سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
تئاتر چراغی برای راهم روشن کرد
امیرعلی دانایی بازیگری است که این روزها مخاطبان تلویزیون او را با نام «فرخ باستانی» در سریال «کلاه پهلوی» میشناسند. البته چهره این بازیگر را بدون شک پیشتر روی بیلبوردهای تبلیغاتی در خیابانهای مختلف تماشا کردیم. دانایی کار خود را با بازی در فوتبال شروع کرد اما در ادامه برای ورود در حرفه بازیگری از مدلینگ فراتر رفت تا بتواند در این حرفه حرفی برای گفتن داشته باشد. او در این سالها با انتخاب و رد برخی از کارها نشان داد که نسبت به آینده کاری خود دغدغه دارد و در روزهایی که پیشنهادات زیادی برای بازی در کارهای سینمایی داشت خیلی آرام به تئاتر روی آورد تا بتواند برای ادامه کارش در بازیگری ورزیده شود.
«کلاه پهلوی» از پیش تولید تا پخش طبق روند خاصی که آقای دری دارند ده سالی به طول انجامید، این زمان برای یک بازیگر جوان که تازه وارد این عرصه شده زمان زیادی است. شاید اگر در یک فیلم سینمایی بازی میکردید تا امروز آثار مختلفی را تجربه کرده و به یک چهره کاملا آشنا در سینما تبدیل شده بودید و این پروسه زودتر برای شما طی میشد. چرا محمدرضا شریفینیا بعد از فیلم «سنتوری» که نشد ترتیب بازی شما در یک فیلم سینمایی دیگر را نداد؟
به عنوان کار اول در مجموعهای در نقش اول در کنار بازیگران و کارگردان بزرگی بازی کردم. از تکتک پلانهایی که برای دری بازی کردم لذت بردم. زمانی هیچ گزینهای برای من وجود نداشت و در سریال «کلاه پهلوی» بازی کردم جایی برای گلایه وجود نداشت. شرایط «کلاه پهلوی» در آن زمان برای منی که دو سال و نیم روی بیلبورد تبلیغاتی بودم یک اتفاق بود. البته قبل از آن برای برندهای دیگر در خارج از ایران کار انجام دادم که هیچ وقت در موردش صحبت نکردم و دوست نداشتم وارد حاشیه شوم. آن زمان خیلی اتفاقی توسط آقایی که من را روی بیلبوردها دیده بود به شریفینیا معرفی شدم و واقعا نمیدانم محمدرضا شریفینیا در من چه دید که من را برای بازی در دو پروژه «کلاه پهلوی» و «سنتوری» انتخاب کرد. شاید در روز بیش از پانصد نفر با شریفینیا تماس میگیرند تا آنها را بازیگر کند؛ چون انتخاب بازیگر اکثر کارها را برعهده دارد.
معمولا شریفینیا چهرههای جدید را معرفی میکند.
بله البته سخت این کار را میکند تا حالا شاید ۱۰ بازیگر وارد سینما کرده و در یک سطح خاص وارد میکند. من نمیدانم چطور این اتفاق برای شریفینیا افتاد که با وجود کارهای زیادی که در آن زمان در دست داشت برای بازی در دو شاه نقش من را معرفی کرد. من تست گریم فیلم «سنتوری» را دادم و استاد مهرجویی من را پسندید و گفت با این فیزیک و چهره میتوانی سوپراستار سینما شوی و این حرف برای منی که در آن زمان حتی دوربین سینمایی را هم از نزدیک ندیده بودم از زبان داریوش مهرجویی بزرگ قوت قلب بزرگی بود ولی آن کار به دلیل روند داستان و معتاد بودن شخصیت «علی» یک بازیگر پخته میخواست.
چه شد که در «سنتوری» بازی نکردید؟
داریوش مهرجویی به شریفینیا گفت اگر این آقا را ما، سه ماه زودتر پیدا کرده بودیم با او برای بازی در نقش «علی» تمرین میکردیم اما در این زمان ما برای این نقش یک بازیگر پخته میخواهیم که بازیگر سینما باشد.
بعد از این، شریفینیا شما را برای بازی در نقش «فرخ باستانی»، «کلاه پهلوی» پیشنهاد داد. قبل از اینکه به اینجا برسیم سوالی در مورد نحوه ورود شما به این عرصه دارم؛ آیا به شما برای پروژههایی که به بازی دعوت میشدید پیشنهاد سرمایهگذاری میدادند؟
نه. شایعههایی هست که من اطلاعی دقیق ندارم.
گاها شایعه زیاد هست؟
در سریال «کلاه پهلوی» شریفینیا سه بازیگر جدید را وارد کرد که انصافا در مورد ما سه نفر این مساله وجود نداشت. شریفینیا ما را به آقای دری معرفی کرد و دری با وجود اینکه خیلی سخت انتخاب بازیگر میکند برخلاف باور خود شریفینیا خیلی ساده من را برای بازی در نقش «فرخ» پذیرفت!
جالب است چون پیش از شما علی مصفا، پارسا پیروز فر و حمیدرضا پگاه را انتخاب نکردند؟!
نباید از دایره انصاف خارج شد، روند ساخت «کلاه پهلوی» پیش از قرار داد من بارها تغییر کرده بود. این بازیگران پیشکسوتهای من هستند؛ بد است که بگویم آنها انتخاب نشدند و من انتخاب شدم؛ آنها قرار داد هم بستند اما چون کار به تعویق افتاد سر پروژههای دیگری رفتند. البته با شانس خوب من در عرض نیم ساعت، دری برای بازی من به نتیجه رسید بعد تست گریم دادم و قرار داد بستم. من به عنوان یک جوان برای خودم یک چارتی را نوشته بودم و گفته بودم باید نقش اول بازی کنم، با کارگردان بزرگ در یک کار خاص باشم که برای یک بازیگر جدید اتفاق نیفتاده باشد و پول بگیرم؛ خوشبختانه تمام اینها اتفاق افتاد.
با این پروسه «کلاه پهلوی» شروع شد، تحصیلات دانشگاهی شما مهندسی است؛ تجربه بازیگری نداشتید، در حین کار کلاس بازیگری نرفتید و یا اینکه دری پیش از ضبط با شما تمرین نمیکرد؟
باز هم نمیدانم چرا این طور نبود! یک ماه پس از قرار داد من کار کلید خورد. مدل کاری دری این طور نبود. ما پیش از شروع فیلمبرداری یک ماهی روزها در دفتر «کلاه پهلوی» در مورد تحلیل نقش «فرخ» گپ میزدیم هیچ وقت حتی یک پلان را تمرین یا پیش از ضبط بازی نکردیم!
این موضوع کار شما را جلوی دوربین سختتر نمیکرد؟
گفتن بعضی چیزها برایم سخت است.
«فرخ» ما به ازای بیرونی ندارد برای بازی در این نقش تمرین و یک همفکری لازم است تا بازیگر به یک روند یک دست برسد.
شاید اگر در مورد این کار زیاد توضیح بدهم از خود تعریف کردن میشود؛ شده بارها خیلیها گارد گرفتن اما نیت من این نبوده؛ من فقط عین واقعیت را تعریف کردم. من در آن زمان به یک بلوغی در اعتماد به نفس رسیدم و دری هم به من در این راه کمک کرد. از روز اول به راحتترین و درستترین شکل ممکن این اتفاق افتاد. به خاطر دارم در روزهای اول در سکانسی من با داریوش فرهنگ بازی داشتم و باید میچرخیدم و روبهروی استاد داود رشیدی بازی میکردم آن روز سر صرف ناهار اتفاقی شنیدیم که استاد رشیدی به آقای دری میگفتند این پسره رو از کجا پیدا کردی چقدر راحت بازی میکند و غیره من در پوست خودم نمیگنجیدم. حتی ایشان الان هم در مصاحبههاشان از من اسم میبرند، این برایم افتخار است.
نقش «فرخ» را به عنوان نقش اول مقبول بازی کردید.
جالب است همه این را میگویند اما همیشه این برایم سوال بوده که اگر این نقش را یک بازیگر حرفهای بازی میکرد چه شکلی بود؟
طبیعی است زمانی که یک بازیگر با سابقه خوب یک نقش را بازی میکند تماشاگر در ذهن خود پیش فرض مثبتی نسبت به بازی او دارد اما در مورد نقش اول این روند وجود ندارد و باید در طول کار به این نتیجه برسد.
من تمام انرژیام را برای بازی در نقش «فرخ» گذاشتم و منحنی تحلیلی برای این نقش کشیدم؛ چهار قسمت اول «کلاه پهلوی» در فرانسه را من در انتهای کار بازی کردم. نکته مهمی وجود دارد من راه رفتن و حرف زدنم در فرانسه با زمانی که فرماندار میشوم متفاوت است، روی همه اینها کار کردم. با توجه به گارد شدیدی که اوایل پخش نسبت به «کلاه پهلوی» وجود داشت اگر این نقش را بد بازی کرده بودم من را دار میزدند! (با خنده) ما در «کلاه پهلوی» کل اجتماع آن زمان را نشان میدهیم.
به نظر شما فیلمنامه «کلاه پهلوی» عین واقعیت تاریخی را به تصویر کشیده است؟
این سوال را باید از آقای دری بپرسید زیرا ایشان فیلمنامه کلاه پهلو ی را نگارش کردند. گاها در رسانه میبینم که همه قصد دارند ما را تخریب کنند! من با کسی کاری ندارم و به پاک و سالمترین شکل ممکن وارد این عرصه شدم اما من را میکوبند کاش یاد بگیریم دیگران را همراهی کنیم و طاقت ورود دیگران را داشته باشیم.
با همه این شرایط «کلاه پهلوی» را بازی کردید؛ در طول این هفت سال بدون شک زمانهای خالی داشتید. جایی گفته بودید بیش از ۵۰ تا کار برای بازی به شما پیشنهاد شد اغراق نکردید؟
نه واقعا در طول هفت سال خیلی بود.
هفت سال زمان زیادی است؛ اما شما بازیگری بودید که هنوز مخاطب در تصویر، چهره شما را ندیده است. در طول آن سالها خیلی از اساتید، بزرگان و اهالی سینما به پشت صحنه «کلاه پهلوی» میآمدند و بدون شک با شما آشنا میشدند اما این عدد باز هم کمی زیاد است!
من در زمان بیلبوردها هم خیلی پیشنهاد بازی داشتم.
چرا آن زمان وارد بازیگری نشدید؟
این به همان هدفگذاری من برمیگردد. من روند خیلی از بازیگران را در ورودشان بررسی کردم دوست نداشتم کار اولم ضعیف باشد. البته در زمان یکی از تبلیغات سر کار «کلاه پهلوی» بودم.
در طول ساخت «کلاه پهلوی» با توجه به اینکه درزمانهایی به دلیل کمبود بودجه ساخت متوقف میشد زمانهای خالی داشتید اما در بین این همه پیشنهادی که میگویید در فیلم «سه درجه تب» حمید رضا صلاحمند بازی کردید که فیلم متوسطی بود؟
دو سال پس از شروع ساخت «کلاه پهلوی» در «سه درجه تب» بازی کردم. آن روز فکر نمیکردم ساخت این سریال هفت سال طول میکشد. یکی از دلایلی که باعث شد من تصمیم بگیرم تا زمان پخش «کلاه پهلوی» فیلمی بازی نکنم بازی در «سه درجه تب» بود. من بازیگری هستم که دوست دارم ژانرهای مختلف را تجربه کنم. صلاحمند من را سر صداگذاری «نیش زنبور» برد و من دیدم که کمدی خوبی است و تیم بازیگران
«سه درجه تب» هم خوب بودند. مجموعا در ذهنم تصور یک کار خوب را داشتم و گفتم ژانر کمدی را هم تجربه میکنم. در سینمای آن زمان که کمدیهای سطح پایین ساخته میشد گفتم فیلم متوسط خوبی است اما مشکلی که وجود دارد این است که یک فیلم را بازی میکنید و یک طور دیگری ساخته میشود. من از هفته اول فیلمبرداری با صلاحمند کنش داشتم با وجود اینکه آدم بیتجربهای در سینما بودم می گفتم نمیتواند فیلم خوبی بسازد.
طبیعی است پیش از آن دو سال جلوی دوربین آقای دری بودید.
البته قصد ندارم پشت سر یک انسان دیگر که الان نیست تا از خودش دفاع کند صحبت کنم؛ اما متوجه شدم که بخش اعظم «نیش زنبور» بروی بازی بازیگران و تاثیرات بازیگر بر کارگردان بوده است. خب قدرت کیانیان در نوع پلان و بیان دیالوگ و دکوپاژ با من یکی نبود. من «سه درجه تب» را تنها یکبار دیدم البته شاید آن فیلم از فیلم اول خیلی از بازیگران جدید بهتر بود. من از آنجا تصمیم گرفتم دیگر در فیلم دیگری بازی نکنم. البته در آن زمان نمیدانستم که ساخت «کلاه پهلوی» هفت سال طول میکشد.
در آن زمان شاید ترسیدن از اینکه قبل از اینکه در یک پروژه بزرگ دیده شوید تصویر شما در کارهای ضعیف خدشهدار شود؟
شاید من زیاد همه چیز را وارد چارچوب و قوانین میکنم. در زندگی همه چیز چارچوب نیست. فکر کردم چون میخواهم با کارگردانهای خوب کار کنم صبر کنم کارم پخش شود بعد کار کنم.
اما با شروع پخش «کلاه پهلوی» باز هم بازی در سینما را شروع نکردید!
«کلاه پهلوی» در بدترین زمان ممکن پخش شد. زمانی که در سینمای ما تولیدات خوب خیلی اندک است حال تازه سینما داردجان میگیرد. پیشنهاد بازی بود اما خوب نبود. در طول هفت سالی که من در «کلاه پهلوی» بودم چند تا اتفاق بزرگ در سینما افتاد و فیلمهای خوب ساخته شد! چند تا از بازیگران خوب سینما در این سالها محو شدن! همین که من در این سالها از مسائل حاشیه سینما مصون ماندم خیلی خوب است.
اما هفت سال توقف روی یک پروژه هم زمان زیادی است.
درسته، هیچ پروژهای در هیچ کجای دنیا ارزش هفت سال زندگی ندارد. در ابتدا به ما گفته بودند پروژه ۱۷ ماه است و در نهایت هفت سال شد! خوشبختانه
«کلاه پهلوی» کاری ماندگار است که در ذهنها میماند اما تردید نکنید اگر «کلاه پهلوی» را بازی نمیکردم در کار دیگری بازیگر میشدم. همین که مصون ماندم بهترین چیزی بود که اتفاق افتاد. من سعی کردم در هر زمان بهترین تصمیم را بگیرم.
بازیگرانی که سالها سابقه بازی درسینما را دارند برای بازی در تئاتر شاید با یک ترسی روبهرو باشند چون در تئاتر مدیوم فرق میکند و به قول اهالی تئاتر عیار بازیگر در تئاتر سنجیده میشود. در شرایط پخش «کلاه پهلوی» به تئاترآمدید و در نمایش «رویاهای رامنشده» ایوب آقا خانی خیلی آرام تئاتر را تجربه کردید.
خوشحالم که کار متفاوتی کردم و تفاوتم در مسیر درست است. من هرگز فکر نمیکردم تئاتر بازی کنم اما به این فکر میکردم که بعد از «کلاه پهلوی» و «سه درجه تب» چه اتفاقی برای من میافتد؟! بعد از پخش «کلاه پهلوی» پیشنهاد بازی در سینما و تلویزیون زیاد بود اما به نتیجه برای بازی نرسیدم. در مورد تفاوت مدیوم تئاتر و تصویر و ترس روبهرو شدن در صحنه با مخاطب اصلا فکر نکردم. من تئاتر کم میبینم اما بعد از دیدن نمایش «نویسنده مرده است» ایوب آقاخانی چراغی برای من روشن شد. متوجه شدم باید چیزهای جدیدی را یاد بگیرم و به خودم اضافه کنم، چیزهایی که حتی اگر نداشته باشم هم میتوانم در سینما کار کنم منتهی به دلیل هدف گذاری و نگاه خاصی که به آیندهام دارم این راه را انتخاب کردم. من از مدلینگ آمدم و امروز ده سال زمان گذاشتم تا به عنوان بازیگر ثابت بشوم با همان شکل مدلینگ میتوانستم وارد شوم اما من زمان گذاشتم تا کامل شوم. بازی در تئاتر در راستی تکامل بود. وقتی پیشنهاد بازی در تئاتر شد احساس کردم این آن نقطه خاصی است که مدتهاست ذهن من را مشغول کرده است تا به خود اضافه کنم. بازی در تئاتر ابتدا شاید جدی نبود اما در جلسات اول تمرین احساس کردم به شدت چیز یاد میگیرم؛ در تئاتر از پیشکسوت و جوانها کار یاد گرفتم. جالب است بدانید چند روز پیش قسمت پایانی «کلاه پهلوی» را بازی کردم و واقعا تفاوت را در بازیگری خود دیدم و احساس کردم به پختگی رسیدم.
بعد از «رویاهای رام نشده» سه چهار تا پیشنهاد بازی در تئاتر داشتید و رد کردید و حال در نمایش «نام همه مصلوبان عیسی است» در نقش «یحیی پژوهنده» بازی میکنید؟
فکر کردم امروز باید از همه پولهایی که به من پیشنهاد میشود بگذرم و تئاتر بازی کنم. وقتی اولین نمایش را بازی کردم احساس رشد و تراشیدگی داشتم. دو هفته قبل از اتمام آن نمایش پیشنهاد بازی در نقش «یحیی پژوهنده» که دو مونولگ روبهروی تماشاگر است را ایوب آقاخانی به من داد. به گفته اهالی این حرفه مونولوگ (تک گویی) سختترین نوع بازی است اما باز هم از این کار نترسیدم. به خاطر دارم در اولین پلان «کلاه پهلوی» یک صفحه دیالوگ به زبان انگلیسی داشتم که در یک برداشت بازی کردم.
تماشاگر نمایش ایوب آقاخانی به دنبال نمایشنامه و کارگردانی است. خیلی به دنبال تیم بازیگران نیست. نقش «یحیی پژوهنده» نقش نسبتا کوتاهی است. بازی در تئاتر برای بازیگری که میگوید میخواهد سعی کند در سینما اول باشد و گاردهایی هم گاها در مورد او برخی دارند کمی باورپذیر نیست!
نوع قرار بستنم در سینما متفاوت است. در این دو تئاتر از روز اول تکلیفم روشن بود. به خودم گفتم اینجا نباید به سابقه و گذشتهام فکر کنم چون آمدهام تا یاد بگیرم و به خودم بیفزایم فکر میکنم الان با کولهبار بهتری به سینما میروم. بنظرم تئاتر به ورزیده شدن بازیگر خیلی کمک میکند و من به هدفم در سینما نزدیکتر شدم.
همانطور که اشاره کردید در تئاتر اصلا به دنبال حاشیه نرفتید و گذشته خود را کنار گذاشتید. هنوز هم فکر میکنید در سینما فقط باید در نقش اول بازی کنید؟
معمولا برای بازی در نقش اول انتخاب میشوم اما خیلی دوست دارم که در نقشهای تاثیرگذار هر چند کوتاه در کنار کارگردانهای بزرگ بازی کنم.
سمیرامیس محمدی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا رافائل گروسی اصفهان نیچروان بارزانی محمد اسلامی رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی دولت انتخابات دولت سیزدهم شورای نگهبان
هواشناسی شهرداری تهران قتل تهران حجاب سازمان غذا و دارو آموزش و پرورش فضای مجازی وزارت بهداشت شهرداری سلامت پلیس
مالیات قیمت طلا قیمت دلار خودرو قیمت خودرو بازار خودرو ایران خودرو بانک مرکزی حقوق بازنشستگان مسکن دلار بورس
نمایشگاه کتاب تلویزیون سینما افعی تهران دفاع مقدس موسیقی سریال تئاتر سینمای ایران کتاب صدا و سیما فیلم
دانشگاه آزاد اسلامی دانش بنیان فضا
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین حماس جنگ غزه روسیه رفح چین نوار غزه طوفان الاقصی اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس ذوب آهن لیگ برتر نساجی لیگ برتر ایران لیگ برتر فوتبال ایران بازی رئال مادرید سپاهان جواد نکونام
هوش مصنوعی ناسا سامسونگ اپل آیفون مایکروسافت باتری گوگل اندروید ماهواره اینوتکس
بیماران خاص مواد غذایی ویتامین رژیم غذایی زیبایی بیمه کاهش وزن دندانپزشکی فشار خون