شنبه, ۲۲ دی, ۱۴۰۳ / 11 January, 2025
وقتی ارتباطت با آسمان کم شد
حکایت، حکایت کسی است که در بیابانی خشک و سخت گم شده باشد؛ در دیاری که رنگش را نمیشناسد و تعلقی به آن ندارد. خستگی تمام وجودش را گرفته است. از این سو به آن سو میدود تا آبی زلال پیدا کند؛ آبی زلال یا مرهمی یا ملجأی یا... شاید این از ثمرات هبوط به فرش است که ملکه دل را میآزارد.
وقتی ارتباطت با آسمان کم شد، باید رسم و رسومات زمین را بربتابی؛ رسم و رسوماتی که عمیقا و شدیدا از آن نفرت داری. اینجا همه از هم فرار میکنند. همه دنبال منافع خودشان هستند. صداقت کمیاب است. چگونه باید از این بیابان گریخت و به کجا؟ بس است...
دلم برای رمضان تنگ بود. خیلی تنگ. شاید این آتش در دل این بیابان غربت، چارهای باشد برای گمشدهای چون من. شاید کسی صدایم را بشنود. یک دشت سرگردانی و یک سینه غربت و چشمانی که فروغ راه ندارد و پایی آزرده و عصایی که نیست تا رفیق راه شود و مرادی که نیست تا تکیهگاهم باشد.
در بیابان وقتی باد میل غوغا میکند، صورت را به ضرب شنهای داغ مینوازد. تحمل آب و هوای کویر سخت است؛ سخت. کاش موسی باشم و این بیابان...
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست