شنبه, ۹ تیر, ۱۴۰۳ / 29 June, 2024
تعریفی از «روایت کمیک از واقعیت»
![تعریفی از «روایت کمیک از واقعیت»](/web/imgs/16/149/pkj371.jpeg)
دو مجموعه تلویزیونی زن بابا و چاردیواری از پرمخاطبترین آثاری بود که با موضوعات مختلف در رسانه ملی در ایام نوروز پخش شد. این دو اثر تلویزیونی با اینکه در کلیت مضمونی خندهدار و کمیک نداشتند اما مخاطب را بارها خندانده و در او نشاط ایجاد کردند. اما چه عاملی باعث میشود که مردم هر شب منتظر پخش مجموعههایی باشند که در آن اتفاقاتی مثل درگیری فرزندان برای ارث و میراث، تومور مغزی پدر خانواده، گرفتن زن دوم پدر، درگیری شوهرخواهر و برادر زن و متعاقب آن پسر عمه دختر دایی (در مجموعه زنبابا) و اتهام دزدی به یک فرد بیگناه، تصمیم خروج برای دختری بدون اجازه پدر از کشور و ازدواج صوری و ... رخ میدهد.
اینجاست که مسئلهای تحت عنوان «روایت کمیک از واقعیت» پیش میآید. به این معنا که اگر چه ما در این دو مجموعه با مشکلاتی از زندگی روزمره مردم مواجه بودیم که این مشکلات به دلیل قرابت آن با رنج انسانها، باعث دلگیری افرادی میشود که آن را میشنوند، میبینند یا میخوانند، اما خاصیت طنز و بیان کمیک همین است که حتی تلخیها را با خنده به ما مینمایاند. «روایت کمیک از واقعیت» دارای زیربناهایی است که اگر روایتی از این زیربنا برخوردار نباشد نمیتواند مخاطب را بخنداند و سرانجام در مرداب این مثل قدیمی از تاریخ بیهقی میافتند که «به مارماهی مانی(ماند)، نه این تمام، نه آن تمام».
یکی از این زیربناهای اساسی تعریف مشخص از «طنز» و تفاوت آن با «هجو» و «هزل» است. در این نگاه نخست درباره طنز و هجو و هزل نگاهی لغتنامهای در ادبیات است. در این نگاه طنز به معنای مسخره کردن، طعنهزدن و سرزنش کردن و سخن به رمز گفتن است به شرطی که معایب جامعه را نیز در خود داشته و در صدد اصلاح باشد. هجو هم دشنام دادن کسی است (به شعر) و نکوهیدن او به اضافه سخن بیهوده گفتن است که عموماً تسویه حساب شخصی است. هزل را نیز خلاف جد، مزاح و شوخی معنا کردهاند.
اما رویکرد دیگر و نگاه دومی هم هست که البته مغایرتی با دیدگاه لغتنامهای ندارد. در این دیدگاه که از ادب کهن مایه گرفته است آمده: برای «مضاحک» دو اصطلاح بوده است: «هجو» و «هزل». هجو، ضد مدح است و هزل ضد جد. به عبارت دیگر، هدف هجو انتقاد است و هدف هزل، شوخی. با این توضیح که آن انتقاد و این شوخی بیشتر جنبه شخصی و خصوصی داشته است. وقتی هجو از حالت شخصی در میآید و جنبه عام به خود میگیرد، تبدیل به طنز میشود. وقتی هم هزل از دایره محدود و خصوصیاش در میآید، تبدیل به فکاهه میشود. در ادب کهن به هزل معتدل، «مطایبه» میگفتند که خیلی نزدیک به فکاهه امروز است. به بیان دیگر طنز، شکل تکامل یافته هجو است و فکاهه شکل تکامل یافته هزل. آنچه این دو را به هم پیوند میدهد، عنصر خنده است. با این تفاوت که خنده طنز به خاطر انتقاد است و خنده فکاهه به خاطر شوخی.
عوامل تولید اعم از تهیه کننده، کارگردان، فیلمنامه نویس، تصویربردار، طراح لباس و دکور، نورپرداز و گروه سازنده موسیقی میباید تصور درست و دقیقی از فضای طنز و تفاوت و خط کشی آن با هزل و هجو داشته باشند. در برخی از آثار تولید شده در سالهای اخیر که متأسفانه بسیاری از آنها نیز در مردم گل کرد و حتی تکیه کلام هم شد اگر چه خنده دار بود اما طنز نبود. اثری که تخریب آن به اندازه بازسازی مفاهیم اجتماعی باشد نمیتواند فضای خوبی را برای مخاطبان درباره ارزشهای جامعه ایجاد کند، زیرا همانگونه که برخی از پایهها را بازآفرینی و ترمیم میکند دست به تخریب برخی دیگر میزند.
عنصر دوم از زیر بناها (پیش از فیلمبرداری)میتواند فیلمنامه مناسب باشد. به بیان دقیقتر فیلمنامه، باید ظرفیت ایجاد موقعیتهای کمیک را داشته باشد حتی اگر مستقیم قصد خنداندن مردم را ندارد. به این معنا که ایجاد شرایط دو پهلو و پر از سوءتفاهمهای خندهآور بهعلاوه نگاه تازه به زبان محاوره مردم و بیرون آوردن برخی اصطلاحات پر بسامد و توجه دوباره به آنها بهگونهای که مخاطب تعجب کند که چرا خودش تا آن روز به این کلمه یا اصطلاح اینگونه نگاه نکرده، میتواند موفقیت مطلوبی را در پی داشته باشد.
اگر در فیلمنامهای ارتباط آدمها در ساختاری منطقی و عقلانی تعریف شود بدیهی است که تأثیری بر مخاطب نخواهد داشت و یا در خوشبینانهترین حالت مخاطب اندکی را جلب میکند.
یکی دیگر از عناصر اساسی و زیر بنایی «روایت کمیک از واقعیت» کارگردانی است. یک کارگردان شاید باید بیش از سایر عوامل به درستی فضای طنز و تفاوت آن با گونههای دیگر را بشناسد. او باید بداند که خنداندن مردم به هر قیمت و قدری شایسته نیست و ماه طنز هم همیشه پشت هزلها و هجوها پنهان نمیماند و مردم با دیدن اثر خوب طنز متوجه خواهند شد که کار فلان کارگردان در فلان زمان طنز نبوده و بیشتر اثری هجوآمیز بوده است.
کارگردانِ کاردان به خوبی میداند که چگونه باید بازیگران و روایت را به سمتی هدایت کند که موقعیتهای خندهدار ایجاد شده و دیالوگها در فضایی بیان شود که حتی اگر خندهدار نیستند در آن شرایط مخاطب را بخندانند.
بازیگر و بازیگردانی از دیگر زیربناهای اثر طنز تلویزیونی است. بازیگر طنز فقط قرار نیست دیالوگها را حفظ کند و جلوی دوربین به تکرار آنها بپردازد. شاید بیش از هر نقش دیگری بازیگری که نقش طنز دارد باید خلاقیت داشته باشد زیرا او قرار است مردم را بخنداند و خنده وقتی اتفاق میافتد که مخاطب از درون مفرح شود. وقتی او احساس خنده داشته باشد حتماً بر لبهایش خنده جاری میشود. پس بازیگر طنز ابتدا درون را میخنداند نه بیرون را. برای ایجاد چنین شرایطی بازیگردان نقش عمدهای دارد. او هم میتواند در انتخاب افراد به کارگردان کمک کند و هم میتواند از تکرار گذشتهها در بازی بازیگر طنز جلوگیری کند. او در واقع میزانی است برای کم و زیاد کردن رفتارها و دیالوگها و خلاقیت بازیگر در زمان بازی.
طراحی لباس، دکور، نورپردازی، موسیقی و دیگر عوامل یک اثر طنز تلویزیونی هم باید هماهنگ با فرایند کلی کار حرکت کنند. لباس بازیگران طنز میباید هماهنگ با شخصیت و کار آنها باشد همانطور که دکور منزل و اتاق آنها هم باید هماهنگ با شخصیت و نقششان باشد. موسیقی هم حتماً به دور از حماسی بودن و دراماتیک بودن زیاد است و حتماً موتیفهایی در آن گنجانده میشود که بازگوکننده شخصیت و قصه باشد.
انتخابات ریاست جمهوری 1403 انتخابات ریاست جمهوری انتخابات انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۳ انتخابات 1403 ایران انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم مسعود پزشکیان ستاد انتخابات کشور سعید جلیلی قالیباف علیرضا زاکانی
پلیس سخنگوی فراجا تهران هواشناسی زلزله سیل بارش باران قتل قوه قضاییه فضای مجازی سوادکوه
ترکیه قیمت خودرو بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار خودرو دولت سیزدهم قیمت طلا دلار بازنشستگان نهضت ملی مسکن قیمت سکه
رامبد جوان تلویزیون جوکر تئاتر سینمای ایران رسانه ملی دفاع مقدس
ماهواره
روسیه رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ جو بایدن آمریکا ترامپ فلسطین غزه لبنان جنگ غزه چین اتحادیه اروپا
پرسپولیس فوتبال استقلال یورو 2024 باشگاه پرسپولیس رئال مادرید تیم ملی فوتبال ایران جواد نکونام لیگ برتر جام ملت های اروپا بازی باشگاه استقلال
هوش مصنوعی اینترنت فیبر نوری بوگاتی عیسی زارع پور فناوری همراه اول
فشار خون ویتامین سازمان غذا و دارو دیابت گرمازدگی سازمان بهداشت جهانی