دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
موسیقی زبان آفرینش خداوند است
فرزاد حکیم رابط یکی از جوانترین و در عین حال پرتجربهترین مدرسان تار و سهتار و نیز مربی نامآشنای آموزش موسیقی به کودکان و نوجوانان است. وی خود آموختن موسیقی را از سن ۱۴ سالگی با نواختن سنتور نزد پرویز مشکاتیان آغاز نموده است. پس از چندی، اولین مضرابها را در محضر ارشد تهماسبی بر ساز تار نواخت و طی چندین سال شاگردی، دورههای مقدماتی، ردیف سازی، ردیف آوازی، اجرای مجموعهای وسیع از قطعات مختلف و دورههای عالی را نزد ایشان فرا گرفت. همزمان سُلفژ و مقدمات هارمونی را تحت نظر محمدرضا درویشی آموخت.
او اینک بیش از ده سال است که به تدریس تار و سهتار مشغول میباشد. از سوی دیگر جزو اولین کسانی است که از سال ۱۳۶۷ تاکنون به آموزش موسیقی کودکان و نوجوانان بر اساس روش «اُرف» همت گمارده است. حکیم رابط در حال حاضر مدیریت آموزشگاه آزاد موسیقی هنگام را نیز عهدهدار است.
▪ آقای حکیم رابط؛ آیا آموزش در موسیقی (به لحاظ نحوه و شرایط آموزشی) دارای دستهبندی و شرایط مخصوصی هست یا نه؟
ـ بله، امر آموزش در موسیقی بهطور کل به دو بخش کودکان و نوجوانان و بزرگسالان تقسیم میشود، که در بخش کودکان و نوجوانان از ۴ تا ۱۲ سال مورد نظر است که البته هر بخش دارای شرایط و شیوة کار مخصوص به خود میباشد.
▪ به نظر شما، بخش آموزش موسیقی در مقطع بزرگسالان دارای چه کمبودها و مشکلاتی است؟
ـ بهعنوان مثال اگر از بخش آموزش عالی موسیقی یا به عبارت دیگر بخش دانشگاهی شروع کنیم؛ اولین مسئله که دارای ایرادها و انتقادات فراوانی است، بخش گزینش دانشجوی هنر و بهخصوص دانشجوی رشتة موسیقی است که باید روش متفاوتی نسبت به گزینش دیگر رشتههای علمی داشته باشد. مهم این است که ببینیم دانشجویی که میخواهد وارد رشتة موسیقی شود، اصلاً دارای جوهرة هنری یا خلاقیت هست یا نه؟ و به این اکتفا نشود که تنها دارای اطلاعات عمومی هنر باشد. درحالی که الان توجه بیشتر روی داشتن اطلاعات عمومی هنر برای متقاضیان ورود به دانشگاه است، که البته این مطالب را میتوان بهصورت تئوری خواند و حفظ کرد. طراحی نحوة گزینش دانشجو باید طوری باشد که به مسائل تخصصیتر هم توجه شود.
تا جایی که مسائل تخصّصی و کشف استعدادهای هنری متقاضی وارد شدن به دانشگاه در رشتة موسیقی، باید از اولویت ویژهای برخوردار باشد.
▪ حال، فرضاً چنین افرادی اگر وارد دانشگاه هم بشوند، در آنجا با چه مشکلاتی در مورد آموزش موسیقی مواجه هستند؟
ـ در دانشگاهها بهعنوان یکی از مشکلات، میتوان از عدم تفکیک نسبی شاخهها و گرایشهای گوناگون تخصصی و شرح دروس مرتبط با هر کدام از آنها، از همان ابتدای مقطع کارشناسی یا لیسانس نام برد. در ایران روش آموزش موسیقی مثل روش آموزشی برای پزشکان است. یعنی بعد از گذراندن دورة عمومی به مدت ۴ سال و تازه پس از اخذ لیسانس وارد شاخهای که میخواهند در آن تخصص بگیرند، میشوند. بدین ترتیب، یک فارغالتحصیل در مقطع کارشناسی در رشتة موسیقی بنا به شرایط بازار و جامعه میتواند، هم نوازنده باشد، هم آهنگساز، هم مدرس موسیقی و یا حتی موزیکولوژ و پژوهشگر موسیقی. چنین افرادی در دانشگاه از هر بخش دورهای را گذراندهاند ولی در بخش خاصی متخصّص نشدهاند. بهعنوان یک راهکار؛ میتوان از همان بدو امر در مورد هر دانشجو، ضمن تعلیم دروس پایه و مشترک موسیقی، روی واحدهای تخصّصی مورد علاقة وی تأکید نمود. چنین فردی پس از گذراندن دورة ۴ سالة کارشناسی، یک لیسانسة نوازندگی یا آهنگسازی یا آموزش موسیقی خواهد بود که مسلماً کار وی در آینده، از یک لیسانسه با دیگر گرایشهای موسیقی متفاوت خواهد شد
▪ بخش دیگری از انواع آموزش که ما در جامعه با آن برخورد میکنیم؛ بخشهای دولتی مثل فرهنگسراها، بخشهای آموزشگاهی تحت نظارت مراکز دولتی و بخش آموزشهای خصوصی، تحت عنوان تدریس خصوصی موسیقی است. در این بخش چه مشکلاتی وجود دارد؟
ـ بله. نظارتی که ارشاد، خانة موسیقی یا مرکز گسترش آموزشهای هنری به این بخشها دارد، معمولاً نظارت اجرایی است و کمتر نظارت آموزشی. بهعنوان مثال در بخش آموزشگاهی، وزارت ارشاد نظارت لازم و شایسته در بخش پذیرش مدرس در آموزشگاهها را انجام نمیدهد. چند سال پیش، از طرف وزارت ارشاد از مدیران آموزشگاهها مدارک هر هنرآموز، اعم از سوابق کاری یا کنسرتهای اجراشده توسط آن مدرّس به ضمیمة پروندة کاری آنها در آن آموزشگاه خواسته شد تا برای آنها کارت تأیید صلاحیت تدریس صادر شود. بعد، این مدارک ارسال شده در شورایی در وزارت ارشاد مورد بررسی قرار گرفت و برای عدهای کارت صلاحیت تدریس صادر شد و از عدهای هم خواسته شد تا در این شورا امتحان دهند و بنا به نتیجة این امتحان و سوابق کاریشان برای آنها کارت صادر شود و عدهای هم صلاحیت تدریسشان مورد تأیید شورا قرار نگرفت.
این روش، روش مناسبی برای این موضوع بود که آیا معلّمین مورد استفاده در یک آموزشگاه موسیقی تجربه و صلاحیت کافی را برای تدریس دارند یا خیر که البته این کار توسط وزارت ارشاد ادامه پیدا نکرد.
البته از زمانی که وزارت ارشاد صدور مجوز برای مراکز و آموزشگاههای موسیقی را شروع کرد، وضعیت متفاوتتر و بهتر شد. انجام این کار دو فایدة بسیار مهم برای مخاطبین این نوع آموزشگاهها دارد. اول آنکه برای افرادی که میخواهند وارد دنیای موسیقی شوند، این امکان وجود دارد تا سازهای مختلف و نحوة آموزش آنها را در یک مکان از نزدیک ببینند و بعد دربارة نوع موسیقی و یا سازی که مایل به فعالیت در آن زمینه هستند تصمیمگیری کنند و انتخابی صحیح داشته باشند و این در کاهش سردرگمی افرادی که تازه وارد دنیای موسیقی میشوند، مؤثر خواهد بود. نکتة دوم آن است که زمینة مقایسه برای مخاطبین زیاد شده و آنها با دیدن و بررسی کردن شرایط تدریس در آموزشگاههای مختلف میتوانند انتخاب مناسبتری داشته باشند.
بخش دیگر قضیه مربوط به مدیران آموزشگاهها میشود که چه میزان احساس مسئولیت و یا وجدان کاری در ایجاد فضای آموزشی داشته باشند، در اینکه چه افرادی را با چه سوابق کاری و تجربه در زمینة تدریس موسیقی، در یک آموزشگاه بپذیرند. یا افراد آموزشدهنده در یک مؤسسه تا چه میزان این اجازه را به خودشان بدهند و یا این اجازه توسط اساتیدشان به آنها داده شده باشد که بتوانند در زمینة آموزش موسیقی فعالیت داشته باشند.
▪ در مورد آموزشهای خصوصی یا همان تدریس خصوصی چطور؟
ـ در مورد تدریسهای خصوصی شرایط نامناسبتر است. متأسفانه آنچه امروز شاهد آن هستیم، غلبة روحیة کاسبکارانه بر امر آموزش موسیقی است و تنها و تنها کسب درآمد بدون در نظر گرفتن اهداف متعالی فرهنگی و هنری و نیز تکنیکی، مهمترین و اولین هدف بخش عمدهای از مدرسین موسیقی را شامل میشود.
در حال حاضر افراد زیادی هستند که در خانههایشان تدریس موسیقی میکنند و در چنین شرایطی طبعاً مورد نظارت هم نمیتوانند قرار بگیرند. مردم عام هم به این مسئله که چه کسی و با چه تجربهای چه چیز را تدریس میکند توجه ندارند. در حال حاضر دو چیز برای مردم مهمتر است. یکی مقرون به صرفهتر بودن کلاسها و دیگری نزدیک بودن کلاس به محل سکونت آنها و به این نکته توجه ندارند که فرد آموزشدهنده آیا آموزش صحیحی به آنها خواهد داد یا نه؟ به لحاظ هزینهای هم شاید جذب شدن مردم به سوی تدریس موسیقی با هزینة کمتر باشد و اینطور تصوّر نشود فردی که برای آموزش گرفتن موسیقی از وی باید هزینة بیشتری را متقبّل شوند، شاید ارزش کار و تدریسش بیشتر باشد و این هزینه بهنوعی، هزینة تجربهها و اندوختههای وی را شامل شود. البته آموختن از چنین افرادی با اطمینان خاطر بیشتر صورت میگیرد.
▪ شما وضعیت آموزش موسیقی را در شهرستانها چگونه ارزیابی میکنید؟
ـ بزرگترین مشکل برای هنرآموزانی که در شهرهایی به غیر از تهران به آموزش موسیقی مشغول هستند، شاید نبود دورههای بازآموزی، نزد بزرگترین اساتیدی که در تهران هستند، برای آنها باشد، که وجود چنین دورههایی در روند کاری خود هنرآموزان موسیقی در شهرستانها نیز مؤثر خواهد بود.
دورههای بازآموزی برای هنرآموزان موسیقی در شهرستانها یکی از نکاتی است که میتوان آن را در برنامه جشنوارههای موسیقی گنجاند. بهعنوان نمونه؛ در برنامة جشنوارة موسیقی فجر، میتوان از این فرصت که گروههای شهرستانی در ده روز جمع شدن خود در تهران، علاوه بر اجرای برنامههایشان میتوانند در این کلاسهای بازآموزی شرکت کنند نیز استفاده نمود.
▪ همانطور که خودتان در ابتدای مصاحبه عنوان کردید؛ بخش دوم آموزش موسیقی، آموزش به کودکان و نوجوانان است و به نظر میرسد مشکلات در این بخش به مراتب بیشتر و پراهمیتتر باشد؟
ـ درست است. در مورد آموزش به کودکان و نوجوانان به دلیل کمبود متخصّص در این زمینه و پایین بودن سطح آگاهی مردم نسبت به این قضیه، مشکلات بیشتری مطرح میشود.
▪ فکر میکنم آموختن فرهنگ صحیح دنیای موسیقی برای کودکان سختترین بخش آموزش برای آنها باشد.
ـ بله؛ مخصوصاً در کشور ما که ممکن است خیلی از خانوادهها در زندگی روزانهشان از فرهنگ و دنیای موسیقی دور باشند. بنابراین ما باید تربیت فرهنگ موسیقی را نهفقط برای کودکان، بلکه برای خانوادههایشان نیز، مدّ نظر داشته باشیم.
در آموزش موسیقی به کودکان چون کار گروهی انجام میشود و برنامهریزی آموزشی موسیقی برای آنها بر اساس کار گروهی شکل میگیرد، بچهها در این گروهها از دنیاها و فرهنگهای متفاوت وارد میشوند. البته بسته به شرایط سنی هر گروه، روشهای آموزش متفاوت است. این نکته هم حائز اهمیت است که هر فرد آموزشگیرنده در چنین کلاسی دارای شخصیت متفاوتی است و معلم اینچنین کلاسی باید با هر فرد، بنا به شخصیت و فرهنگ و روحیة وی برخورد کند یا به نوعی دانستن روانشناسی کودک برای یک آموزگار در این ردة سنی امری واجب است.
▪ ممکن است کمی بیشتر در مورد نحوة کار در یک کلاس آموزش موسیقی به کودکان توضیح دهید.
ـ نحوة فعالیت در این نوع کلاسها بر اساس روش «کارل اُرف» است. البته جا دارد در این جا من به این نکته اشاره کنم که: در حال حاضر در تبلیغ بسیاری از آموزشگاهها دیده میشود که نوشته شده است «آموزش ارفِ کودکان...»؛ چون ما اساساً آموزش موسیقی اُرف به بزرگسالان نداریم که در این تبلیغها ذکر شده است به کودکان! لذا نفس وجود این عبارت در تبلیغ نشاندهندة آن است که این آموزشگاه به هیچ وجه اطلاعی از این نوع شیوة آموزش موسیقی ندارد.
ارف سادهترین و در عین حال مناسبترین روش آموزشی موسیقی برای کودکان است. سازهای مورد استفاده در این نوع روش آموزشی از چنان سادگی و قابلیت اجرایی برخوردارند که کودکان به سرعت و به راحتی میتوانند به تکنیکهای مورد نیاز برای اجرای درست آنها دست یابند. به علاوه «فلوت ریکوردر» هم جزو سازهای اجباری در این کلاس است، به جهت آنکه هنرجو در طول هفته به همراه جزوههای آموزشی در منزل امکان ارتباط با موسیقی را داشته باشد.
بچههایی که در این کلاسها میآیند؛ هیچ نوع تجربة کار با موسیقی و آشنایی با نت و ریتم را ندارند. یکی از روشهای مناسب، آن است که با بازیهای ریتمیک، بچهها وارد دنیای موسیقی شوند، بدون اینکه حس کنند. این نوع بازیها در آیندهای نزدیک به مسائل و دروس علمی تئوری موسیقی ارتباط دارد. این کار باعث میشود بچهها منظم شده و درک ریتم پیدا کنند و با انواع ضربها آشنا شوند.
حُسن دستهبندی بچهها در گروههای مختلف آن است که میتوانند خود را با یکدیگر مقایسه کنند و از این مقایسه به هماهنگی لازم برسند. سپس بسته به مقطع سنّی هر فرد، با شیوة بیان و علائم مخصوص آن ردة سنّی، مبانی تئوری موسیقی آموزش داده میشود. در عین حال در چنین کلاسی همانطور که عنوان شد؛ باید بنا به شخصیت و فرهنگ و دنیای هر فرد، با وی برخورد شود. چون این احتمال وجود دارد که عدهای تنها برای آشنایی کلی با موسیقی وارد این کلاسها بشوند و در این میان، البته عدهای هم هستند که با داشتن استعداد در یادگیری موسیقی، میخواهند در آینده موسیقی را حرفهایتر دنبال کنند.
به نحوی که در گام اول وارد هنرستان عالی موسیقی شوند و بعد موسیقی را بهعنوان رشتة دانشگاهی ادامه دهند. پس مربّی چنین کلاسهایی بهعنوان آموزشدهندة موسیقی باید دارای تجربه و تسلّط کافی باشد طوری که در برخورد اول هنرآموز از موسیقی زده نشود. اینها همه نشاندهندة مسئولیت بسیار مهم و سنگین یک هنرآموز موسیقی به کودکان در اتخاذ شیوهای مناسب برای ارائه مطالب است.
▪ به نظر شما، نقش نهادهای دولتی مربوطه مثل وزارت ارشاد و مرکز گسترش آموزشهای هنری در این میان چیست؟
ـ وزارت ارشاد و مرکز گسترش آموزشهای هنری میبایست در زمینة معرفی موسیقی کودکان به خانوادهها گامهای مؤثرتری بردارد. ضمن اینکه این نهادها باید مراکزی را که در امر این نوع آموزش، معتبر هستند به مردم معرفی کند تا سطح آگاهی مردم نیز بالاتر رود. همچنین توجه به کیفیت آموزشی هم امر مهمی است. ممکن است بعضی از آموزشگاهها، بعد از اینکه مورد شناخت و اقبال مردم واقع شدند، از کیفیت کار آموزشی بکاهند که این امر در درجة اول به وجدان کاری آموزشدهندگان و در درجة دوم به نظارت مسئولین ذیصلاح در این امر احتیاج دارد.
▪ بهعنوان آخرین سؤال؛ مدّتی است که از موسیقیدرمانی، بهعنوان یکی از راهکارهای کنترل و بهبود ساختارهای رفتاری در کودکان استفاده میشود. در این باره نیز توضیح دهید.
ـ البته. ببینید، به برخی از کودکان پس از مراجعه به روانشناس توصیه میشود که در کلاسهای گروهی موسیقی شرکت کنند این گروه از بچهها ممکن است شامل مشکلاتی چون: گوشهگیری و انزوا، عدم تمرکز، پرخاشگری و یا فعالیت بیش از حد باشند اغلب در برخورد با این بچهها سعی میشود که در مرحلة اول مشکلات شخصیّتی و رفتاری آنها حل شود و در مرحلة بعد، تحت آموزش موسیقی قرار گیرند.
بهعنوان مثال؛ بچهای با مشکل انزوا و گوشهگیری و ترس از اجتماع به این مرکز مراجعه میکند. از چنین فردی خواسته میشود که در حین اجرای ملودی توسط گروه؛ در یکی دو لحظة مشخّص، مثلاً در انتهای هر فراز یا بخش، با ضربه زدن به سازِ مثلث (سهگوش)، دیگران را در گروه موسیقی همراهی کند. بدین ترتیب در طول اجرای ملودی توسط گروه، کودک مذکور به هیچ وجه از اینکه نتواند این وظیفه را انجام دهد؛ نمیهراسد. چون وظیفة او بسیار کوتاه، ساده و صریح است.
در عین حال این ضربه زدن به ساز سهگوش، آنقدر دارای اهمیت است که حذف آن ممکن است باعث بههمریختگی کار گروهی و عدم اجرای صحیح ملودی گردد.
پس از مدتی و در زمان مناسب، به بهانهای شیرین و غیر تنبیهی، یک جلسه وی را از گروه کنار میگذاریم. در چنین حالتی نظم کار گروهی موسیقی آشکارا مختل میشود. این کار باعث میشود که اعتماد به نفس در کودک مذکور بالا رود و اعضای گروه و مهمتر از همه، خود او، به اهمیت حضورش در جمع پی میبرد و همانطور که در بالا عنوان شد، تلاش در جهت رفع مشکلات شخصیتی و رفتاری در چنین کودکانی، بسیار پراهمیتتر از آموزش صرف تکنیکهای موسیقی است که شاید حصول این نتیجه برای کودک یکسال زمان ببرد. این نمونة کوچکی از مسائلی است که یک مربی موسیقی کودکان باید با توجه به تجربههای کاری، با آن آشنا باشد.
▪ آقای حکیم رابط؛ از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید و با حوصله به سؤالات پاسخ گفتید، از شما بسیار سپاسگزارم.
معین نواب کاشانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست