پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
وقتی والدین مقصرند
کودک در خانواده آیینه رفتار والدین است و رفتار مثبت و منفی را از آنان یاد میگیرد. کودکان علاوه بر احتیاجات فیزیکی، نیاز به تغذیه روحی دارند و نیز احتیاج دارند که به احساسات و خواستههایشان احترام گذاشته شود. آنان صحبتهای والدین را میشنوند، حرکاتشان را نگاه میکنند و از آنان تقلید میکنند.
بنابراین والدین آیینه تمامنمای رفتار کودکان هستند.امروزه کودکان دارای اختلال، از خانوادههایی هستند که خود در تعاملهای روزانه به رفتارهای مختل بسیار زیاد درگیر هستند. مشاهده خانوادههای دارای کودکان ناآرام و پرخاشگر نشان داده که اعضای خانوادههای این کودکان در مقایسه با خانوادههای کودکان بهنجار به احتمال زیاد خود آغازگر رفتارهای پرخاشگرانه بودهاند و به طور متقابل به آن پاسخ میدادهاند. بنابراین به نظر میرسد خانوادههای کودکان مبتلا به مشکلات رفتاری، محیط مساعدی برای یادگیری رفتارهای نابهنجار دارند. کودکان پرخاشگر به طور مکرر شاهد درگیری والدین هستند و به آنان امر و نهی زیاد میشود همچنین کودکان افسرده احتمالا والدین افسرده دارند.
● افسردگی مادر، افسردگی کودک
عموما یکی از حیطههای سازگاری والدین در مورد آسیبشناسی روانی کودک که به طور گسترده مورد بررسی قرار گرفته، افسردگی مادر است. کودکان مادران افسرده در مقایسه با کودکان مادران غیرافسرده، مشکلات هیجانی، جسمانی و رفتاری بیشتری دارند. به دلیل تاثیری که رفتار پدر و مادر برکودکان دارد، محققان معتقدند که کودکان باید توسط والدین لایق و باکفایتی تربیت شوند که رفتارشان جهت صحیح پیدا کرده و اشتباهاتشان را بفهمند و انضباط را یاد بگیرند بدون اینکه تنبیه بدنی شوند یا از نظر روحی آسیب ببینند، والدینی که چنین صلاحیتی ندارند «والدین ناسالم» هستند، والدین ناسالم معمولا خصوصیات اخلاقی مناسب ندارند و آنان گاهی آنقدر مشکلات دارند که خود محتاج رسیدگی فرزندانشان هستند. با توجه به تاثیری که این دسته از والدین (ناسالم) در زندگی فرزندانشان دارند در ذیل بیشتر به آن میپردازیم.
● دستهبندی «والدین ناسالم»
معمولا برخی از رایجترین والدین ناسالم به شرح زیر هستند:
والدین کنترلکننده: والدین کنترلکننده که یکی از انواع والدین ناسالم هستند که رفتار آنها با کودکان مثل این است که آنان (کودکان) هیچ موقع کاری را نمیتوانند به درستی و کامل انجام دهند و احساس بیلیاقتی را در آنها پرورش میدهند. کارهای خود را بزرگ و مهم و کارهای فرزندانشان را بیارزش جلوه میدهند و از طریق کوچککردن آنها، خود کنترل امور را به دست میگیرند. از دیگر رفتارهای ناشایست والدین کنترلکننده این است که یکی از بچهها را با بچه دیگر مقایسه میکنند، مدام آن یکی را به رخ این یکی میکشند و به او میفهمانند که مورد مهر و محبت آنها نیست. اگر این بچه بخواهد عزیز آنها باشد، باید بیشتر تلاش کند و مثل دیگری شود. این امر باعث میشود که بچه هر کاری را که والدین از او میخواهند انجام دهد تا بتواند آنها را راضی و خشنود کند. در واقع وقتی اسیر والدین کنترلکننده هستیم، عکسالعمل ما به دو طریق خواهد بود؛ تسلیم یا سرپیچی و عصیان. در هر صورت از نظر روانی با آنها بیگانه شده و فاصله میگیریم.
▪ والدین کمالگرا: والدین کمالگرا نیز انتظارات بیحد و غیرممکن از فرزندان خود دارند. کودکان این والدین باید کارها را کامل و بدون نقص انجام دهند وگرنه تحقیر یا تنبیه میشوند. این دسته از والدین خود نیز کارها را بسیار دقیق انجام میدهند. آنها فکر میکنند اگر فرزندانشان نیز اینچنین رفتار کنند، یک فامیل کامل خواهند بود. غافل از این که بچهها باید اشتباه کنند تا خودشان زندگی را تجربه کرده و یاد بگیرند با هر اشتباهی دنیا به آخر نمیرسد. معمولا فرزندان خانوادههای کمالگرا یکی از این دو راه را انتخاب میکنند؛ گروه اول سعی میکنند بهترین باشند و توجه والدین را به خود جلب کنند. این گروه همیشه بیش از توانشان فعالیت میکنند و هیچ موقع کاری برایشان کامل و بینقص نیست و گروه دوم چون مطمئن هستند نمیتوانند کارها را عالی انجام دهند از اول شروع نمیکنند.
افراط و تفریط در آزادی دادن به کودک میتواند باعث مشکلات رفتاری وی شود، فرزندانی با آزادیهای بیحد و حصر معمولا افرادی بیبند و بار خواهند شد
▪ والدین کمککننده: نوع دیگر والدین ناسالم «والدین کمککننده» هستند. در خانوادههایی با این مشخصه، پدر یا مادر شرایطی به وجود میآورند که فرزندشان به آنها نیاز داشته باشد. والدینی که این گونه فرزندشان را زیر نظر خود درمیآورند، مثل این است که با فشارهای به اصطلاح محبتآمیز خود آنها را زیر منگنه قرار میدهند. این گونه والدین ناخواسته به فرزند عزیزشان که دوست دارند مدام به او کمک کنند، ضربه وارد میسازند.
▪ والدین با نقش رقیب: تعدادی از والدین ناسالم نقش رقیب را در مورد فرزندانشان اعمال میکنند. آنان برای
نشان دادن لیاقت خود، بیلیاقتی فرزندشان را به رخ او میکشند. برای مثال مادر وقتی دخترش به سن شکوفایی میرسد، ناراحت میشود چرا که به جای مادر، دختر جلب توجه کرده و مادر احساس پیری میکند. معمولا والدین، سالم و طبیعی بزرگ شدن فرزندشان را با شادمانی استقبال میکنند، ولی این دسته از والدین در این مرحله احساس محرومیت، نگرانی و ترس دارند. آنان همیشه باید مطمئن باشند که فرزندشان کاری را بهتر از آنها انجام نمیدهد. معمولا در خانوادههایی با والدین ناسالم، افراط و تفریط در شش معیار، نقش مهمی را در مشکلات رفتاری کودکان ایفا میکند:
▪ پذیرفتنیا طرد کامل: اگر جو یا فضای کل خانواده، هر حرکت و رفتار کودک را بهرغم درست یا نادرست بودن آن پذیرا باشد، کودک به احتمال زیاد دچار اختلالات رفتاری میگردد، زیرا تفاوت بین رفتارهای درست و نادرست را نمیآموزد و از دیگران نیز انتظار دارد که همچون مادر و پدرش، هرگونه رفتار او را با گرمی و صمیمیت بپذیرند و چون چنین چیزی امکانپذیر نیست، مشکلات و درگیریهای اجتماعی او شروع میشود.
▪ توجه یا بیتوجهی بیش از حد: افراط و تفریط در میزان توجه و مراقبت نسبت به اعمال و رفتار کودک میتواند موجبات اختلالات رفتاری وی باشد. برای مثال محافظت و مراقبت بیش از حد کودک هنگامی که او میتواند وظایف و مسوولیتهایی را شخصا برعهده گیرد، سبب دشواریهای رفتاری کودک میشود. به این معنا که او احتمالا متکی به دیگران بار میآید. همچنین بیتوجهی به رفتارهای کودک و غفلت از آنچه او انجام میدهد نیز میتواند زیربنای مشکلات رفتاری وی شود.
▪ آزادی یا دیکتاتوری بیش از حد: افراط و تفریط در آزادی دادن به کودک میتواند باعث مشکلات رفتاری وی شود، فرزندانی با آزادیهای بیحد و حصر معمولا افرادی بیبند و بار خواهند شد. نقطه مقابل، خانوادهای که در آن کودک هیچگونه آزادی و اختیاری متناسب با نقشاش ندارد و آنچه را خانواده دیکته میکند، باید بدون این که به منطق آن آگاه باشد، بیچون و چرا بپذیرد و حق هیچگونه اظهارنظر، دخالت یا تصمیمگیری را ندارد چنین فردی با ویژگیهایی چون نارضایتی، درونگرایی و بیاعتمادی نسبت به دیگران پرورش مییابد.پرتوقعی یا بیتوقعی بیش از حد: داشتن انتظارات و توقعات نامتناسب با رشد و توان جسمی، ذهنی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی کودکان یا نداشتن هیچ گونه توقعی از آنان هنگامی که باید توقع داشت، باعث اختلالات رفتاری آنان میشود.
والدینی که از فرزندان خویش هیچگونه انتظار و توقعی هنگامی که باید توقع داشته باشند، ندارند، پرورشدهندگان فرزندانی با مشکلات رفتاری و روانی هستند.تشویق کودک به کارهای نادرست یا خلاف: از دیگر معیارهای موثر در اختلالات رفتاری کودکان، تشویق آگاهانه یا ناآگاهانه فرزندان توسط والدین به انجام کارهای نادرست و غیراخلاقی است. برای مثال کودکی که برای اولین بار مداد یا تراش یا وسیله کودکان دیگر را برمیدارد و این مساله با بیتوجهی یا تشویق غیرمستقیم خانواده روبهرو میشود، کمکم یاد میگیرد که میتواند وسایل گرانتر و بزرگتر را نیز بردارد.
▪ توجه بیش از حد مادر: نتایج پژوهشها نشان میدهد که توجه افراطی مادر به کودک که متناسب با سن و وضعیت رشد فرزند نباشد، باعث تضعیف اعتماد به نفس، نبود بلوغ عاطفی و نیز اضطراب در کودک میشود. در این راستا معمولا مادران به ۲ دسته تقسیم میشوند: مادرانی که بسیار لوسکننده هستند و به کوچکترین درخواست کودک خود پاسخ میدهند و لذا کودکان آنان هیچ گونه محرومیتی را تجربه نمیکنند و دسته دوم از مادران که بسیار غالب و مسلط هستند. با توجه افراطی و کنترل شدید خود، کودک را از خودمختاری و اعتماد به نفس و اتکا به خود بیبهره میسازند. هر کدام از این مادران با دخالتها و مواظبتهای بیش از حد خود اجازه رشد و نمو طبیعی روانی را از کودکان خود سلب میکنند.
● ناهنجاریهای ارتباطی
اصولا قوانین محدودکننده در خانوادهها، منجر به ۴ اختلال عمده در ارتباط بین اعضای خانواده میشود. شما زمانی که از بیان مستقیم منع شده باشید، ناگزیر به انکار، حذف، جایگزینی یا بیان ناهمساز جنبههای مختلف تجربههایتان روی میآورید.
● ناهنجاریهای ارتباطی
▪ انکار: در این روش افراد مایلند آنچه را که از بیانش هراس دارند، انکار کنند. شما ممکن است، نیازها یا احساساتتان را صراحتا یا به طور ضمنی انکار کنید. انکار صریح با جملاتی نظیر: «برایم مهم نیست»، «هرچه تو بخواهی» و... نمود پیدا میکنند. انکار ضمنی را سختتر میتوان تشخیص داد، اما نشانههای آن معمولا بیاعتنایی، صحبت با لحنی یکنواخت، قوز کردن یا ارتباطی منفعلانه هستند و پیام این است «مهم نیست، من چیزی احساس نمیکنم.»
▪ حذف: حذف به معنای جا انداختن بخشهایی از یک پیام است، بخصوص بخشهایی که به طور مستقیم بیانکننده نیازها و تجربیات شما هستند. با استفاده از شیوه حذف، شما ناچارید همه چیز را به طور غیرمستقیم بیان کنید. در این روش در گفتهها به شخص، چیز، زمان یا مکان مشخصی اشاره نمیشود.
▪ جایگزینی: احساسات را باید هرازچندگاه بروز داد که با استفاده از شیوه جایگزینی میتوان این کار را به صورت ایمنتر یا در حضور شخص قابل اعتمادتر انجام داد. شیوه جایگزینی به شما این امکان را میدهد تا احساساتتان را به طور غیرمستقیم بیان کنید. به عنوان مثال اگر دعوا کردن با همسرتان از نظر شما مردود است، ممکن است بر سر وظایف پسرتان با او مرافعهای راه بیندازید.
● بیانهای ناهمساز
ارتباط ناهمساز زمانی رخ میدهد که پیام نهفته در حالت چهره، ژست، لحن و آهنگ صدایتان با آنچه میگویید همخوان نباشد، مثلا مادری به دخترش میگوید: «از این که تا دیروقت بیرون ماندی ناراحت نیستم.» اما صدای او خشن و لرزان است و سریع صحبت میکند. در این نوع پیام کلمات با آنچه که زبان اندامها و لحن صدا میگویند، تضاد آشکاری دارد.
● همدستیها
همدستیهای خانوادگی به این دلیل شکل میگیرند که به شما کمک میکنند تا احساسات و خواستههای ممنوعتان را بر زبان بیاورید. مثلا زمانی که نوعی همدستی میان مادر و پسر شکل میگیرد، پدر احساس تنهایی بیشتری میکند چرا که او نمیتواند خشم و رنجش خود را بروز بدهد و از هرگونه محبت و حمایت نیز بیبهره است. پدر که احساس طردشدگی روزافزون میکند، ممکن است بکوشد تا به نوبه خود با دخترش همدستی کند و پنهانی تبانی میکنند تا در مشکلات خانوادگی از هم حمایت کنند.
معصومه اسدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست