جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عبید زاکانی


عبید زاکانی

خواندنی های تاریخ

● عبید و اخلاق اشراف

از عبید تالیفاتی چون تعریفات در ۱۰ فصل، رساله دلگشا، ریش‌نامه، صد پند، اشعار هزلیه، مکتوبات قلندران و موش و گربه به جا مانده اما بی‌تردید بهترین کتاب عبید «اخلاق الاشراف» اوست که از عمیق‌ترین رساله‌های فارسی است. این رساله هم از نظر معنا و هم لفظ از شاهکارهای ادبیات فارسی است. عبید در این رساله تسلط عمیق خود را در مباحث دینی و اخلاقی و سیاسی ثابت کرده و شیوه طنزآمیز بدیعی به کار برده است. شیوه بیان او چنین است که نخست هر یک از فضایل اخلاقی چون حکمت و شجاعت و عفت و... را بیان می‌کند. آنگاه مذهب مختار معاصران خود را در تعریف این معانی یاد می‌کند و جهانی از نخوت و طنز خنده‌ناک در لفافه بیان می‌کند. عبید از این نظر به ماکیاولی شباهت تام دارد.

شخصی از مولانا عضدالدین پرسید چگونه است که در زمان خلفا مردم دعوی خدایی و پیغمبری بسیار می‌کردند و اکنون نمی‌کنند! گفت: مردم این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است که نه از خدایشان به یاد می‌آید و نه از پیامبر...

(کلیات عبید، ص ۲۷۰)

● علا و بلا

در مازندران علاء نامی حاکم بود سخت ظالم، خشکسالی روی نمود. مردم به استقساء بیرون رفته و چون از نماز فارغ شدند امام بر منبر دست به دعا برداشته و گفت: خدایا بلا و وبا و علا را از ما دفع کن.

(رساله دلگشا، صص ۱۱۵- ۱۱۴)

● خانه و قبرستان

جنازه‌ای را به راهی می‌بردند. درویشی با پسر بر راه ایستاده بودند. پسر از پدر پرسید: بابا در اینجا چیست؟ گفت: آدمی. پسر پرسید: کجایش می‌بردند؟ گفت: به جایی که نه خوردنی باشد و نه پوشیدنی، نه نان و نه آب و نه هیزم و نه آتش و نه زر و نه سیم و نه بوریا و نه گلیم! پسر گفت: مگر به خانه ما می‌برندش!؟

● عدل

اخلاق اشراف: «پادشاهان عجم چون ضحاک تازی و یزدگرد بزهکار و دیگر متاخران که از عقب رسیدند تا ظلم می‌کردند دولت ایشان در ترقی بود و ملک معمور! چون زمان به کسری انوشیروان رسید، او از رکاکت رای و تدبیر وزرای ناقص‌عقل شیوه عدل اختیار کرد. در اندک زمانی کنگره‌های ایوانش بیفتاد! چنگیزخان تا هزاران هزار بی‌گناه را به تیغ بی‌دریغ از پای درنیاورد پادشاهی روی زمین بر او مقدر نگشت.»

عبید در اینجا رندانه فضیلت عدل را می‌کوبد و تنها هوشمندان می‌دانند که مقصود او چیست.

● جنگ‌های بیهوده

یکی از جنبه‌های نادرست سیاست سلاطین در همه تاریخ طولانی بشر جنگ‌های بیهوده و زیانبار آنهاست. عبید این حقیقت را به باد انتقاد می‌گیرد.

سپاهی‌ای را گفتند چرا به غزا نمی‌روی! گفت به خدا من یکی از آنان را نمی‌شناسم و آنان هم مرا نمی‌شناسند پس عداوت میان من و آنها چگونه واقع می‌شود؟

عبید به درستی گفت و کاش یه جورایی خبر می‌شد که بعدها در جنگ جهانی دوم ۶۵ میلیون نفر بدون اینکه همدیگر را بشناسند با هم جنگ کردند و کشته شدند.

هرگز کسی در طول تاریخ به این پرسش جوابی نداده که چرا جنگیدیم و چرا باز هم خواهیم جنگید.

● آقازاده‌ها

عبید حتی فرزندان طبقه حاکم (یعنی آقازاده‌ها) را از قماش دیگری می‌شمارد و معتقد است این جماعت از مادران خویش ستمکار و خانه‌برانداز زاده می‌شوند. نمونه تقریباً نزدیک او فرزند مظفرالدین‌شاه که دستور دادند دیگ آب جوشی را که پیرمردی مشغول گلاب‌گیری بود به روی او بریزند و او را کشت.

● فالگیری

نکته جالبی که در آثار عبید به چشم می‌خورد کتابی است به نام فالنامه بروج که در پایان در فال یک رباعی آمده است. عبید در این رساله به سبک انتقادی و طنز کتاب‌های فالگیری را به باد استهزا گرفته و مولفان آن را مسخره کرده است.

● روزگار تزویر

در روزگاری که پادشاهان و امیران و وزیران همه نعل وارونه می‌زدند یعنی به ظاهر هر چه می‌گفتند در باطن ضد آن را انجام می‌دادند مردانی چون عبید و حافظ برای فرار از درد و اوضاع نفرت‌انگیز چاره‌ای جز خندیدن و گاه حتی می خوردن نداشتند اما این خنده، خنده عادی نیست، خنده ترحم و استهزایی است که از سراپای آن حس انتقام‌خواهی نمایان است.

● طنز و کرامت انسان

و خلاصه اینکه چنین نویسنده زبردست و بزرگی را در شمار هزالان و هجوگویان نباید شمرد زیرا نه به هجو احدی پرداخته و نه غرض او در مطایبات و رسائل شیرین خود بردن عرض و آبروی کسی یا تهدید دیگران برای جلب منفعت و استیفای منظورهای مادی و شخصی بوده است.

(عباس اقبال، مقدمه کلیات)

● نعمت مردن

و این هم یکی از مطایبات عبید در باب مناسبات خانوادگی:

زنی بیمار شد و به شوهرش گفت: وای بر تو اگر من بمیرم چه می‌کنی؟ مرد گفت: اگر تو نمیری من چه کار خواهم کرد؟

مسعود ملک‌پور

منابع

۱- عبید زاکانی، علی‌اصغر حلبی

۲- برگزیده و شرح آثار عبید، ولی‌الله درودیان

۳- عبید زاکانی لطیفه‌پرداز و طنزآور بزرگ ایران، بهروز صاحب‌اختیاری- حمید باقرزاده