یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نقش اعتدال در تکامل انسان


نقش اعتدال در تکامل انسان

پرسش اصلی این نوشتار این است که اگر اعتدال نقش تعیین کننده در تکامل انسان دارد آیامی تواند در امور معنوی نیز همان جایگاه و ارزش و اهمیت را داشته باشد

پرسش اصلی این نوشتار این است که اگر اعتدال نقش تعیین کننده در تکامل انسان دارد آیامی تواند در امور معنوی نیز همان جایگاه و ارزش و اهمیت را داشته باشد؟ به این معنا که در امور معنوی و عبادی نیز می بایست اعتدال را مراعات کرد و یا این که نیازی نیست تا این گونه عمل شود و در امور معنوی می توان از حالت اعتدال بیرون و پاندول وار به سمت و سوی معنویت رفت و در همان جا ماند و به سمت اعتدال و یا سویه دیگر آن نرفت؟

به نظر می رسد که قرآن اعتدال را در امور معنوی نیز امری پسندیده شمرده است. به این معنا که در اموری که ارتباط با معنویت دارد آدمی باید اعتدال را مراعات کند واجازه ندهد تا از آن بیرون رود. در این جا حکم برخی از امور معنوی چون انفاق، تبلیغ در دین و دعا بیان می شود تا دانسته شود که نقش اعتدال در زندگی تا چه پایه از ارزش و جایگاه والایی برخوردار می باشد. اینک مطلب را با هم از نظر می گذرانیم:

● انسان و تمایلات متضاد

انسان موجودی است که در میان دو دسته از الهامات و تقاضاها قرار دارد.این الهامات و تقاضاها در دو سوی مخالف هم قرار دارند. به این معنا که دو دسته تمایلات متضاد نفسانی و عقلانی (به مفهوم قرآنی آن) آدمی را به دو سوی متضاد عروج و سقوط می کشاند. در تحلیل قرآنی آدمی به گونه در حالت تسویه (سوی)، استوا، اعتدال، تقویم و میانه قرار گرفته است که از نظر خداوند بهترین حالت وجودی انسان در آغاز حرکت تکاملی بشر است. در این حالت همه عناصر مورد نیاز بشر برای هر حرکت عروجی و سقوطی فراهم است؛ زیرا حالت نفس که اصطلاح قرآنی است حالتی است که روح در بدن و کالبد جسمانی با خواسته ها و نیازهای دوگانه قرار دارد. هرچند که هوای نفس و هواهای نفسانی تنها به معنا گرایش هبوطی و سقوطی به کار می رود ولی این تعبیر و اصطلاح خاص است که در برابر اصطلاح عام قرار می گیرد. به این معنا که نفس حالتی از روح است که در آن اعتدال و استوا به کمال و تمام وجود دارد. در اصطلاح عرفانی برای نفس آدمی در کالبد خاکی اش دو تعبیر یلی الخلقی و یلی الربی وجود دارد که بیانگر گرایش به سمت و سوی عقلانیت قرآنی و ربانیت الوهی در برابر هواهای زمینی می باشد. بنابراین حالت آدمی در آغاز ایجاد و انشای وجودی وی در زمین حالت استوا و تسویه است که خداوند بر ایجاد آن خود را می ستاید چنان که برای بهترین تصویری درباره انسان به خود شادباش و تبریک می گوید و بر آفرینش چنین موجودی در استوا و اعتدال کامل و زیبایی بی مانند به خود آفرین می فرستد.

بااین همه آدمی در میان دو دسته از الهامات درونی (عقلانیت الهی و نفسانیت زمینی) و الهامات بیرونی (دعوت پیامبران و فرشتگان و دعوت شیاطین جن و انس) قرار دارد و هر دم به سمت و سویی کشیده می شود. بسیاری از مردم در حالت تذبذب قرار دارند و قرآن در تحلیل و تفسیر حالت ایشان می فرماید: «مذبذبین بین ذلک لا الی هولاء و لا الی هولاء؛ آنان مردمانی اند که در میان دو گرایش پاندولی متضاد قرار گرفته اند که نه به تمام و کامل به این سو و نه به تمام و کمال به آن سو گرایش دارند. این گونه است که مردمی می شوند که در حرکت باد و جریانات به این سمت و آن سو می روند. گرایش پاندولی مردم آنان را گاه تا اوج می برد و گاه تا سقوط در دره تباهی ها می کشاند. این گونه است که شخصی نزد امام صادق(ع) می رود و به آن حضرت عرضه می دارد که من هرگاه در نزد شمایم به آخرت متوجه می شوم و زمانی نمی گذرد که پس از رفتن از مجلس شما در همان راه باطل خود سیر می کنم و همه چیز را فراموش می کنم. بسیاری از مردم این گونه اند و بارها خود شده اید و یا دیده اید و یا شنیده اید که در مجلس عزا و دیدن حادثه ای به خود می آید و در زمانی دیگر همه چیز را فراموش می کند و همان راه نفس و هواهای آن را در پیش می گیرد. این امری است که طبیعت الهامات دوگانه متضاد آدمی آن را اقتضا می کند.

هدف از این نوشتار این مطلب و نکته است که آدمی در مسیر تکاملی خود در زمین می بایست حالت اعتدال را حفظ کند. به این معنا که الهامات دوگانه در آدمی ریشه در خواسته ها و نیازهای دوگانه آدمی دارد؛ زیرا چنان که گفته شد نفس آدمی بیانگر حالتی است که خاص اوست. نفس روحی الهی است که در کالبد تن خاکی قرار گرفته است و تا زمانی که در تن و کالبد خاکی نیست روح است و زمانی که در تن و کالبد آدمی قرار می گیرد نفس می شود. بنابراین دو جنبه متضاد در نفس وجود دارد که جنبه تمایلات و خواهش های ربانی و تمایلات و گرایش های خاکی است. این گونه است که نفس آدمی به دو دسته امور نیاز پیدا می کند که از آن به نیازهای روحی (الهی) و نیازهای مادی تعبیر می شود.

نیازهایی چون نیازهای فیزیکی، جسمانی، جنسی و غذایی اموری نیست که آدمی بتواند از آن رهایی یابد و اقتضای طبیعت آن است که به همه آن ها به درستی پاسخ داده شود. هرگونه عدم پاسخ گویی به این نیازها به معنا و مفهوم آن است که بخشی از نفس آدمی مورد توجه قرار نگرفته است و رشد و تکامل کاریکاتوری صورت گیرد. تکامل کمالی زمانی درست و راست خواهد بود که به هر یک از این نیازها به درستی پاسخ داده شود. اگر به نیازهای غذایی و یا جنسی بشر به موقع و به درستی پاسخ داده نشود آدمی در دست یابی به کمال مطلق خواهد ماند. خشم وغضب و مهر و آرامش و هر متضاد دیگری در جای خود لازم و ضروری است و آدمی نیازمند آن است که همه را به درستی تجربه کند و صفات جلالی و جمالی را درست در خود بپروراند و تا به کمال مطلق دست یابد. عدم تجربه و بهره گیری از هر یک از آن ها به معنا و مفهوم نقص در کمال است.

از این رو عدم توجه به جنبه های مادی همانند عدم توجه به جنبه های معنوی مردود و ناپسند بلکه زیانبار است؛ زیرا آدمی در زمانی که بتواند به همه این نیازهای دوجنبه متضاد پاسخ دهد می تواند به کمال لایق و شایسته و کمال مطلق دست یابد. از این روست که اعتدال معنا و مفهوم تازه ای می یابد و اعتدال گرایی به این معناست که آدمی بتواند خود را با شرایط و خواسته های زمینی و آسمانی ذات خویش تطبیق دهد.

● اعتدال در انفاق

قرآن در آیه ۲۱۹ سوره بقره در پاسخ به این پرسش که چگونه انفاق شود می فرماید که بر اعتدال انفاق کنید: و یسالونک ماذا ینفقون قل العفو. امام صادق(ع) در تفسیر واژه عفو که در این آیه به کار رفته می فرماید که مراد از آن حد وسط در انفاق است و این که شخص در انفاق کردن راه اعتدال را بپیماید و از آن تجاوز نکند. (تفسیر نورالثقلین ج ۱ ص ۲۱۰)

از آن جایی که برخی از مردم به جهت قرار گرفتن در حالات معنوی و تقویت عنصر معنویت گرایی در وجود ایشان از حالت اعتدال در امور مادی بیرون می روند و می کوشند تا همه اموال خویش را انفاق و در راه خدا هزینه کنند، خداوند از آنان می خواهد که در این مسئله راه اعتدال و میانه روی را در پیش گیرند و افراط نکنند. برای تحکیم این مبنای دینی و وادارسازی همگان به پیروی از این دستورالعمل است که خداوند پیامبر خویش را مخاطب خود قرار داده می فرماید: ولاتجعل یدک مغلوله الی عنقک و لاتبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا؛ ای پیامبر دست خویش را در انفاق نبند و یا به طور کامل باز مکن تا در آینده خود را سرزنش کنی و بر آنچه از دست رفته حسرت خوری.

بسیاری از مردم رفتارهای پاندولی دارند و هرگز در اعتدال قرار نمی گیرند. گاه چنان به سمت معنویت می روند و به قول معروف جو گیر می شوند که می خواهند همه چیزشان را انفاق کنند و در کوچه و پس کوچه در میان بی خانمان ها بسر ببرند و گاه چنان خشک دست می شوند که قطره نمی از دست ایشان فرو نمی ریزد.

● لزوم دوری از افراط

خداوند عامل سرزنش و حسرت آدمی را در افراط می یابد و می فرماید که حتی در امور انفاق که امر معنوی است نمی بایست راه افراط را پیمود؛ زیرا آدمی بسیاری از نیازهای خویش را از راه مادی برآورده می سازد و بخشش همه اموال و ثروت و دست تنگی موجب می شود تا نتواند به نیازهای طبیعی خود پاسخ در خور و شایسته ای دهد و تن نزار و جان اندوهگین شود و نتواند به مسئولیت ها و وظایف خویش نسبت به تن و حتی مسئولیت اجتماعی خود یا حتی تکالیف شرعی خود قیام کند. استاد حسن زاده آملی می فرمود که مال و ثروت برای آدمی همانند آب برای کشتی است که نمی بایست آن را نادیده گرفت. کشتی بی آب تخته پاره ای بی استفاده است و آب در درون کشتی موجب هلاکت و غرق آن می شود. پس کاری کنید که بر ثروت و مال سوار باشید و از آن سود برید و نگذارید تا در دل های شما وارد و سوار بر شما شود. تنی که سالم و از تغذیه کامل و تفریح سالم و سازنده برخوردار نباشد خسته می شود و حتی نمی تواند به امور معنوی و وظایف و تکالیف قیام کند و دیگر استطاعت آن را ندارد که حتی دو رکعت نماز برپا دارد و یا روزه بگیرد. از این روست که می بایست به تن و کالبد خویش در حد نیازهایش پاسخ درست و کاملی داد و نگذاشت که به نقصان دچار شود که این راه برآورد نیازها تنها داشتن ثروت و مال است.

بنابراین اعتدال در انفاق به این است که هم خود به مقدار کافی از آن بهره برد و هم به دیگرانی که در مال انسان حقی دارند کمک کرد. به این معنا که به سائل و محروم به عنوان حقی که در هر مالی دارند کمک کرد و به دیگرانی که نیازمند هستند به عنوان انسانیت رسیدگی کرد و از مال خود بخشید و در همان حال پاسخ درستی به نیازهای مادی خود داد.

● اعتدال در رفتار

بهترین شیوه رفتاری در جامعه که به عنوان هنجارهای پسندیده از سوی مردم و خردمندان پذیرفته می شود آن است که براساس آداب و رسوم اجتماعی عمل کرد. بسیاری از رفتارهای ما بیرون از آداب اجتماعی است؛ زیرا از مدار اعتدال و میانه روی بیرون است. به نظر می رسد که برخی همان اندازه که از صدای بلند عذاب می کشند از صوت کوتاهی که نجوا و زمزمه مانند است سختی می برند. به این معنا که برخی از مردم چنان صدای خود را بلند می کنند و در سخن گفتن جیغ و فریاد می کشند که آدمی را از خود می رانند و برخی چنان آهسته و آرام سخن می گویند که دو گوش تیز نیز کفایت شنیدن کلام ایشان را نمی کند و آدمی را برای شنیدن کلامشان به رنج می افکند.

از این روست که خداوند در قرآن ادب در کلام را در اعتدال و میانه روی می داند و از جهر به صوت که همانند صدای خران گوشخراش است و اخفات و نجوا نهی می کند و می فرماید که در کلام و سخن گفتن راه اعتدال و میانه را پیش گیرد.

در راه رفتن نیز می بایست راه اعتدال را در پیش گرفت و از آن تجاوز نکرد. (لقمان آیه ۱۹)

● اعتدال در تبلیغ دین

تبلیغ دین یکی از اصول اساسی برای هر مسلمان است و وظیفه و تکلیف هر کسی است که آیین رهایی بخش اسلام را تبلیغ کند و به من بلغ برساند تا اتمام حجت الهی صورت پذیرد. اما لازم است که در تبلیغ هم همه آداب اجتماعی رعایت شود؛ زیرا دعوت دیگران به فکر و اندیشه ای پسندیده و رفتار و نگرش درست زمانی می تواند تاثیرگذار باشد که به دور از هرگونه رفتارهای ناپسند و غیراخلاقی و افراط و تفریط در آداب اجتماعی باشد.

در تبلیغ می بایست راه اعتدال را پیمود و از مبانی آن بیرون نرفت. این به آن معناست که شخص خود را چنان قرار دهد که مردم از دیدن او شاد شوند و به گوش دادن سخنانش رغبت و تمایل یابند. در تبلیغ می بایست به گونه ای عمل کرد که مخاطب سخنانش را بشنود و به راحتی ببیند. از این رو هرگونه مخالفت با این اصول به معنا و مفهوم ضدتبلیغ خواهد بود. بنابراین نمی بایست به گونه ای سخن بگوید که مردم نشنوند و یا نفهمند و یا به گونه ای نیایستد که مردم قادر به دیدن او نباشند.

● اعتدال در دعا و نماز

در نیایش و آهنگ آن (اسراء آیه ۱۱۰) و قرائت نماز و نمازگزاری (همان) می بایست راه اعتدال را پیمود و زندگی را تنها وقف نماز نکرد بلکه با عمل به دیگر امور و وظایف خود را برای تکامل کامل آماده ساخت. نمازگزاری بخشی از وظایف بشر است و برای آدمی برای دست یابی به تکامل وظایف بسیاری چون همسرداری، بچه داری، تلاش برای آبادانی زمین و تعلیم و تعلم و وظایف اجتماعی و سیاسی بسیاری چون امر به معروف و نهی از منکر، جهاد، زکات و انفاق مالی و امور بسیار دیگری است. بنابراین تمرکز بر برخی از عبادات به معنا و مفهوم آن نیست که آدمی می تواند با آنها به کمال مطلق دست یابد. هرگونه رفتار پاندولی می تواند خطرناک و ناقص امری باشد. آدمی می باید همه امکانات و ظرفیت های وجودی خویش را شکوفا سازد و به کار اندازد. تمرکز بر امور عبادی و عدم اهتمام به مسائل و وظایف و تکالیف مختلف می تواند او را از زندگی تکاملی باز دارد. هر چیزی که در زمین است و هر ماموریتی که به انسان داده است بخشی از وجود و شاکله وجودی وی را کامل می سازد. بنابراین لازم است که به همه ابعاد وجودی توجه داشته باشد.

● اعتدال در مصرف اموال

آدمی می بایست در مصرف اموال و همه امکاناتی که خداوند به او سپرده است راه اعتدال را بپیماید. بنابراین هرگونه بهره گیری بیرون از دایره اعتدال می تواند بخشی از وجود او را دچار نقصان سازد و یا رشد کاریکاتوری او را سبب شود و از تحقق انسانی با شخصیت کامل جلوگیری نماید. بنابراین لازم است که شخص از همه امکانات برای دست یابی به تکامل در ابعاد مختلف شخصی و شخصیتی و اجتماعی بهره گیرد و در این راه کوتاهی نکند و از افراط و تفریط جلوگیری کند.(اسراء آیه ۲۹)

علی جواهردهی