سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

جایگاه تصوف در حیات دینی


جایگاه تصوف در حیات دینی

مشایخ تصوف و عرفان در خلا ل قرون متمادی از کیفیت این سیر روحانی, مقامات و طی منازل و احوال سالکان طریق, سخن ها گفته و کتاب ها نوشته اند اقوال در کیفیت احوال و اصلا ن و نیل به کمالا ت مختلف است

شریعت، از نظر اهل تصوف و عرفان، با همه اهمیت و با وجود اینکه نشان از حقیقت و حق تعالی دارد و دارای خصلت از اویی و به سوی اویی است - تنها راه برون به گفت انبیا است، افروختن چراغ است برای دیدن، بندکردن خود است به حبل آسمانی، نشانه نیاز است و تلا‌ش برای دیدن حق است در پرتو چراغ، دیدن اوست در عین دیدن خود و از این قبیل و نه بیش از آن.

اما آیا کار خلق با حق در این مرحله پایان می‌پذیرد؟ آیا تنها دانستن و افروختن چراغ - که صدالبته شرط لا‌زم نیل به مقصد است - فرد را به مقصد نیز می‌رساند؟ هدف رسیدن به منزل است یا شنیدن اوصاف آن و از دور نگریستن بدان؟ روشن است که دین یا شرع و به عبارت روشن‌تر مذهب - از مصدر ذهاب به معنای رفتن - متضمن معنای سیر و حرکت به سوی مبدأ و شارع است، اما از طرفی نیل به به حق یا <حقیقت> که جان است و مغز و لب دین، از آنجا که راه‌برون فانی است به باقی، مادام که فرد متصف به اوصاف فانی است، دست‌نیافتنی است، زیرا وصال دو چیز، فرع بر وجود سنخیت بین آنهاست. اینجاست که راز متعال و منزه‌بودن حق در عین نزدیکی و در دسترس‌بودن وی - بنا بر مفاد آیات فراوان قرآنی - گشوده می‌گردد.

دوری در عین نزدیکی، بی‌نهایت کوچک در برابر بی‌نهایت بزرگ! اما هر دو به هم نزدیک، ارتباط این دو دور و نزدیک چگونه است؟ خداوند خود پاسخ داده است: <قل ما یعبوا بکم ربی لولا‌ دعاوِکم> یعنی اگر خواندن شما نباشد، پروردگار من به شما اعتنایی نخواهد کرد، اما خواندن و دعا چیست؟ دعا در واقع اقرار به نقص و فقد و سیه‌رویی است و تنها سرمایه بنده است و این اقرار موجب توجه حق به خلق و پل ارتباطی بی‌نهایت کوچک با بی‌نهایت بزرگ است، چرا که غیر از این فقر و نداری هرچه هست، همه از اوست، نقص از او نیست و فقر و او ذاتی واجب است و متکمل جمیع صفات. پس ابتدا شرع است که شنیدن است درباره حق، آنگاه وقوف به ضعف و فقد و احساس بعد، سپس پناه‌بردن به وی با احساس سنخیت حاصل از نزدیکی بدو - که از روح خود در بندگان دمیده است - و در اینجا زایش طلب یا اولین وادی طریقت، ضرورت می‌یابد.

اما از آنجا که انسان در عالم کثرت گرفتار است، تنوع صور و اشکال - که آنها را واقعی می‌پندارد - طی این مراحل را بسیار مشکل می‌سازد. طریقت یا تصوف، وظیفه شرک‌زدایی و رهانیدن انسان از زندان عالم کثرت و نیل وی به توحید را به‌عهده دارد.

در این سیر، شریعت با طریقت همواره همراه است، زیرا هدف وصل‌شدن به حقیقت و مغز است و وصال فرع بر شناخت و ریشه در خاک شناخت دارد. هر وصال خاصی از زمین و خاک خاصی روییده و ثمره هر درختی مطابق با خاکی است که در آن ریشه دارد و لذا سالک در مسیر حق نمی‌تواند اتباع اوامر و اجتناب از نواهی نازله آن حق نداشته باشد و این دو لا‌زم و ملزوم یکدیگرند چنان که مشایخ صوفیه گفته‌اند: <شریعت امر بود به التزام بندگی و حقیقت، مشاهدت ربوبیت بود. هر شریعت که موید نباشد به حقیقت، پذیرفته نبود و هر حقیقت که بسته نبود به شریعت، با هیچ حاصل نیاید... شریعت پرستیدن حق است و حقیقت، دیدن حق است. شریعت قیام‌کردن است به آنچه فرمود و حقیقت، دیدن است آن را که قضا و تقدیر که دست و پنهان و آشکار که دست.>

مشایخ تصوف و عرفان در خلا‌ل قرون متمادی از کیفیت این سیر روحانی، مقامات و طی منازل و احوال سالکان طریق، سخن‌ها گفته و کتاب‌ها نوشته‌اند. اقوال در کیفیت احوال و اصلا‌ن و نیل به کمالا‌ت مختلف است. در عصر ما نیز دانشمندان و فرزانگانی به روشنگری در این راه پرداخته، حجاب غموض و پیچیدگی آثار عارفانی چون جلا‌ل‌الدین محمد مولوی، ابن عربی و حافظ را به مدد شرح و تفسیر روشنگری خود کنار زده و گوهرهای ناب گنجینه حکمت متصوفه را صید کرده‌اند. از این رازدانان، کسانی همتی والا‌تر داشته در بردن و معرفی این گنجینه به فراسوی مرزهای دارالا‌سلا‌م به‌ویژه در میان جامعه علمی جهان جدید.

دکتر سیدحسین نصر، مولف کتاب حاضر که ترجمه آن سال‌ها پس از تالیف آن اینک ارائه شده، از دانشمندانی است که عمر پربار خود را مصروف این مهم کرده است و زندگینامه وی که به پاس قدردانی از کوشش‌های خستگی‌ناپذیر و کم‌نظیر او در این ترجمه، گردآوری شده، فقط نمایانگر بخشی از حیات علمی پرثمر اوست. چاپ نخست این کتاب با عنوان مقالا‌ت عرفانی چاپ شده، ولی عنوان مذکور در چاپ‌های بعد به تصوف پویا تغییر یافته و مقالا‌ت آن در سه بخش تنظیم گردیده است: بخش نخست کتاب به آموزه‌های بنیادین تصوف از قبیل جایگاه عقل و وحی، مقامات و احوال و... اختصاص دارد. بخش دوم شامل دو بحث مهم تاریخی یعنی رابطه تاریخی و معنوی تصوف با تشیع و ویژگی‌های تصوف قرن هفتم و تاثیر مکتب ابن عربی می‌باشد. بخش سوم را مولف به نحوه مواجهه تصوف با مسائل مهم جهان جدید از قبیل دستمایه‌های عرفان اسلا‌می در حل بحران محیط زیست، نوگرایی و تحول‌خواهی تمدن جدید و موقف عارفان در حل مشکلا‌ت مربوط به اختلا‌فات و رویارویی بین پیروان ادیان بزرگ در عالم جدید اختصاص داده است. با نگاهی به بخش‌های مذکور، مترجمان عنوان <آموزه‌های صوفیان از دیروز تا امروز> را برای این ترجمه برگزیده‌اند.

صدرا صدوقی



همچنین مشاهده کنید