شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تشکل دانشجویی, حزب نیست


تشکل دانشجویی, حزب نیست

تشکل های دانشجویی برای رسیدن آرمان ها به وجود می آیند که فراتر از مسأله به قدرت سیاسی رسیدن و حکومت را به دست گرفتن, است

احزاب و سازمان‌های سیاسی در وضع رایج و متعارف عالم، تشکیلاتی هستند که برای رسیدن به قدرت به وجود آمده‏اند. تشکل‏های دانشجویی مطلقاً برای این به وجود نمی‏آیند و نمی‌خواهند قدرت را در دست بگیرند. تشکل‏های دانشجویی برای رسیدن آرمان‌ها به وجود می‏آیند که فراتر از مسأله‏ به قدرت سیاسی رسیدن و حکومت را به دست گرفتن، است...

آنچه می‌خوانید قسمت اول از بیانات مقام معظم رهبری در دانشگاه علم و صنعت است، که در باب مسایل دانشجویی، شاخصه‌های جنبش دانشجویی و اهداف و وظایف تشکل‌های دانشجویی می‌باشد.

● شرح حال برجستگان را بخوانید

خیلی خوشحالم و خداوند را شاکرم که امروز توفیق پیدا کردیم در این دانشگاه بزرگ و مهم در جمع شما عزیزان حضور پیدا کنیم. هم دانشجویان عزیز تشریف دارید، هم اساتید محترم و مسؤولان این دانشگاه. و بحمداللَّه دانشگاه علم و صنعت جزو دانشگاه‏هایی است که هم افتخارات علمی دارد، هم افتخارات انقلابی. اگر ما یکی از وظایف مهم دانشگاه‏ها را عبارت بدانیم از تربیت نیروهای صالح، برجسته، مفید برای اداره‏ بخش‌هایی از کشور و حضور تأثیرگذار در قضایای کشور - که همین هم هست؛ یقیناً یکی از وظایف دانشگاه‏ها این است - دانشگاه شما در این بخش یکی از پیشرفته‏ترین و پیشروترین دانشگاه‏هاست. فهرست طولانی‏ای را می‌توان شمرد از متخرجین این دانشگاه که در بخش‌های مختلف کشور در طول این سال‌ها نقش‌های مهمی ایفا کرده‏اند. حالا به عنوان نمونه، چون نام و یاد شهیدان هم در این جلسه بر زبان دوستان رفت، من هم عرض بکنم همین سردار عالی‏مقام، جاوید نشان، آقای حاج احمد متوسلیان که من از نزدیک این مرد برجسته را می‌شناختم و کار او، روحیه‏ او و تلاش او را دیده‏ام و او یکی از برجستگان دفاع مقدس بود - به نظر من بخصوص شما جوان‌های عزیز، شرح حال این برجستگان را که خیلی درس‌ها به ما می‏آموزد، بخوانید؛ خصوصاً در آن بخشی که مربوط به عملیات این سردار عزیز هست؛ چه در غرب، چه در فتح‏المبین، چه در بیت‏المقدس - و نام این شهید محمود شهبازی که به طور متصل با این مرد بزرگ همراه است، اینها از افتخارات بزرگ و از متخرجین این دانشگاهند. امروز هم که بحمداللَّه رئیس‌جمهور انقلابی، متعهد، کارآمد، فعال و شجاع هم جزو دانشجویان این دانشگاه و هم جزو اساتید این دانشگاه بوده. اینها برای این دانشگاه سوابق بسیار خوب و برجسته‏ای است.

● دانشجو در شکل‏دهی حال و آینده نقش اساسی دارد

امروز اگرچه در جلسه اساتید عزیز تشریف دارند، لکن خطاب من بیشتر به دانشجوهاست؛ اگرچه مطالبی هم در زمینه‏ مسایل کلی‏ای که حتماً استادان عزیز را درگیر می‌کند، در بین عرایضم خواهم داشت. من وقت را تقسیم می‌کنم: بحث کوتاهی را درباره‏ مسأله‏ دانشجویی و دانشجویان و نقش دانشجو - که به نظر من جزو مسایل مهم کشور ماست - عرض می‌کنم. بعد در صحبت دیگری و در نگاه دوباره‏ای، بازخوانی‏ای به انقلاب، چه از لحاظ تاریخچه، چه از لحاظ مضمون - کوتاه - در پایان دهه‏ سوم عرض خواهم کرد. بعد هم در مقوله‏ پیشرفت و عدالت - که گفتیم دهه‏ چهارم دهه‏ پیشرفت و عدالت است - عرایض مختصر و نکاتی را عرض می‌کنم.

حالا جلسات دانشگاهی - جلسات دانشجویی - برای ما جلسات خیلی دلنشینی است؛ چون هم فضای صداقت و خلوص در این جلسات هست، هم دانشجو در شکل‏دهی حال و آینده نقش اساسی دارد. این آن چیزی است که به نظر من دانشجویان ما هرگز نباید این را از نظر دور بدارند. دانشجو نقش‏آفرین است؛ هم در زمان حال و هم نسبت به دوران آینده؛ فردای کشور.

● دانشگاه محل جوشش علم و تحقیق و آرمان‌گرایی و آرمان‌خواهی

این عنصری که در این کارگاه عظیم با همت و تلاش خود و با هدایت و کمک استادان، ارزش افزوده و فوق‏العاده‏ای پیدا می‌کند، دانشجوست. و یقیناً با این نگاه، دانشگاه مهم‌ترین زیرساخت پیشرفت و توسعه‏ کشور است؛ یعنی هیچ‌یک از زیرساخت‌های گوناگون کشور اهمیت و نقش دانشگاه را ندارد؛ چون دانشگاه نیروی انسانی را تربیت می‌کند که مهم‌ترین سرمایه‏ کشور نیروی انسانی است. از دانشگاه همیشه و در همه‌جا این انتظار هست که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتی در کشور باشد:

اول) جریان علم و تحقیق

دوم) جریان آرمان‏گرایی‏ها و آرمان‏خواهی‏ها و هدفگذاری‏های سیاسی و اجتماعی. کمتر محیطی را - شاید محیط دیگری را نشود پیدا کرد – می‌توان پیدا کرد که مثل دانشگاه این دو جریان در آن به طور موازی همواره جوشش داشته باشد؛ هم جریان علم و تحقیق که مایه‏ حیات جامعه و عزت جامعه است و عزت علمی به دنبال خود عزت اقتصادی، عزت سیاسی، عزت بین‏المللی را می‏آورد، در دانشگاه‏هاست، و هم آن مسأله‏ آرمان‏گرایی که بظاهر به مسأله‏ علم ارتباطی هم ندارد، اما در همه جای دنیا انتظار از دانشگاه‏ها به خاطر حضور دانشجو این است که در زمینه‏ ترسیم آرمان‌ها و گرایش به تحصیل این آرمان‌ها و رسیدن به این آرمان‌ها، دانشگاه فعال باشد. این دیگر مربوط می‌شود بخصوص به دانشجو؛ جوانیِ دانشجو، سن دانشجو، آمادگی‏های روحی دانشجو، که این اقتضا را به دانشگاه می‌دهد. این، انتظار از دانشگاه است. البته در بعضی از جاها این انتظار برآورده می‌شود، در بعضی جاها هم برآورده نمی‌شود.

● هدف باید مرجعیت علمی باشد

در مورد جریان اول) که جریان علم و تحقیق است - باید گفت در گذشته در کشور ما کمابیش این جریان بود؛ نمی‌شود بکلی حرکت دانشگاهیِ پیش از انقلاب را نفی کرد. ایرادهایی بر آن وارد است، لکن بالاخره حرکتی بود که وجود داشت. عناصر دلسوز، علاقه‏مند و عالمی پیدا می‌شدند و در دانشگاه‏ها نقش ایفا می‌کردند، لکن بعد از انقلاب حرکت علمی در دانشگاه‏ها سرعت گرفته، که البته دلایلی هم دارد که چرا این پیش آمده است.

در این سال‌های اخیر که مسأله‏ تولید علم و نهضت تولید علم، نهضت نرم‏افزاری، بازگشت به خود، اهتمام به تحقیق در دانشگاه‏ها مطرح شده، یک حالت جهشی در این حرکت به وجود آمده است؛ در بخشی از مسائل علمی و کارهای علمی و فناوری که نمونه‏هاش را دارید مشاهده می‌کنید، در زمینه‏ دانش‌های پزشکی، در زمینه‏ دانش‌های نو، در زمینه‏ مسائل هسته‏ای، در زمینه‏ نانو و غیر اینها کارهای مهمی در دانشگاه‏های ما انجام گرفته است که در گذشته تصور نمی‌شد که ما بتوانیم؛ محقق ما، استاد ما، دانشجوی ما، جوان ما بتوانند به این نقاط دست پیدا کنند و این جهش را پیدا کنند؛ اما امروز پیدا شده. آنچه مهم است این است که این جهش باید ادامه پیدا کند. ما در زمینه‏ مسائل علمی دچار عقب‏ماندگی مزمن هستیم. آنچه که اهمیت دارد - که من حالا بعد هم عرض خواهم کرد - مسأله‏ ادامه‏ حرکت سریع است. ما باید این سرعت و این شتابی را که در حرکت علمی ما وجود دارد، سال‌ها ادامه بدهیم؛ هیچ جایز نیست که ما اندکی توقف کنیم؛ زیرا عقب‏ماندگی ما از دنیای پیشرفته‏ از لحاظ علمی، عقب‏ماندگی زیاد و قابل‌توجهی است؛ این را می‌دانیم، این را می‌فهمیم و از او رنج می‌بریم. علت هم این است که ملت ما یک ملت دارای هوشِ زیر متوسط نیست که بگوید حالا حقم است. ملت ما ملتی است که دارای هوش بالای متوسط جهانی است؛ این حرفی است که ثابت شده؛ همه می‌گویند. خیلی‏ها ذکر می‌کنند، می‌گویند، آثارش هم مشاهده می‌شود. سابقه‏ علمی ما و تاریخ علمی ما هم همین را تأیید می‌کند. این ملت، آن هم در این نقطه‏ حساس از کره‏ زمین، از لحاظ علمی دچار این عقب‏ماندگی و فقری که بر او تحمیل کرده‏اند باشد، غیرقابل تحمل است. ما خدا را شکر می‌کنیم که چشم ما را به این عقب‏افتادگی باز کرد؛ به ما تفهیم شد که ما دچار این فقر هستیم و خدا را شکر می‌کنیم که این همت، این شوق، این امید در مجموعه‏ ما به وجود آمد که می‌توانیم این عقب‏ماندگی را برطرف کنیم. بنابراین، این شتابی که وجود دارد، این جهشی که وجود دارد، باید سال‌ها ادامه پیدا کند.

عرض کردیم که کشور باید به عزت علمی برسد. هدف هم باید مرجعیت علمی باشد در دنیا؛ همین‌طور که بارها عرض کرده‏ایم. یعنی همین‌طور که شما امروز ناچارید برای علم و دستیابی به محصولات علمی به دانشمندانی، به کتاب‌هایی مراجعه کنید که مربوط به کشورهای دیگرند، باید به آنجا برسیم که جوینده‏ دانش، طالب علم، مجبور باشد بیاید سراغ شما، سراغ کتاب شما؛ مجبور باشد زبان شما را یاد بگیرد تا بتواند از دانش شما استفاده کند. هدف باید این باشد. این یک آرزوی خام هم نیست. این چیزی است که عملی است. اینجایی هم که ما امروز از لحاظ علمی و فناوری قرار داریم، این هم یک روزی جزو آرزوهای خام به حساب می‏آمد.

یقیناً قبل از انقلاب - قبل از اینکه این حرکت و شوق در مردم به وجود بیاید؛ این احساس دلیری در مقابل موانع در مردم ما به وجود بیاید - اگر می‌گفتند که کشور ما خواهد توانست به این نقطه از دانش‌های گوناگون برسد، کسی باور نمی‌کرد. آن روزی که برای یک بیماری معمولی که امروز توی بیمارستان‌های درجه‏ سه و چهار در شهرستانهای دور ما به راحتی آن را علاج می‌کنند، افراد ناچار بودند به کشورهای خارج بروند، پول‌های زیادی بدهند، منت زیادی را بکشند - این مال خیلی قدیم نیست، مال همین پیش از انقلاب است - با این وضعی که امروز ما داریم در دانش‌های گوناگون و در بخش‌های مختلف، یقیناً یک روزی به نظر خیلی‏ها دست‏نیافتنی بود؛ اما ملت ما به او دست یافت، جوان‌های ما به او دست یافتند. همین مسأله‏ هسته‏ای از این قبیل است، مسائل گوناگون در بخش‌های علمی از این قبیل است. بنابراین، اینی هم که یک روزی کشور ما و ملت ما کاروان دانش را آنچنان پیش ببرد که بتواند در دنیا مرجع علمی باشد، چیز ممکنی است. البته مقدماتی دارد، که این مقدمات بایستی طی شود و این مقدمات شروع هم شده. یکی از این مقدمات، همین خودآگاهی ماست که احساس کنیم که «باید»؛ و احساس کنیم که «می‌توانیم». یکی دیگر از مقدمات، تهیه‏ نقشه‏ علمی جامع کشور است که کشور از لحاظ تحصیل علم و طلب علوم مختلف دچار سردرگمی نباشد.

این کار خوشبختانه انجام گرفته. همین دوستان و محققین و برجستگان، برخاسته‏ از دانشگاه‏ها و از این دانشگاه، توانسته‏اند نقشه‏ جامع علمی را تهیه و فراهم کنند، که در شرف نهایی‌شدن است و این یک گام بسیار بلند در راه پیشرفت علم در کشور است. البته بعد از آنکه نقشه‏ جامع علمی تهیه و فراهم شد، کارهای دیگری هم بایستی انجام بگیرد؛ از جمله: ایجاد نظام مهندسی این نقشه، تبدیل نقشه‏ جامع علمی به صدها پروژه‏ علمی، و سپردن این پروژه‏ها به پیمانکاران امینی که عبارتند از همین دانشگاه‏ها و اساتید و مراکز تحقیقاتی دانشگاه‏ها. بعد، ایجاد شبکه‏ نظارت بر این پیشرفت علمی؛ حسن اجراء. و درگیر کردن استاد، دانشجو، محقق - که حالا دانشجویان پرسیدند در زمینه‏ پیشرفت علمی، تکلیف ما چیست - اینها حتماً باید در این طرح مهندسی نقشه‏ جامع علمی دیده شود. هر تک تک دانشجو می‌تواند نقش ایفاء کند؛ هر مرکزی از مراکز تحقیقاتی، هر کارگاه آموزشی می‌تواند نقش ایفاء کند و اساتید هم می‌توانند. بنابراین یک کار چند ساله است. این کار چند ساله با شدت، با حدت، با پیگیری تمام، با امید بایستی دنبال شود و ان‏شاءاللَّه به نتایجی خواهد رسید. یقیناً روزی خواهد رسید که شما ببینید مرجعیت علمی یافتن دانشگاه‏های ایران و دانشمندان ایران چیز دور از دسترسی نیست؛ خیلی نزدیک به شماست. شما جوانها یقیناً این را خواهید دید؛ من تردیدی ندارم.

این مربوط به جریان اول؛ دانشگاه‏ها و دانشجویی و انتظار از دانشجو که البته نقش اساتید در این جریان اول نقش بسیار تعیین‌کننده و مهم و حساسی است.

● جنبش دانشجویی، ضد استکبار، ضد سلطه، ضد استبداد، ضد اختناق و عدالت‌خواه

جریان دوم) که آن مسأله‏ آرمان‏خواهی است در دانشگاه‏ها - که در زبان متعارف به او گفته می‌شود جنبش دانشجویی - در کشور ما تاریخ بسیار جالبی دارد. این را از این جهت می‌گویم و رویش تکیه می‌کنم که این حرکت باید ادامه پیدا کند و این چیزی نیست که بتواند متوقف بشود؛ چون کشور در شرایطی است و نظام جمهوری اسلامی، ساخت و ویژگی‏ها و مختصاتی دارد که حتماً جنبش دانشجویی در کنارش بایستی حضور داشته باشد. این جنبش دانشجویی در کشور ما در تاریخِ ثبت شده و شناخته شده‏ خود، همیشه ضداستکبار، ضدسلطه، ضداستبداد، ضداختناق و به شدت عدالت‌خواه بوده است. این ممیزات جنبش دانشجویی ما از روز اول است تا امروز. اگر کسی مدعی جنبش دانشجویی باشد، اما این ممیزات را نداشته باشد، صادق نیست. دست جنبش دانشجوی نمی‌تواند در دست کسانی باشد که در فلسطین قتل‌عام می‌کنند، در عراق جنایت می‌کنند، در افغانستان مردم را از دم تیغ می‌گذرانند؛ این جنبش دانشجویی نیست. جنبش دانشجویی خصلت و خاصیتش در کشور ما لااقل اینجور است - شاید در خیلی از کشورهای دیگر هم باشد - که ضد استکباری، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت است. شروع این حرکت یا مقطع شناخته شده‏این حرکت، همین ۱۶ آذر است.

جالب است توجه کنید که ۱۶ آذر در سال ۳۲ که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتیدند، تقریباً چهار ماه بعد از ۲۸ مرداد اتفاق افتاده؛ یعنی بعد از کودتای ۲۸ مرداد و آن اختناق عجیب - سرکوب عجیب همه‏ نیروها و سکوت همه - ناگهان به وسیله‏ دانشجویان در دانشگاه تهران یک انفجار در فضا و در محیط به وجود می‏آید. چرا؟ چون نیکسون که آن وقت معاون رئیس‌جمهور آمریکا بود، آمد ایران. به عنوان اعتراض به آمریکا، به عنوان اعتراض به نیکسون که عامل کودتای ۲۸ مرداد بودند، این دانشجوها در محیط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات می‌کنند، که البته با سرکوب مواجه می‌شوند و سه نفرشان هم کشته می‌شوند. حالا ۱۶ آذر در همه سال‌ها، با این مختصات باید شناخته شود. ۱۶ آذر مال دانشجوی ضد نیکسون است، دانشجوی ضد آمریکاست، دانشجوی ضد سلطه است.

بعد، از آن سال تا سال ۴۲ - که شروع نهضت روحانیت و نهضت دینی و اسلامی در کشور ماست - جنبش دانشجویی کم و بیش تحرکاتی دارد. من یادم است سال‌های ۳۸ و ۳۹ و ۴۰ و ...، دانشجوها تحرکاتی داشتند، منتها به شدت سرکوب می‌شد و اجازه نمی‌دادند بروز پیدا کند؛ تا نهضت روحانیت در سال ۱۳۴۱ و اوجش در سال ۴۲ شروع شد، که اینجا باز شما نشانه‏ جنبش دانشجویی را مشاهده می‌کنید؛ یعنی در تمام پانزده سالی که بین ۱۳۴۲ است که شروع نهضت روحانیت باشد، تا ۱۳۵۷ که پیروزی انقلاب اتفاق افتاد، شما در همه‌جا و دوشادوش روحانیت و در کنار او، جنبش دانشجویی را مشاهده می‌کنید. دانشگاه‏های کشور، محیط‌های دانشجویی کشور، مرکز تحرک و فعالیت است و یکی از بازوهای اساسی نهضت در تمام طول این مدت - که این را ما از نزدیک هم خودمان شاهد بودیم؛ هم دوستانی که در کار نهضت و مبارزات بودند و هم همه این را تجربه کرده‏اند و آزموده‏اند - دانشجویانند. بنابراین، دانشگاه‏ها یک بخش لاینفک از نهضت روحانیت بودند.

البته در دانشگاه‏ها جریان‌های الحادی و ضد دینی و مارکسیست و غیره هم بودند، لکن آن حرکت غالب، مربوط بود به دانشجوهای مسلمان. لذا گروه‏هایی که تشکیل می‌شد - گروه‏های مبارز - و کارهایی که انجام می‌گرفت مثلاً در زندان‌ها - این زندان‌های گوناگون در سال‌های مختلف که ما خودمان تجربه کردیم - در همه‌جا، دانشجوها هم حضور داشتند؛ یعنی روحانیون و دانشجویان عمده‏ زندانی‏ها را تشکیل می‌دادند. همین موجب شد که ما روحانیون مشهد، علمای مشهد و جمع کثیری از مردم مشهد در سال ۵۷، قبل از پیروزی انقلاب، وقتی می‌خواستیم تحصن انجام بدهیم، این تحصن در مرکز دانشگاهی پزشکی امام رضا انجام گرفت؛ یعنی مرکزیت دانشگاه. در تهران هم تحصنِ علما و روحانیون و انقلابیون و مبارزین برای ورود امام - که در ورود ایشان تأخیر شده بود - در دانشگاه تهران انجام گرفت. اینها نشان‏دهنده‏ نقش دانشگاه و نقش دانشجوست، تا انقلاب پیروز شد.

بعد از پیروزی انقلاب این حرکت دانشجویی - جنبش دانشجویی، حضور دانشجویی - صحنه‏ عجیبی است. در همان ماه‏های اول، مسأله‏ تشکیل سپاه پاسداران و حضور فعال دانشجویان در سپاه است و به فاصله‏ چند ماه، تشکیل جهاد سازندگی به وسیله خود دانشجوهاست، که خود دانشجوها جهاد سازندگی را تشکیل دادند و خودشان آن را توسعه دادند؛ خودشان آن را پیش بردند، که یکی از برکات و افتخارات نظام اسلامی، جهاد سازندگی بود. چند ماه بعد از این، موج دوم حضور دانشجویان در مواجهه و مقابله با عناصر مسلحی بود که دانشگاه را لانه‏ خودشان کرده بودند، که اتفاقاً خیلی از آنها غیر دانشجو بودند و همین دانشگاه تهران تبدیل شده بود به مرکز تسلیحات و تفنگ و مهمات و نارنجک! آنها این وسائل را جمع کرده بودند برای اینکه با انقلاب مبارزه کنند. کسی که توانست اینها را از دانشگاه تهران ازاله کند، خود دانشجوها بودند؛ حرکت عظیم دانشجوها که اینجا هم خودش را نشان داد.

سال ۵۹ با شروع دفاع مقدس، حضور دانشجوها در جبهه است که نمونه‏های مختلفی از آن وجود دارد که یکی از آنها همین حاج احمد متوسلیان و امثال اینها بودند که بلند شدند رفتند منطقه‏ غرب در کردستان، در عین غربت - بنده در همان ماه‏های اول جنگ، پنج شش ماه بعد از اول جنگ، منطقه‏ کردستان را از نزدیک دیدم؛ گرد غربت آنجا بر سر همه کأنه پاشیده شده بود - و در تنهایی، بی‏سلاحی و با حضور فعال دشمن و بمباران دایمی دشمن، این مخلص‏ترین نیروها در آنجا کارهای بزرگی را انجام دادند که قبل از عملیات فتح‏المبین - عملیاتی که این سردار بزرگوار و دوستانش انجام دادند - عملیات محمد رسول‏اللَّه (صلّی اللَّه علیه و اله و سلّم) را انجام دادند که آن، یک نمونه از حضور دانشجویان است. یک نمونه‏ دیگر دانشجوهایی هستند که در ماجرای هویزه حضور پیدا کردند که آن دانشجوها را هم بنده، تصادفاً در همان روزی که اینها داشتند می‌رفتند - روز ۱۴ دی - به طرف منطقه‏ نبرد و درگیری، دیدم؛ شهید علم‏الهدی و شهید قدوسی و دیگران. این مربوط به سال‌های ۶۰ و ۶۱ است که البته ادامه پیدا کرد تا آخر جنگ. یعنی واقعاً یکی از بخش‌های تأمین کننده‏نیروهای فعال ما در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، دانشگاه‏ها بودند. بعد هم که در همان اوائل دهه‏ ۶۰، وقتی بازگشایی دانشگاه‏ها انجام شد، جهاد دانشگاهی تشکیل شد که یکی از نقاط حساس و یکی از مراکز مایه‏ افتخار، جهاد دانشگاهی است. قبل از اینها هم در سال ۵۸، تسخیر لانه‏ جاسوسی به دست جنبش دانشجویی است.

حالا دانشجو به حیث دانشجو، عضو جنبش دانشجویی است. ممکن است آن کسی که خودش در تسخیر لانه‏ جاسوسی فعال بوده، بعد از مدتی از کار خودش پشیمان شود – کما اینکه ما پشیمان‏شده‏هایی هم داریم! خیلی از کسانی که در جنبش دانشجویی حضور داشتند، در برهه‏ دیگری، گرفتاری‏های زندگی و انگیزه‏های مختلف، ثبات قدم را از اینها گرفت - لکن حرکت بزرگ مربوط به دانشجوست، که این حرکتِ تسخیر لانه‏ جاسوسی یکی از مهمترینِ این حرکات است.

حالا این یک تاریخچه است، تا امروز هم ادامه دارد. در تمام دوران‌های مختلف، در طول انقلاب، حوادث گوناگون، لحظه‏های حساس و خطیر، حضور دانشجویان مؤمن، متعهد، عدالتخواه، باگذشت، توانسته فضا را در جهت صحیح هدایت کند. این برداشت من از جنبش دانشجویی و نگاه من به جنبش دانشجویی است: ضد استکباری، ضد فساد، ضد اشرافی‌گری، ضد حاکمیت تجمل‏گرایانه و زورگویانه، ضد گرایش‌های انحرافی؛ اینها خصوصیات جنبش دانشجویی است. در همه‏ این سال‌های انقلاب، حضور دانشجویان در این صحنه‏ها، حضور فعال و مؤثری بوده. دانشجوها گفتمان‏ساز بوده‏اند، فضای فکری ساخته‏اند، گفتمان‌های سیاسی و انقلابی را در جامعه حاکم کرده‏اند، که در موارد زیادی این وجود داشته.

البته من قضاوتم روی بدنه‏ دانشجوست. ممکن است افرادی، بخش‌هایی از مجموعه‏ دانشجویی جور دیگری باشند. نه تعجب می‌کنیم، نه انکار می‌کنیم؛ مطمئناً این است؛ اما بدنه دانشجویی، طبیعت کار دانشجویی و روحیه‏ دانشجویی، اینی است که عرض کردم. دانشجو ضد ظلم است، ضد استکبار است، ضد سلطه‏ خارجی است، عاشق آرمان‌های بزرگ است، امیدوار به رسیدن به این آرمان‌هاست. در واقع حضور قشر جوان، به خصوص دانشجو، موتور حرکت یک جامعه است. باید دانشجوها همیشه به این توجه داشته باشند و روی او برای آینده‏ کشور حساب کنند.

● اهداف اصلی تشکل‏دانشجویی:

ضدیت با استکبار، کمک به پیشرفت کشور، کمک به اتحاد ملی، پیشرفت علم، مبارزه با توطئه‌ها

یک جمله هم در باب تشکل‏های دانشجویی عرض کنم. البته منظور تشکل‏های سیاسی، اجتماعی دانشجویان است؛ تشکل‏های علمی، بحث دیگری دارد. تشکل‏های دانشجویی نقش‏آفرینند؛ بدون تردید. منتها باید توجه داشت که تشکل دانشجویی، حزب به این اصطلاحی که امروز در دنیا هست و احزاب با آن اصطلاح شناخته می‌شوند، نیست و با آن فرق دارد؛ تشکل دانشجویی با حزب فرق دارد. احزاب و سازمان‌های سیاسی در وضع رایج و متعارف عالم، تشکیلاتی هستند که برای رسیدن به قدرت به وجود آمده‏اند. احزاب در دنیا اینجورند. یعنی مجموعه‏هایی تشکیل می‌شوند برای اینکه قدرت سیاسی را در جامعه در دست بگیرند. این خاصیت حزب این است. تشکل‏های دانشجویی مطلقاً برای این به وجود نمی‏آیند و نمی‌خواهند قدرت را در دست بگیرند. تشکل‏های دانشجویی برای رسیدن آرمان‌ها به وجود می‏آیند که فراتر از مسأله‏ به قدرت سیاسی رسیدن و حکومت را به دست گرفتن، است. این - قدرت سیاسی - برایشان مطرح نیست. البته احزاب بدشان نمی‏آید که از این مجموعه‏های دانشجویی برای رسیدن به قدرت استفاده کنند. به نظر ما این، روا نیست و خودِ دانشجوها باید به این توجه داشته باشند. احزاب می‌خواهند چیزی به دست بیاورند، قدرت را کسب کنند. دانشجوها غالباً با فعالیت‌های دانشجویی، جان خودشان، توان خودشان، نشاط خودشان را مایه می‌گذارند و چیزی تقدیم می‌کنند؛ آن جایی که لازم بشود، جان را تقدیم می‌کنند؛ کما اینکه دیدید.

ضمناً تشکل‏های دانشجویی فرصتی هم برای دانشجو ایجاد می‌کند برای کار دسته‏جمعی. و من به کار دسته‏جمعی اعتقاد دارم و این را یک نیاز دانشجو می‌دانم؛ کسب مهارت‌های گوناگون؛ مهارت‌های سیاسی، اجتماعی. و توجه دارید شما جوانان عزیز؛ چه برادرها، چه خواهرها، که دانشجو محاط به انواع خدعه‏ها و گرداب‌های گوناگون است؛ محاط به انواع خطرهاست. در کشور ما لااقل اینجور است. یکی از اهداف توطئه‏های استکباری در کشور ما، بلاشک دانشجوها هستند. علتش هم معلوم است؛ در کشور ما نسبت جوان، نسبت بسیار بالایی است، نسبت دانشجو هم نسبت بالایی است و دانشجو نقش‏آفرین است؛ هم در زمینه‏های علمی، هم در زمینه‏های سیاسی. آن کسانی که برای این کشور و برای این ملت خواب‌هایی دیده‏اند، ناچارند روی دانشجوی ایرانی سرمایه‏گذاری کنند؛ از جاذبه‏های غریزی گرفته تا فریب‌های سیاسی، تا دکان‏داری‏های به ظاهر معنوی – عرفان‌های ساختگی - که انواع و اقسام این چیزها وجود دارد. تشکل‏ها می‌توانند مصونیت‏بخش باشند؛ می‌توانند دانشجو را از افتادن در گرداب‌های مختلف و منجلاب‌های مختلف نجات بدهند و حفظ کنند. این، نقشی است که تشکل‏ها می‌توانند ایفا کنند. مسؤولین تشکل‏ها که نام‌های مختلفی دارند و با عنوان‌های مختلفی کار می‌کنند، باید همه در این هدف، خودشان را سهیم بدانند: کمک به دانشجو.

و دیگر اینکه، تشکل‏های دانشجویی مواظب باشند هدف‌هایشان را گم نکنند. هدف‌های اصلی تشکل‏های دانشجویی همان چیزهایی است که بر روی طاق بلند جنبش دانشجویی نوشته شده: ضدیت با استکبار، کمک به پیشرفت کشور، کمک به اتحاد ملی، کمک به پیشرفت علم، حضور و شرکت در مبارزه و پیکار همگانیِ ملت ایران برای غالب آمدن بر توطئه‏ها و بر دشمنی‏ها؛ اینها هدف اصلی است؛ این را باید فراموش نکنند. البته تشکل‏ها از بدنه‏ دانشجویی هم خودشان را نباید جدا کنند؛ یعنی اینجور نباشد که تشکل، موجب تقسیم دانشجوها بشود. به دانشجوها نزدیک باشند. بحث در باب مسائل دانشجویی را که طولانی هم شد، من همین جا خاتمه می‌دهم


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید