سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
مجله ویستا

ردپای پلیس در تلویزیون


ردپای پلیس در تلویزیون

به بهانه نمایش مجموعه «تاوان»

اگر به سریال‌های خارجی تلویزیون دقت کرده باشید متوجه خواهید شد که ژانر پلیسی در میان آنها خیلی زیاد شده و برخی از آنها حتی در عنوان بندی خود نیز از کلمه پلیس استفاده کردند. در میان سریال‌های ایرانی نیز جدیدا سر و کله پلیس زیاد پیدا می‌شود. همین چند وقت پیش هوش سیاه با محور پلیس الکترونیک ساخته شده بود یا در سریال در حال پخش تاوان نیز پلیس نقش پررنگی دارد.

بهانه و انگیزه‌ای شد تا درباره تصویر و جایگاه پلیس در سینما و تلویزیون ایران سخن بگوییم. واقعیت اینست که پلیس و موقعیت حرفه‌ای او در این میان از شرایط پیچیده و دشوارتری برخوردار است. پلیس صرفا یک شغل میان حرفه‌ها و مشاغل گوناگون نیست، بلکه نماینده قانون و نمادی از حاکمیت است که علاوه بر هویت حرفه‌ای، ماهیتی سیاسی و دیپلماتیک موقعیتی چند ساخته دارد که گنجاندن آن در یک موقعیت دراماتیک سینمایی به پیچیدگی و ظرافت بیشتری نیازمند است. خصایص فرهنگی ما نیز بازنمایی موقعیت پلیس را سخت‌تر می‌کند و مجموعه این عوامل موجب می‌شود تصویری که از پلیس ایرانی روایت می‌شود خیلی شسته رفته، مودب، فانتزی و رسمی باشد که همیشه مثبت، موفق و برتراست و هیچ وقت شکست نمی‌خورد. پلیسی که همیشه وظیفه‌شناس است، خطا نمی‌کند و تجسم عینی قانون است. این تصویر پاستوریزه و کلیشه‌ای نیز دائم در فیلم‌های متعدد باز تولید می‌شود. از منظر سینمایی، غالب تصاویری که از پلیس ارائه می‌شود تیپ‌سازی شده است تا شخصیت محورانه، بنابراین مخاطب همیشه با کاراکترهایی روبه‌رو می‌شود که بیشتر پلیس بازی می‌کنند تا این که پلیس را بازی کنند. به عبارت دیگر، به جای این که پلیس را در یک موقعیت انسانی به تصویر بکشند، هویت و جایگاه حرفه‌ای وی را ترسیم می‌کنند و صرفا به مولفه‌های ذهنی و ایده‌آلیستی از پلیس بسنده می‌شود.

به این نکته ظریف باید توجه داشت که ما در اینجا با یک ژانر پلیسی مواجه هستیم نه صرفا پلیس به عنوان یکی از مشاغل اجتماعی. فیلم‌های پلیسی ما به کاراکتر پلیس بیش از موقعیت یک ژانر پلیسی توجه می‌کنند. در یک موقعیت واقعی، همیشه پلیس موفق و پیروز نمی‌شود و چه‌بسا مجرمان باهوشی که در دام قانون گرفتار نمی‌شوند و به کار خود ادامه می‌دهند. به هر حال پلیس پیش از هر چیز یک انسان است و هویت انسانی وی بر هویت حرفه‌ای و نظامی‌اش می‌چربد.

او هم ممکن است خطا و اشتباه کند، شکست بخورد یا به وظایف خود بدرستی عمل نکند. نگارنده معتقد است یکی از فیلم‌هایی که در سال‌های اخیر توانسته چهره منطقی و واقعی‌تر از پلیسی ارائه کند فیلم صحنه جرم، ورود ممنوع، است که تصویر جدیدی از کاراکتر پلیس و یک کارآگاه جنایی ارائه می‌کنند که در عین باهوشی و وظیفه‌شناس بودن کمی گیج و شوخ‌طبع است، مشکلات خانوادگی دارد و دارای همان کنش‌ها و واکنش‌هایی است که مردم عادی دارند. در فیلم‌های پلیسی ایرانی به دلیل همسنخی و رابطه این همانی که بین پلیس و قانون فرض می‌شود نمی‌توان چهره پلیس را مخدوش کرد واز او توقع خطا و اشتباه داشت. به عبارت دیگر، اگر موقعیت پلیس را در سه‌ساحت صورت‌بندی کنیم فردی، خانوادگی و حرفه‌ای، سیمای ایران صرفا به مولفه سوم توجه می‌کند و با غریبه کردن هویت حرفه‌ای پلیس، از واقعیات شخصیتی و خانوادگی وی به‌سادگی عبور می‌کند در ترسیم موقعیت حرفه‌ای وی نیز نگاهی ایدئولوژیک و رسمی دارد و می‌کوشد از خط قرمزهای سیاسی عبور نکند.

در واقع پیش‌فرض‌های کلیشه‌ای و محدودیت‌های رسمی باعث شده است سینمای ایران در ارائه تصویر واقعی از پلیس با موانع عمده‌ای برخورد کند و جالب اینجاست که اگر فیلم یا سریال، ضعفی در پلیس را به نمایش بگذارد با اعتراض نیروی انتظامی مواجه می‌شود؛ ضعفی که ممکن است ناشی از انسان بودن وی باشد نه پلیس بودنش، اما آن هم بر تابیده نمی‌شود و در نهایت مخاطب ما چهره‌ای غیرواقعی، غلو شده و سوپرمنی از پلیس را می‌بیند که با تجربه‌های خودش از او فاصله‌های زیادی دارد. اتفاقا همین زورزدن برای این که از پلیس، قهرمانی بی‌نقص ساخته شودو به ضد خود بدل می‌شود که نه تنها برای مخاطب جاذبه‌ای ندارد، بلکه دائم آن را پس می‌زند. در واقع روایت‌‌های غیرمتعارف و غلوشده از پلیس، این ژانر جنایی معمایی را به فیلم‌های تخیلی تبدیل می‌کند. این مساله به‌ویژه با توجه به سفارشی بودن برخی تله‌فیلم‌ها و سریال‌هایی که در هفته نیروی انتظامی تولید می‌شود که بیش از ارزش دراماتیک داشتن، جنبه تبلیغاتی دارند چون اهدافی آموزشی دارند و با پیش‌فرض‌های اخلاقی مثل قانونمنداری، احترام به پلیس، پرهیز از جرم و نمایش اقتدار و قدرت پلیس ساخته می‌شوند، کاملا کلیشه‌ای و یکسویه هستند و بیش از آن که ساختار سینمایی داشته باشد هویتی پروپاگاندایی دارند.

سینمای پلیسی در ایران با سوءتفاهم‌ دیگری نیز مواجهه است که باعث خلط مبحث در گونه‌های سینمایی می‌شود. یکی این که بسیاری فیلم پلیسی را با فیلم جنگ و دفاع مقدس اشتباه می‌گیرند و آن دو را یکی فرض می‌کنند، در حالی که هر کدام از آنها، مولفه‌ها و ویژگی‌‌های خاص خود را دارند و به‌طور مطلق به هم تعمیم‌پذیر نیستند، مثلا آدم‌های جنگ بیشتر دارای انگیزه‌ها و صورت‌های مذهبی و ایدئولوژیکی هستند که در فضای متفاوتی با جهان پلیسی که مبنی بر وظایف شغلی و شهری است، قرار دارد.

دوم این که تلقی برخی آثار پلیس با فیلم‌های اکشن و رمبویی تفاوتی نمی‌کند و توقع آنان از پلیس همان حرکات و رفتارهایی است که از راکی و رمبو و فرانکی و جکی چان دارند.

متاسفانه سینمای پلیسی در کشور ما هنوز در تعاریف و مفاهیم خود دچار مشکل است و این تصویر مخدوش به تصور غلطی برمی‌گردد که درباره این کاراکتر وجود دارد. به هر حال ژانر پلیسی یکی از مطرح‌ترین و جذاب‌ترین گونه‌های سینمایی است که ظرفیت‌های دراماتیکی بالایی دارد و با عناصری از تعلیق، قهرمان‌سازی، ضدقهرمان و شرور، تعقیب و گریز و جنایت می‌تواند مخاطبان زیادی را جذب خود کند. سینمای پلیسی ما هنوز ادبیات ویژه خود را پیدا نکرده است.