دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
حق ندارم انسان امروز را ساده تصور کنم
نمایش "رویای نیمه شب پاییز" کار جدید کیومرث مرادی است که در برخورد اول نمایش "شکلک" را تداعی میکند. مرادی معتقد است این نمایش هم در راستای تجربیات قبلی گروه قرار دارد و سعی شده تا با رویکردی مدرن به یک شیوه نمایش ایرانی، نمایشی متفاوت باشد.
"شکلک" به لحاظ محتوا دارای سندیت زمانی و جغرافیایی بود و همه چیز در بستری رئالیستی شکل میگرفت، اما نمایش "رویای نیمه شب پاییز" بستری کاملاً مبتنی بر جریان سیال ذهن دارد و همه چیز بر پایه ذهنیتهای یک نویسنده شکل میگیرد.
به انگیزه اجرای این نمایش با کیومرث مرادی (کارگردان) گفتوگویی انجام دادهایم که در زیر میخوانید:
▪ "رویای نیمه شب پاییز" به نوعی یادآور نمایش "شکلک" است. در این نمایش هم مانند "شکلک" یک مرد معاصر و امروزی وارد یک خانه قدیمی و سنتی میشود. این خط داستانی نوعی تکرار نیست؟
ـ نه! اصلاً اینگونه نیست. حتی باید یادآوری کنم نمایش "خواب در فنجان خالی" هم به نوعی در همین روند قرار دارد و در آن نمایش هم به لحاظ ساختار شباهت زیادی را میتوان پیدا کرد. در حقیقت داستان رئالیسم جادویی که در این نمایش به شیوهای خاص وجود دارد، در نمایشهای "شکلک" و "خواب در فنجان خالی" هم وجود داشت.
در "شکلک" سعی کردیم از جنبههای نمایش نقالی و پردهخوانی استفاده کنیم و یک واقعه تاریخی مشخص در یک دوره و زمان مشخص در نمایش مورد بررسی قرار میگرفت. واقعه و شخصیتها بسیار مشخص و حتی میتوان گفت مشهور بودند. اما در "رویای نیمه شب پاییز" در یک تاریخ مشخص و به خصوص قرار نداریم و نمایش در بستری از بیزمانی و بیمکانی شکل میگیرد. وقتی حبیب با قطار حرکت میکند تماشاگر نمیفهمد که مقصد او کجاست؟ خانهای که به آن وارد میشود کجاست. در واقع وجه سورئالیستی نمایش "رویای نیمه شب پاییز" به مراتب بیشتر از نمایش "شکلک" است. نمایش "شکلک" از لحاظ ساختار درام بیشتر بر رئالیسم جادویی مبتنی بود و در واقع در بستری ازرئالیسم شکل میگرفت که بعد وارد یک جاده میشد و از همین طریق به دنیای گذشته راه پیدا میکرد. اما در نمایش "رویای نیمه شب پاییز" توسط قهرمان قصه وارد یک داستان کاملاً ذهنی و درونی میشویم و به یک فضای غیرواقعی و سورئالیستی میرسیم. در نهایت نمایش به همان سوت قطار و همان آدمها ختم میشود. بنابراین به لحاظ ساختاری تفاوتهای زیادی را میتوان میان این دو نمایش متصور شد که بروز تکرار را منتفی میکند. در اجرا هم این تفاوتها در طراحی میزانسنها، هدایت بازیگران و... به وضوح دیده میشود.
▪ در "شکلک" مسایل عینیتر بود اما در نمایش "رویای نیمه شب پاییز" مسایل ذهنی است.
ـ دقیقاً همین طور است. در "شکلک" با رئالیسم مواجه بودیم اما در این نمایش، در درون ذهن حبیب به آن خانه میرسیم. هابیل و حنا در ذهن حبیب نقش میگیرند و به همین دلیل است که از وجه سورئالیستی استفاده بیشتری شده است.
▪ داستان نمایش "رویای نیمه شب پاییز" به طور کامل جریان سیال ذهن است. در عین حال تعزیه هم در ذهن حبیب شکل میگیرد. تعزیه یک جریان رئالیستی است و به لحاظ آیینی و تاریخی هم دارای یک بازه زمانی مشخص است. به نظر شما بستر نمایشنامه ظرفیت پذیرش تعزیه را داشت و آیا میشد تعزیه را در این داستان ذهنی گنجاند، بیآنکه خدشهای به اثر وارد شود؟
ـ تعزیه یک واقعه مشخص تاریخی را به ما نشان نمیدهد.
▪ اما یادآور یک برهه خاص از زمان است.
ـ اگر واقعه ظهر عاشورا را داشتیم حرف شما درست بود. من فکر میکنم ساختار تعزیه آنقدر در دل ساختار دراماتیک نمایشنامه قرار گرفته و آن قدر لایههای مختلف نمایش در یکدیگر تنیده شده است که تکنیک خاصی را رقم نمیزند. به همین خاطر است که شخصیت هابیل به نوعی در انتهای نمایش با شخصیتی مثل حبیب برخورد میکند.
▪ شما در نمایش "شکلک" از شیوههای نمایشهای ایرانی چون نقالی و پردهخوانی استفاده کردید و در این نمایش از شیوه اجرایی تعزیه؛ نقالی و پردهخوانی یک تکنیک نمایشی محسوب میشود اما اصل پردهخوانی و نقالی امروز فراموش شده و گهگاهی از آن استفادههایی خاص صورت میگیرد، اما داستان تعزیه تفاوت دارد. به خصوص که در نمایش "رویای نیمه شب پاییز" از تعزیه به همان شکل سنتی استفاده شده و بازسازی کاملی از تعزیه در نمایش داشتهاید. از این رو نوعی ذهنیت رئال بودن و واقعه تاریخی را تداعی میکند. همچنین در صحنه پایانی نمایش به دلیل تغییر بازیگر، مخاطب نمیتواند شخصیتها را تفکیک کند و این ذهنیت منبعث میشود که قصد دارید زمان و مکان خاصی برای نمایش قائل شوید. این مسأله را قبول دارید؟
ـ نه. قبول ندارم. برخی از من میپرسند این نمایش سفارشی است؟ نقالی، پردهخوانی و تعزیه همانطور که گفتید یک نوع شیوه اجرایی است و به نظر من هیچ فرقی با هم ندارند. چون در محرم و صفر است که فقط تعزیه اجرا میشود. وقتی اسمی از تعزیه به میان میآید ذهنیت عزاداری و واقعه تاریخی شکل میگیرد، در حالی که ما تعزیه کمدی، بازار شام و مضحکه داریم. این نمایش که وام گرفته از نسخه تعزیت چوگان بازی است خیلی کم اجرا شده است.
باوری در این نمایش وجود دارد که به ذات درونی شخصیت حبیب بازمیگردد. تعزیه هم ساختاری دارد که از آن گریزی نیست و نمیتوان از ساختار اپیک و روایی و میزانسنهای آن گذر کرد و این مقولات در نمایش ما همسو و هم راستا با کار وجود دارد. در واقع از وجوه مختلف تصویری و هنری تعزیه در این نمایش استفاده کردهام تا جنبه تعزیت را بالا ببرم. در واقع از جنبههای نمایشی تعزیه در ساختار کار استفاده کردم. میزانسنها، طراحی صحنه، گرایشهای بازیگران روی صحنه و... دقیقاً در همین راستا وجود دارد. آشفتگی حبیب که مرتب در یک دایره در حال چرخش است. پیچیدگی مسأله را هم در روانشناسی هندسه القا میکند. همچنین دوار بودن آدمهای نمایش از این طریق به نمایش گذاشته میشود. البته شاید بتوان گفت این اولین تجربه در این حیطه است که سعی کرده بدون تأثیر گرفتن از قصههای تعزیه و بدون در نظر گرفتن آن، از تعزیه استفاده کند. در حقیقت تعزیه در دل نمایش جاری است.
▪ با توجه به این که استفاده شما از تعزیه در نمایش صرفاً استفاده مستقیم نبوده و در اجرا هم در صحنهای کوتاه به طور سنتی به اجرای تعزیه میپردازید، اما تعزیه در این نمایش محور قرار گرفته و نمایش "رویای نیمه شب پاییز" در برخورد اول با تعزیه شناخته میشود.چرا؟
ـ به خاطر این که تاکنون کسی در تئاتر شهر تعزیه اجرا نکرده است. زمانی هم که در "شکلک" از نقالی و پردهخوانی استفاده میکردیم هیچ وابستگی عمیقی نسبت به این دو شیوه نمایش ایرانی نداشتیم. در پرده نقالی که طراحی شده بود، عکس بازیگران دیده میشد. در این نمایش هم نمیتوان زیرزمین را از قصه حذف کرد، چرا که ساختار داستان در آن موقع شکل نخواهد گرفت. در حقیقت به لحاظ دراماتیک قصد داشتیم از تعزیه استفاده کنیم. به یک نکته خیلی درست هم اشاره کردید و آن این است که ذهنیت مخاطب درباره این کار، یک تصویر از بیرون است. زمانی که تماشاگر از بیرون به داخل سالن میآید در مواجهه با اثر متعجب میشود. او در انتظار تماشای تعزیه است در حالی که در ۹۰ دقیقه نمایش تنها در یک صحنه کوتاه از تعزیه استفاده کردیم و دقیقاً به همین خاطر است که در نمایش از موسیقی تعزیه بهره نگرفتهایم.
▪ سرگردانی، سرگشتگی، افسردگی و میل به انزوا رفتن آدمها درد مشترک انسانهای جامعه امروز است و مسأله بزرگی به لحاظ روانشناختی در جامعه امروز محسوب میشود. اما تماشاگر در این نمایش کمتر به حبیب که دچار این مشکل است، فکر میکند و بیشتر به تعزیه گرایش دارد.
ـ به خاطر این است که در آن خانه تراژدیای اتفاق افتاده که حبیب آن آثار را کشف میکند و به همین دلیل به شدت درگیر این مسأله میشویم مثل نمایشنامه "آنتیگونه" که پس از مدتی "کرلئون" محور نمایش میشود و داستان بر مبنای این شخصیت و رویدادهایش پیش میرود.
در نمایشنامه "رویای نیمه شب پاییز" هم همین اتفاق میافتد و حبیب شخصیت اصلی نمایش است، اما شخصیت محوری نمایش "حنا" است که اتفاق برای او رخ داده است. قهرمان قصه نمایش درگیر تراژدیای میشود که برای حنا رخ داده و این جاست که این دو شخصیت در یک آن به هم میآمیزند. چون تراژدی شکل میگیرد و این تأثیر هم ناخودآگاه بر تماشاگر گذاشته میشود.
▪ بهتر نبود نقطه اشتراک دردمندی حبیب و حنا در یک نقطه تجمیع میشد. در آن صورت حتی میشد موضوع نمایش را ازلی-ابدی نامید. چون این مسأله واقعیتی است که وجود دارد.
ـ بخشی از این سؤال را باید خانم ثمینی جواب دهد. اما از نظر من در این صورت، نمایشنامه به یک اثر دیگر تبدیل میشد.
▪ استدلال من از این مسأله این است که در این صورت تم و محور نمایش به سمت تعزیه گرایش پیدا نمیکرد و مسأله امروزین نمایش بیشتر جلوه میکرد.
ـ چرا به این سمت نرویم؟! در جامعه امروز آدمها دچار تضادهای فرهنگی مختلف هستند. اما در ماه رمضان همه به این اعتقادات احترام میگذارند و... این باورهای ناخودآگاه ماست و من فکر میکنم قصه این نمایش برای این به روز است که روی همین تضادها و درگیریها دست میگذارد. در واقع باور حبیب است که شرایط و زندگی او را دچار تغییر میکند.
▪ تحولاتی که در شخصیت حبیب صورت میگیرد، پذیرفتنی است، اما بهتر نبود به جای این تنوع، پرداخت بیشتری روی او صورت میگرفت تا مخاطب بهتر با این شخصیت همراه شود.
ـ به نظر من تماشاگر همراهی میکند و معتقدم در تئاتر با یک جهان نمایش طرف هستی که وجوه مختلفی دارد. دیدگاه شما درست است و ممکن است برخی مخاطبان به خاطر جهان بینی و دیدگاههایشان یک سری فرازها را نپذیرند و البته به نظر من هم اشکالی ندارد.
جهان نمایش جهان بزرگی است و انسان امروز انسان پیچیدهتری است و من حق ندارم این انسان را ساده تصور کنم. در این کار سعی کردم این مسئولیت کلی را حفظ کنم. تماشاگر در برخورد با نمایش بسیار سکوت کرده و به شدت داستان نمایش را دنبال میکند و به نظر من دلیل این اتفاق را باید در دوجانبه بودن داستان جستوجو کرد.
مهرداد ابوالقاسمی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران صادق زیباکلام دولت مجلس شورای اسلامی مجلس انتخابات انتخابات مجلس مجلس دوازدهم انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور دولت سیزدهم
قتل سیل فضای مجازی تهران هواشناسی شهرداری تهران زلزله سازمان هواشناسی وزارت بهداشت پلیس بارش باران آتش سوزی
حقوق سربازان سلامت قیمت شکر خودرو قیمت دلار قیمت خودرو قیمت طلا گاز بازار خودرو نمایشگاه نفت ایران خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران تلویزیون رضا عطاران دفاع مقدس سینما نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران تئاتر
فناوری کره زمین
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه آمریکا حماس افغانستان سازمان ملل اوکراین رفح
فوتبال پرسپولیس استقلال رئال مادرید لیگ برتر بازی هوادار باشگاه پرسپولیس لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران سپاهان باشگاه استقلال
هوش مصنوعی شفق قطبی مریم میرزاخانی ایلان ماسک ناسا اپل تبلیغات نوآوری گوگل
زنان کاهش وزن درمان و آموزش پزشکی دیابت فشار خون قهوه بارداری افسردگی