چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

بهانه جویی, سازو کار لجبازان


بهانه جویی, سازو کار لجبازان

واکاوی ماهیت و چرایی ایرادهای بنی اسرائیلی

بهانه جویی کودکان، تجربه تلخی برای همه پدران و مادران است. گاه چنان بهانه جویی کودکان، آزار می رساند که تنها عاطفه والدین است که آنان را حفظ می کند و تا مرز جنون نمی برد.

گاه چنین رفتار بیمارگونه ای را از بزرگ ترها شاهد هستیم. بهانه جویی که مهم ترین نشانه از بیماری لجبازی و لجاجت است، ازکسانی بروز می کند که از تعادل شخصیتی بیرون رفته اند و ناتوان از رفتار عقلانی به دنبال توجیهات ساختگی هستند. شاید شما نیز کسانی را با این خصوصیات دیده باشید که همیشه دنبال بهانه جویی برای فرار از کاری یا توجیه رفتاری هستند.

از این رو با عنوان بهانه های بنی اسرائیلی رفتار آنان را سرزنش می کنید. واقعا ایرادها و بهانه جویی های بنی اسرائیلی چیست؟ چرا لجبازان بهانه جو را به بنی اسرائیل تشبیه می کنند؟ اگر بخواهید پاسخی برای پرسش های خود در زمینه لجبازی و بهانه جویی و علل و آثار آن به دست آورید، شاید این مطلب بتواند گوشه ای از این حقیقت را براساس آموزه های وحیانی قرآن برای شما روشن کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● بهانه جویی، عذربدتر از گناه

گاه انسان خطایی را انجام می دهد، ولی هنگامی که خطا و اشتباه آن آشکار شد، عذرخواهی کرده و پوزش می طلبد. این گونه است که احتمال تکرار آن کاهش می یابد یا به طور کامل از میان می رود. اما گاه دیده می شود که شخص پس از آشکارشدن خطا و اشتباه و یا حتی گناه خود، به جای پوزش خواهی، دنبال توجیه سازی می رود و می کوشد با عذرتراشی از زیر بار مسئولیت خطا و اشتباه خویش بگریزد. این شیوه برخورد با خطا، بسیار خطرناک است، زیرا اگر شخص دراین کارش موفق شود، نه تنها به تکرار اشتباه و گناه خویش رو می آورد، بلکه رفتاری گستاخانه درپیش می گیرد و فرصت های شدن کمالی را ازدست می دهد.

کسانی که درصدد توجیه اشتباهات خویش هستند، دریک فرآیندی به انسان های لجباز ولجوجی تبدیل می شود که دیگر نمی توان آنان را به راه درست رهنمون ساخت و همانند درختی می شوند که کژ رفته و جز به قطع آن نمی توان راست کرد. درچنین شرایطی که بهانه جویی گاه از خود گناه بدتر و زشت تر می شود؛ زیرا فرصت اصلاح و تصحیح رفتار را از شخص می گیرد و زمینه را برای فرو رفتن درمنجلاب گناه و بزه و ناهنجاری فراهم می آورد.

● بهانه جویی، مانع اصلی اصلاح

بنابراین،بهانه جویی به سبب این که فرصت اصلاح را از شخص می گیرد، بسیارخطرناک تر از خود گناه و خطاست. درآیات قرآنی از قوم بنی اسرائیل بسیار گزارش شده است؛ زیرا این قوم از جهاتی دارای برتری های منحصر به فردی است که به عنوان نمونه کامل از انسان ها از سوی خداوند مورد تحلیل قرارگرفته است.

به یک معنا بنی اسرائیل به معنای شناخت همه انسان هاست. اینان در فراز و فرود چنان هستند که بدترین ها و برترین ها را می توان درآن ها یافت. بی گمان، بنی اسرائیل به یک معنا، قوم برگزیده خداوند است تا روی آن همه نوع مطالعات انسان شناختی انجام شود. گزارش های زیاد خداوند از افکار و رفتار آنان، گزارشی برای عبرت آموزی و درس گرفتن است. دربرخی از روایات معتبر از پیامبر (ص) است که امت اسلام، طابق النعل بالنعل، همانند بنی اسرائیل عمل می کنند و گزارش های قرآنی که درباره آن قوم آمده است، در امت اسلام تکرار و تجربه می شود.

به این معنا که امت اسلام همان افکار و رفتار را در عصر آخر زمانی بازسازی می کنند و گام در جای گام آنان می نهند.

یکی از ویژگی های بنی اسرائیل لجبازی و بهانه جویی است. آنان اگر به چیزی گرایش یابند، تمام تلاش خویش را مصروف می دارند تا به آن برسند و اگر نسبت به چیزی بیزار شوند، همه راه ها را بر آن می بندند تا وجود و حضوری نیابد. درسوره بقره و در داستان گاو بنی اسرائیل،به خوبی این ویژگی ترسیم شده است. (بقره،آیات ۶۷ و ۷۱)

از دیگر نمونه هایی بهانه جویی بنی اسرائیل می توان به درخواست رؤیت خداوند از حضرت موسی (ع)، (نساء آیه ۱۵۳) درخواست تنوع خوراکی ها، (بقره، آیه ۶۱) درخواست ساختن معبودی جسمانی، (اعراف، آیه ۱۳۸) درخواست فرود آمدن کتاب از آسمان برای آنها (آل عمران، آیه ۱۸۳) و موارد دیگر اشاره کرد که سبب شهرت مثل معروف «بهانه های بنی اسرائیلی» شده است.

اصولاً ایراد بنی اسرائیلی احتیاج به دلیل و مدرک ندارد؛ زیرا اصل بر ایراد گرفتن است. ایراد بنی اسرائیلی به اصطلاح دیگر، همان بهانه گیری وبهانه جویی است. که ممکن است گاهی از حد متعارف تجاوز کرده به صورت توقع نابجا درآید. فی المثل به یک نفر نقاش دستور می دهید که تابلویی از دورنمای قله دماوند برای شما ترسیم کند. نقاش بیچاره کمال ظرافت وهنرمندی را درترسیم تابلو به کارمی برد و تمام ریزه کاریها و سایه روشن ها را درتجسم قله مستور از برف و قطعات ابری که بر بالای آن قرار دارد، کاملا ملحوظ و منظور می دارد، طوری که جای هیچ گونه ایرادی باقی نماند. ولی با این حال، ممکن است برای اقناع طبع بهانه جوی خویش انتظار داشته باشید که از تماشای آن تابلو احساس سردی و سرما کنید! این گونه ایرادات را درعرف و اصطلاح عامه «ایراد بنی اسرائیلی» گویند که صرفا از ذات بهانه گیر مایه می گیرد.

قوم بنی اسرائیل سالهای متمادی دراطاعت و انقیاد فرعون مصر بودند و از طرف عمال فرعون همه گونه عذاب و شکنجه و قتل و غارت و ظلم و بیدادگری نسبت به آنها می شد. حضرت موسی با شکافتن رود بزرگ نیل، آنها را از قهر وخشم آل فرعون نجات بخشید؛ ولی این قوم ایرادگیر و بهانه جو به محض اینکه از آن مهلکه بیرون جستند، مجدداً درمقام انکار و تکذیب برآمدند و گفتند:«ای موسی، ما به تو ایمان نمی آوریم مگر آنکه قدرت خداوندی را دراین بیابان سوزان و بی آب و علف به شکل وصورت دیگری برما نشان دهی.» پس فرمان الهی برابر نازل شد که برآن قوم سایبانی کند و تمام مدتی را که در آن بیابان به سر می برند برای آنها غذای مأکولی فرستاد.

پس ازچندی از موسی (ع) آب خواستند.حضرت موسی عصای خود را به فرمان الهی به سنگی زد و از آن دوازده چشمه خارج شد که اقوام و قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل از آن نوشیدند و سیراب شدند.

قوم بنی اسرائیل به آن همه نعمت ها و مواهب الهی قناعت نورزیده، مجدداً به ایراد و اعتراض پرداختند که: یکرنگ و یکنواخت بودن غذا با مذاق و مزاج ما سازگار نیست. ازنظر تنوع درتغذیه به طعام دیگری احتیاج داریم. به خدای خودت بگو که برای ما سبزی، خیار، سیر، عدس و پیاز بفرستد.

دیری نپایید که در میان قوم بنی اسرائیل قتلی اتفاق افتاد و هویت قاتل لوث شد. از موسی خواستند که قاتل اصلی را پیدا کند. حضرت موسی گفت: «خدای تعالی می فرماید اگر گاوی را بکشید و دم گاو را بر جسد مقتول بزنید، مقتول به زبان می آید و قاتل را معرفی می کند.»

بنی اسرائیل گفتند: «از خدا سؤال کن که چه نوع گاوی را بکشیم؟» ندا آمد آن گاو نه پیر از کار رفته باشد و نه جوان کار ندیده. سپس از رنگ گاو پرسیدند. جواب آمد زرد خالص باشد.

چون اساس کار بنی اسرائیل بر ایراد و بهانه گیری بود، مجدداً در مقام ایراد واعتراض برآمدند که این نام و نشانی کافی نیست و خدای تو باید مشخصات دیگری از گاو موصوف بدهد. حضرت موسی از آن همه ایراد و بهانه خسته شده، مجدداً به کوه طور رفت، ندا آمد که این گاو باید رام باشد، زمینی را شیار نکرده باشد، از آن برای آبکشی به منظور کشاورزی استفاده نکرده باشند و خلاصه کاملاً بی عیب و یکرنگ باشد.

بنی اسرائیل گاوی به این نام و نشان را پس از مدتها تفحص و پرس وجو پیدا کردند و از صاحبش به قیمت گزافی خریداری کرده، ذبح نمودند و بالاخره به طریقی که در بالا اشاره شده، هویت قاتل را کشف کردند. (بقره، آیات ۶۷ تا ۷۱)

آنچه گفته شد، گوشه ای از ایرادات عجیب وغریب قوم بنی اسرائیل بر حقیقت و حقانیت حضرت موسی کلیم الله(ع) بود که سبب ضرب المثل «ایراد بنی اسرائیلی» شد.

بهانه جویی هایی از این دست، مانع جدی در سر راه اصلاح افکار و رفتار فرد و جامعه است. جامعه ای که دنبال بهانه جویی باشد، هرگز از رفتار نادرست دست نمی شوید و آن را ادامه می دهد. به عنوان نمونه اگر ملتی بهانه جو شود، یارانه به صورت نقدی در اختیار شان گذاشته شود، می گویند این چه شیوه تقسیم و توزیع یارانه است. مگر ما گدا هستیم؟ این شیوه توزیع گداپروری است! و اگر به شکل غیرمستقیم توزیع شود، می گویند این چه شیوه ای است که تنها یک عده از آن بهره مند می شوند و هر که بیش تر مصرف کرد، بیشتر از یارانه ها سود می برد. یعنی هر که سرمایه دارتر باشد و هزینه بیشتر کند، بیشتر از منابع ملی استفاده می کند.

این گونه بهانه جویی ها، موجب می شود تا انسان در مسیر حقیقت قرار نگیرد و رفتارهای نادرست و بزه و زشت خویش را اصلاح نکند.

از آیات قرآنی به دست می آید که بهانه جویی و لجاجت مهم ترین موانع درک حقیقت و پذیرش آن است، زیرا لجبازی و بهانه جویی سبب می شود که انسان ناخواسته حق را با آن که شناخته انکار کند و حتی محسوسات و ملموسات و مشهودات را انکار نماید و از در سفسطه درآید و در یک فرآیندی حق ستیز شود و در باطل راسخ تر گردد!

خداوند در آیات ۳۰ تا ۴۴ سوره طور لجبازی و بهانه جویی را عاملی بسیار مخرب در زندگی انسان ارزیابی می کند و می فرماید که لجبازی و بهانه جویی های انسان گاه او را چنان از فطرت و سلامت بیرون می برد که محسوسات و مشهودات را انکار و تکذیب می کند. به این معنا که سفیدی برف و سیاهی زغال را منکر می شود و زغال را سفید و برف را سیاه می بیند. این گونه است که عینک بهانه جویی و لجبازی همه چیز خوب و زیبا را درنظرش بد و زشت جلوه می دهدو هر زشت و بدی برای او زیبا و خوب می شود.

البته پرسش گری وجست وجو برای رسیدن به پاسخی کامل و تمام، امری بسیار پسندیده است و اگر کسی بخواهد ازطریق پرسش های بیشتر به حقیقت برسد به گونه ای که خدشه ناپـذیر باشد، این امری بسیار پسندیده است؛زیرا برخی از پاسخ ها اقناعی است و این گونه پاسخ ها نمی تواند ذهن و فکر افراد نخبه حقیقت جو را سیراب نماید. پس منظور از بهانه جویی و لجاجت این نیست که انسان برای کشف حقیقت پافشاری نکند و یا پی درپی سؤال مطرح ننماید، زیرا سؤال کلید اصلی کشف حقایق است، بلکه منظور ما این است که پس از آشکار شدن حق، باز هم برسخن باطل یا عمل نادرست خود پای بفشارد و یا با تشبث به بهانه ها و عذرهای واهی و سخنان دور از منطق از پذیرش حق سرباز زند.

این صفت رذیله ممکن است به صورت خصوصی در فرد یا افرادی ظاهر شود، یا به صورت عام مبدل به خلق و خوی یک ملت گردد و مانند بنی اسرائیل، برای فرار از کار خیر و خوب و پذیرش افکار و رفتارهای درست و صحیح، ایرادهای بنی اسرائیلی بگیرد. چنان که گفته شد تاریخ نشان می دهد درمیان اقوام پیشین، بنی اسرائیل بیش از همه لجوج و بهانه جو و ایرادگیر بودند و به همین دلیل آیات بسیاری از قرآن از لجاجت آنها سخن می گوید.

بهانه جویی، فرار از مسئولیت و پیامدهای آن برخی از انسانها بهانه جویی را سازوکاری برای فرار از مسئولیت قرارمی دهند. اینان برای این که از زیر بار مسئولیتی شانه خالی کنند یا از مسئولیت اعمال زشتی که مرتکب شده اند، رهایی یابند، بهانه جویی را پیشه خود می کنند.

خداوند درآیاتی گزارش می کند که بنی اسرائیل برای فرار از همراهی با حضرت موسی (ع) پشت سر هم بهانه تراشی می کردند. گاه با اشاره به وضعیت خود در سرزمین مصر او را سرزنش می کردند که چرا آنان را به سوی فلسطین آورده است و گاه دیگر، او را سرزنش می کردند که ما اهل جنگ نیستیم و خودت با خدایت برو و با کنعانیان ساکن فلسطین بجنگ و آنان را از سرزمین قدس بیرون کن.

این گونه بهانه جویی ها به اشکال مختلف دردوره های تاریخی دیگر نیز رخ داد. در دوره پیامبر (ص) قوم ایرادگیر و بهانه تراشی دراسلام پدید آمدند که همین شیوه را درپیش گرفتند. آنان نیز به پیامبر (ص) می گفتند که الان تابستان است و هوا گرم می باشد و ما نمی توانیم درجنگ شما را همراهی کنیم و وقتی زمستان می رسید بهانه های دیگری می تراشیدند تا از حضور درجنگ خودداری کنند. گاه از این که در روم زنان زیبایی است که قلب های ایشان را می لرزاند و از قدرت کارزار ایشان می کاهد، سخن می گفتند و گاه دیگر از کمبود اسباب و سلاح جنگی و تدارکات و امکانات نبرد سخن به میان می آوردند و گاه دیگر، از این که زن و بچه ایشان بی سرپرست می ماند ناله می کردند و بهانه ها می تراشیدند.

بهانه جویی بادیه نشینان از تخلف درجهاد و همراهی با پیامبر(ص) یکی از نمونه های تاریخی است که خداوند درآیه ۱۱ سوره فتح آن را گزارش کرده است. دراین بهانه تراشی به مشکلات مالی و اهل و اولاد اشاره شده است تا این گونه از بار مسئولیت فرار کنند. خداوند درآیات بسیار ازجمله آیات ۴۲ و ۶۲ و ۶۴ و ۹۴ سوره توبه و ۶۲ سوره نساء و ۱۲ و ۱۳ سوره احزاب از مسئولیت گریزی منافقان خبر می دهد که با سازوکار بهانه تراشی انجام می شود.

درهنگام انتخاب جانشین پیامبر (ص) نیز چندین ایراد بنی اسرائیل مطرح کردند که از آن جمله جوانی امیرمومنان علی (ع) و شوخ طبعی اوست که با سیاستمداری نمی سازد.

به هرحال، بهانه جویی برای فرار از مسئولیت یکی از کارهایی است که لجبازان و کافران و منافقان درپیش می گرفتند و این گونه اصلاح خود و جامعه را با تاخیر مواجه می ساختند و یا تباهی را برای خود و جامعه رقم می زدند.

البته بهانه تراشی تنها اختصاص به فرار از مسئولیت و انجام کاری ندارد،بلکه گاه بهانه تراشی انجام می شود تا از تبعات وپیامدهای خطا و گناه و بزهی بگریزند. خداوند درآیاتی از جمله ۱۳ تا ۱۵ سوره قیامت گزارش می کند که انسان ها برای فرار از تبعات گناهانی که دردنیا مرتکب شده اند، بهانه تراشی روی می آورند، ولی این بهانه تراشی ها و به بهانه جویی ها دیگر اثر و کارکردی ندارد.

برخی انسانها درلجاجت و لجبازی آن چنان پیش می روند که دیگر نیازی برای بهانه تراشی نمی بینند. این افراد لجباز به رغم آگاهی کامل از نتایج بد و شوم کارشان، بر آن پافشاری می کنند و به صراحت زیر هر حقی را می زنند و چنان که گفته شد حتی محسوسات و مشهودات را همانند سوفسطائیان انکار می کنند. خداوند در آیاتی از جمله آیات، ۳۰ تا ۴۷ سوره طور این گونه افراد بیمار را معرفی می کند. بیماری ایشان بیماری بسیار خطرناکی است که قلب و قوه ادراکی را دریک فرآیندی از کار می اندازد و دیگرحقیقت را نمی شناسد تا آن را بپذیرد. (حجر، آیات ۲ تا ۱۵ و آیات دیگر)

بسیاری از پرسش های بهانه جویان، ریشه در همین مشکل ناتوانی از شناخت حقیقت دارد.

این گونه است که هر پاسخی هرچند منطقی و بلکه شهودی چون شق القمرکردن (قمر، آیات ۱ تا ۶) و اظهار حقیقت چون خورشید درهنگام روز هیچ تاثیری درایشان ندارد و همواره از در انکار وارد می شوند و پای بند چیزی نمی شوند. (ملک، آیات ۲۱ تا ۲۷) از آیات قرآنی برمی آید که لجاجت و لجبازی و آثاری چون بهانه تراشی و عذرتراشی و توجیهات و یا ایرادات بنی اسرائیلی، یکی از مهم ترین مشکلات انسان ها و جوامع درشناخت حق و اصلاح امور خود است.

بنابراین لازم است برای رهایی از این بیماری تلاش کرد و اجازه نداد تا شخص یا جامعه گرفتار لجاجت شوند و برآن خو بگیرند؛ زیرا خوگرفتن برلجبازی از مهم ترین موانع ایمان(سوره بقره، آیات ۶ و ۷) و موجب کوری باطنی(انعام، آیات ۲۵ و ۲۶)، عدم تنبه و بیداری (مومنون، آیات ۷۳ تا ۷۶)، خسران واقعی (نحل، آیات ۱۰۴تا ۱۰۹)،انکار حقایق (حجر، آیات ۲ تا ۱۵) مجادله وجدال باطل (انعام، آیه ۲۵) محرومیت از نجات (آل عمران، آیات ۸۶ تا ۹۱) و محرومیت از هدایت (نحل، آیات ۱۰۶ و ۱۰۷) می شود.

مراد الهامی