پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
ما می توانیم
انرژی صلحآمیز هستهای در کشور ما پیوندی ناگسستنی با مقوله خودباوری دارد. خودباوری فرزندان این ملت از یک جهت عامل رسیدن به فناوری هستهای بود و از سوی دیگر انرژی هستهای تداوم بخش و تسری بخش خودباوری در میان نسل حاضر آینده این کشور است. دستیابی به این فناوری پیچیده بدون اتکا و وابستگی به قدرتهای بزرگ جهانی به تقویت روحیه خودباوری ملت ایران منجر شد و ما میتوانیم به شعار گفتمان مسلط یعنی گفتمان اصولگرایی تبدیل شد.
۲۰ فروردین در تاریخ جمهوری اسلامی ایران یادآور به ثمر رسیدن خودباوری و اعتماد به نفس این ملت است. ملتی که با صلابت و تحمل سختی ها و فشارهای بسیار ذرهای از حقوق مسلم خود را رایگان واگذار نمیکند. روحیه خودباوری عامل حیات یک ملت زنده است به گونهای که سلب آن از یک ملت، به معنای فرستادن آن ملت و تمدن و فرهنگ به زبالهدان تاریخ است. درست شبیه رویهای که در دوران حکومت پهلوی اول و دوم به ما تحمیل شده بود.
انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ و تحولات پس از آن، نقطه پایان عصر خودباختگی ایرانیان در مقابل تمدن غرب بود. عصری که از انحطاط صفویه آغاز میشود و در قاجاریه و پهلوی به اوج خود میرسد. به طور مشخص میتوان گفت دوران سیاه پهلوی دوم اوج استیلای فرهنگ و تمدن غرب به جامعه ایرانی است. روندی که میرفت تا جامعه ایران را از خود بیخود کند و بنای عظیم تمدن ایرانی- اسلامی این ملت را که طی سالیان بسیار بنیان نهاده شده بود ویران و به تاریخ بسپارد و از انسان ایرانی، شخصیتی بیهویت و فاقد هرگونه پشتوانه فرهنگی بسازد و او را همچون عروسک خیمه شب بازی هر آن گونه که میخواهند به بازی درآورند. در این شرایط که تهاجم و استیلای فرهنگ غرب سرعت و شدت بیشتری به خود گرفته بود انقلابی در ایران رخ میدهد که این موج ویرانگر را خاموش میکند و جانی دوباره به فرهنگ و تمدن غنی ملت ایران میبخشد و در بعدی وسیعتر احیاگر اسلام ناب در عصر حاضر نام میگیرد.
انقلاب سال ۵۷ ایران را به راستی انقلاب فرهنگی نام نهادهاند، چرا که این انقلاب در واقع جبهه تقابل و رویاویی دو فرهنگ به نام فرهنگ اسلامی و فرهنگ غربی بود. ایدئولوژی انقلاب سال ۵۷ برگرفته از فرهنگ ناب اسلام بود که توسط فقیهی جامع الشرایط به ملتی مسلمان ارائه و تعلیم داده شد تا علیه فرهنگ مادیگرا و خالی از هرگونه معنویت به قیام برخیزند و بساط آن را از سرزمین ایران که سالها فرهنگ و تمدن توحیدی محور حاکم بوده بیرون بریزند.
اگرچه فرهنگ اسلامی توانست در سال ۵۷ فرهنگ غرب را در ایران به زانو درآورد اما نبرد میان این دو پایان نیافته است و هنوز تهاجم فرهنگ غرب در اشکال و طرق مختلف ادامه دارد و سه دهه است که این نبرد بیامان با فراز و نشیبهای فراوان ادامه یافته است. به راستی چرا غرب پس از گذشت سه دهه از شکست سنگین خود در ایران لحظهای از نبرد علیه فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی ملت ما دست برنداشته است. چرا غرب بیش از آنکه به سلاحهای پیشرفته نظامی خود دلبسته باشد به ابزارهای فرهنگی خود دلبسته است؟ چرا غرب نبرد در عرصه فرهنگ را به نبرد در عرصههای نظامی ترجیح میدهد؟
سالها است که غرب به این فهم و درک رسیده که سلطه دائمی بر ملتها و غارت منابع مادی و معنوی آنان جز از طریق نابودی فرهنگ آنان امکان پذیر نیست. اگرچه میتوان با سلاح نظامی ملتی را برای مدتی به اسارت و بردگی گرفت اما هرگز نمیتوان فرهنگ آن ملت را از آنان گرفت و تا زمانی که این فرهنگ زنده است آن ملت نیز زنده است و روزی علیه او قیام خواهد کرد و منافعش را به خطر خواهد انداخت. لذا برای غرب محاسبهگر و مادیگرا سلطه نظامی هرگز منبع اطمینان بخشی برای تامین منافع نخواهد بود، اما سلطه فرهنگی زمینه را برای غارت دائمی و همیشگی ملتها بدون جنگ و خونریزی در کمال اطمینان فراهم میکند.
تقریبا پس از جنگ جهانی دوم بود که استعمار به این نتیجه رسید که دیگر بهرهگیری از سلاحهای نظامی و حتی سلاحهای شیمیایی و اتمی در مقیاس وسیع برآورده کننده خواستهها و ارضاء کننده مطالبات بیپایان آنان نخواهد بود و لذا به فکر روشی نو به منظور غارت ملتها افتاد و به همین دلیل فکرها به کار افتاد و سلاح جدیدی ساخته و طرحها و نقشههای تازهای ریخته شد، اما هدف، همان هدف بود یعنی غارت منابع و استثمار تودههای مردم.
در این نبرد نوین نه جان و مال ملتها بلکه تمام هستی آنان یعنی فرهنگ آنان که نسل اندر نسل چارچوب حیات و زندگی آنان را شکل داده بود هدف قرار گرفت، تا نسخه ملتها برای همیشه بسته شود و صدای اعتراض و قیام و شورش و انقلاب و هر آنچه که برای غارتگری غرب ایجاد مزاحمت میکند شنیده نشود. غربی که دوران شکوفایی و توسعه اقتصادی خود را پس از جنگ جهانی دوم پشت سر میگذاشت و بر سرعت چرخهای تولید خود افزوده بود به دو چیز اساسی و حیاتی نیاز مبرم داشت تا بتواند به روند توسعه خود ادامه دهد و آن را به اوج برساند، یکی بازار مصرف برای تولیدات انبوه خود و دیگری مواد خام ارزان و فراوان بود. کشورهای شرق هم بازار وسیع و گستردهای برای فروش و مصرف تولیدات غرب بود و هم مملو از منابع مواد خام. دستاندازی به این قبیل کشورها مستلزم زمینهسازی بود.
غربیان در مواجهه با کشورهای شرق بخصوص جهان اسلام به منظور دستیابی به دو عنصر حیاتی یاد شده با مانعی بزرگ به نام فرهنگ اسلامی روبهرو شدند، مانعی که سلاحهای نظامی هم قادر به برداشتن آن نبود لذا باید راهحل دیگری اندیشیده میشد.
غرب سعی کرد از طریق نمایاندن دستاوردها و موفقیتهای خود جهان اسلام را شیفته و حیران خود سازد و این گونه القا کند که رمز رسیدن او به این پیروزیهای بزرگ در وهله اول فاصله گرفتن از دین و به حاشیه راندن آن بوده است و علت عقبماندگی آنان تمسک و پایبندی به ارزشهای دینی است، لذا رمز موفقیت و پیشرفت آنان نیز به کار گرفتن فرهنگ اسلامی و پیروی از فرهنگ غربی است. روشنفکران غربزده و حاکمان مستبد که از رویت تمدن غربی حیرت زده شده بودند، نقش موثری در پیشبرد اهداف استعماری غرب در گسترش فرهنگ غربی و ضربه زدن به ارزشهای دینی و معرفی آنها به عنوان عاملان اصلی عقبماندگی ایفا کردند که جملگی روحیه خودباوری ملتها را نشانه گرفته بودند. روحیهای که انسان شرقی را وادار به زانو زدن در مقابل فرهنگ و تمدن غربی میکند و همه داشتههای او را به سخره میگیرد.
جهان غرب در طرح نویی که برای استیلای ملتها ریخته بود، اعتماد به نفس و روحیه خودباوری آنان را هدف قرار داده و تصاحب آن را به منزله تصاحب همه داشتههای مادی و معنوی آنان میداند. مطالعه تاریخ قبل از انقلاب و بهخصوص حکومت قاجار و پهلوی به خوبی نشان از موفقیت این طرح شوم استعماری در کشور ما دارد. حاکمان و روشنفکران جامعه آن زمان جز مدح و ثنای غرب و تمدن غربی چیز دیگری برای گفتن نداشتند. رفتار مرعوبانه آنان خود به خود ملت را نیز در موضعی انفعالی قرار داد و آنان را مجبور کرد که بپذیرند برای رشد و توسعه چارهای جز شاگردی در مکتب غرب و گفتن و انجام دادن هر آنچه که آنان میگویند و انجام میدهند ندارند. فرهنگ تقلید بیچون و چرا از غرب و وارد کردن بی قید و بند آن به جامعه ایرانی که زمینهساز رکود و جمود فکری در کشور شد چنان ضرباتی را بر پیکر این ملت وارد کرد که سالهای سال روند عقبگرد را پیمود و بر وابستگیهایش افزوده شد. رهبر معظم انقلاب در پیام نوروزی سال ۸۶ خود خطاب به ملت ایران به خوبی این نکته را اشاره کردند و فرمودند: این یک حقیقتی است که ملت ایران بر اثر تسلط قدرتهای طاغوتی و قدرتهای فاسد و دولتهای وابسته یا بیکفایت در طول دهها سال- شاید نزدیک دویست سال - دچار عقب ماندگیهای زیادی در عرصههای گوناگون بوده است. تهاجم فرهنگی غرب که در راس آن سلب روحیه خودباوری ملت ایران چنان اثرات عمیق و مهلکی را بر جای گذاشته که هنوز هم پس از گذشت سه دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی ایران میتوان پیامدهایش را درک کرد.
شاید بتوان گفت مهمترین دستاورد فرهنگی انقلاب اسلامی خودباوری و اعتماد به نفس است که توانست روحیه خودباختگی و ارعاب را نسبت به تمدن غرب در میان ملت ما کمرنگ کند. این انقلاب به ملت ما فهماند که میتوانیم و قادریم روی پای خود بایستیم. روحیهای که برای سالیان متمادی از فکر و ذهن یک فرد ایرانی کوچ کرده بود و جای خود را به تعبد غرب داده بود، به گونهای که آخوند زاده میگوید بر شما (ملت مسلمان) لازم است بزرگ خود (غرب) را بشناسد و همیشه به امر و نهی او مطیع باشید و رسوم بندگی و آداب انسانیت را یاد بگیرید! روحیهای که ملت ایران را به سرمشق گیری از غرب ترغیب میکند و حق هرگونه نوآوری و اختراع را از او میگیرد. ملکم خان یکی از چهرههای اصلی جریان غربزدگی و از مروجان روحیه خودباختگی کشورمان، در غربزدگی قائل به هیچ نوع محدودیتی نیست و با کمال وقاحت و بیشرمی میگوید: در اخذ اصول تمدن جدید و مبانی ترقی عقلی و فکری حق نداریم درصدد اختراع باشیم، بلکه باید از فرهنگی سرمشق بگیریم و در جمیع صنایع از باروت گرفته تا کفشدوزی محتاج سرمشق بوده و هستیم. آری انقلاب ما در زمانی شکل میگیرد که این گونه افکار در جامعه ما ریشه دوانیده است. افکاری که فرهنگ خودباختگی و انفعال را در کشور ما جاری کرد و طی چندین دهه علاوه بر غارت منابع مادی، منابع انسانی و فرهنگی ما را نیز به غارت برد و چیزی جز یک فرهنگ بیسر و ته که نه غربی است و نه اسلامی- ایرانی برای ما بر جای نگذاشت.
یادمان نمیرود که امام عظیمالشان (ره) فرمود که بدانیم نژاد آریا و عرب از نژاد اروپا و آمریکا و شوروی چیز کم ندارد و اگر ما قدری خودمان را بیابیم و یاس و ناامیدی را از خود دور کنیم و روی پای خود بایستیم و به غیر از خود از دیگران انتظاری نداشته باشیم قطعا در درازمدت قدرت انجام همه کار را خواهیم داشت. به شرطی که به خدا توکل کنیم و با اتکا و اعتماد به نفس و قطع وابستگیها به غیر، سختی ها را تحمل کنیم. طی سه دهه گذشته هرگاه این نصیحت امام راحل را سرلوحه کار خود قرار دادیم به موفقیتهای بزرگی دست یافتیم که در گذشته تصور آن برای یک ایرانی غیر ممکن بود. ملتی که روزگاری در همه زمینهها حتی کشاورزی وابسته بیچون و چرای بیگانگان بود اینک به کشوری مستقل در جهان تبدیل شده که سختترین تهدیدات و تحریمها هم به او آسیب وارد نمیکند و باعث نمیشود که برای رهایی از آنها تن به هر خواسته ناحقی بدهد. بیایید وضعیت امروز را با دوره پهلویها و قاجارها مقایسه کنیم. آیا این دستاوردها جز ناشی از توکل به خدا و اعتماد به نفس و روحیه خودباوری است. این روحیه که دستاورد بیبدیل و ارزشمند انقلاب ما در عرصه فرهنگ ملت است باید حفظ شود تا روند پیشرفت و اعتلای کشور ادامه پیدا کند. رهبر معظم انقلاب هم بر این مهم بارها صحه گذاشتهاند و تاکید مکرر کردهاند. یادمان هست که ایشان در جمع پرشور مردم مشهد در اول فروردین سال گذشته فرمودند: ملت عزیز ما، مخصوصا جوانان ما، اعتماد به نفس خودشان را از دست ندهند. جوانان عزیز، جوانان عزیز ملت ایران، شما میتوانید، میتوانید کارهای بزرگ بکنید، میتوانید کشور خود را به اوج اعتلا و عزت برسانید.
جهان غرب در پی آن است تا به گونهای همه را مرعوب و متقاعد کند که اساسا همان گونه که در برابر قدرت نظامی و اقتصادی غرب توان مقاومتی نیست، در این رویارویی نیز دیگران باید تسلیم شوند و راهی جز همراهی با غرب متصور نیست. اما درست به همان دلیل که در تجربه ۸ ساله دفاع مقدس و جنگ ۳۳ روزه ثابت شد که قدرت نظامی غرب بلامنازع نیست و میتوان با تکیه بر ایمان و بهرهگرفتن از توانمندیها در برابر آن ایستادگی کرد و آن را به شکست و اضمحلال کشاند، در حوزه فرهنگ نیز پایداری و ارائه چهره واقعی اسلام تنها راه و تنها پاسخ مبتنی بر عزت و غیرت است.
ملت مسلمان ایران طی سه دهه گذشته با حیات عزتمندانه و سرتاسر افتخار خود الگوی بیبدیلی از اعتماد به نفس و خودباوری را به نمایش گذاشته است و چشم جهانیان بهخصوص آزادگان جهان را به خود خیره کرده است. حفظ این روحیه و تداوم آن رمز ادامه این حیات پر غرور و سرافرازانه است. روحیهای که انقلاب ما به ما ارزانی داشت و امام راحل و رهبر معظم انقلاب بارها به مناسبتها و در بیانات متعدد فرمودند: ما میتوانیم. و همواره بر حفظ این روحیه تاکید کردهاند. در پایان لازم میدانم به یکی از بیانات رهبر معظم انقلاب اشاره کنم. ایشان در اجتماع عظیم بزرگ مردم یزد در ۱۲ دی ماه سال ۸۶ فرمودند: ملت ایران باید اعتماد به نفسی را که به برکت انقلاب اسلامی و به برکت ایستادگی در میدان پر خطر انقلاب به دست آورد و بعد در میدان دفاع مقدس با همه آن مشکلات با ایستادگی خود این اعتماد به نفس در او تقویت شد، این اعتماد به نفس را باید حفظ کند. این اعتماد به نفس به ملت ایران این جرات را، این همت را، این توانایی را میدهد که این راه طولانی تا آرمانهای ترسیم شده برای جامعه اسلامی را طی بکند، بدون او نمیشود، بدون اعتماد به نفس نمیشود این راه را رفت.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست