ دستمزدها متفاوت بوده و ورود و خروج نیروی کار آزاد باشد، لزوما به معنی انتقال نیروی کار از جامعهای که نرخ دستمزد آن پایینتر است به جامعهای که نرخ دستمزد آن بالاتر است، نمیباشد. چون انسانها برای خودشان تصمیم میگیرند و در تملک کس دیگری نیستند. هر چند تعدادی از افراد برای دستمزد بیشتر مهاجرت میکنند، ولی همیشه عدهای هستند که به علت تعلقات خانوادگی، تعلقات دینی و مذهبی، تعلقاتی که نسبت به جامعه خود دارند و سایر تعلقات، جامعه خود را ترک نخواهند کرد.
منظور از این صحبت، خوب بودن افراد دسته دوم و بد بودن افراد دسته اول نیست، چون هر کس حق دارد نسبت به زندگی خود، درآمد خود و کار خود تصمیم بگیرد، اما مهمتر این است که حوزه دید و تفکر انسانها تا کجاست؟ در پاسخ به این سوال، انسانها را میتوان به دو دسته تقسیم نمود: دسته نخست آنهایی که صرفا به دنبال زندگی دلخواه و مطلوب برای خود هستند و دسته دوم آنهایی که علاوه بر منافع شخصی خود، منافع جمعی را نیز مدنظر دارند. طبق حقوقی که انسانها دارند، به ویژه حق تصمیم گیری درباره زندگی خصوصی و مسائل شخصی، دسته اول را نمیتوان مورد سرزنش قرار داد؛ چرا که بر اساس حقوقی که دارند، تشخیص دادهاند که در جای دیگر مطلوبیت بالاتری خواهند داشت، هم چنان که تعداد زیادی رفته اند و به اهداف خود رسیدهاند، اما در نظر من، دسته دوم انسانهای قابلاحترامی هستند که هم احساس تعلقی به جامعه خود دارند و هم جامعه را از آن خود میدانند. آنها میمانند، میسوزند (در عشق خود) و میسازند (جامعه خود و آینده آن را). آنها سیمرغ هستند. سیمرغها همیشه میمانند.
می توان دانشمندان بزرگ را که برای پیشرفتهای هرچند کوچک در علم، زندگی خود را وقف علم و تلاش برای اعتلای آن در جهت خدمت به اجتماع بشری نمودهاند، در این ردیف قرار دارند. آنها مطلوبیت جمعی را بر مطلوبیت فردی خود ترجیح دادند. آنها تلاش کردهاند تا بسازند و رها نکردهاند تا به خود برسند. آنها ماندهاند. همه آنهایی که این بزرگمنشی را دارند، برای جامعه خود میمانند.
علی ذاکری نیری
کارشناس ارشد اقتصاد بانک کارآفرین
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست