جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اتحاد فرهنگی غرب و بایدها


اتحاد فرهنگی غرب و بایدها

در جهان كنونی, كشورهایی فقیر محسوب می گردند كه از یك سو فاقد بینش و توان فكری لازم برای شناسایی و توطئه های آن بوده و از سویی دیگر ناتوان از ارایه راهكارهای اجرایی برای مقابله با ترفندهای دشمنان خویش باشند كه این دو, لازم و ملزوم یكدیگرند از اینرو لازم است در قبال تهدیدات فرهنگی غرب متخاصم , از تمام پتانسیل های موجود در كشورهای مسلمان استفاده بهینه نمود

چندی پیش رهبر معظم انقلاب اسلامی از فضای تحولات جهانی و كنترل آن بدست صهیونیسم و سرمایه داران جهانی سخن به میان آوردند و خاطرنشان نمودند كه: «باندهای بین المللی زر و زور كه برای تسلط بر منافع ملتها، سازمان نظامی ناتو تشكیل داده بودند، اكنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان در پی تشكیل ناتوی فرهنگی هستند۱». این مقاله درصدد است تا شیوه استعمار نوین را تحت قالب«پیمان غیرنظامی ناتوی فرهنگی» بیان نموده و روشها و شیوه ها و ابزارهای بكار گرفته شده برای پیشبرد اهداف نظام سلطه را در قالب اتحاد فرهنگی بیان نموده و راهكارهای مقابله با آن را پیشنهاد كند.

● سیرتكاملی نظام سلطه:

با نگاهی اجمالی به عملكرد استكبار جهانی، بالاخص بعد از پایان جنگ جهانی دوم درمی یابیم كه نظام سلطه، برای تحقق اهداف استعماری خویش كه همانا «چپاول و غارت منابع كشورهای جهان سوم» است از هیچ كوششی دریغ نكرده است. استفاده از ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی، اجتماعی و... بخشی از برنامه های تدوین شده توسط نظام سلطه، برای تحقق اهداف شوم خود است. از این رو شاهد هستیم كه این نظام در ابعاد مختلف نظامی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... اقدامات گوناگونی انجام داده است كه در ذیل به برخی از آنها اشاره می كنیم.

در بعد نظامی بایستی اذعان كرد كه نظام سلطه توانسته است با تشكیل جبهه متحد نظامی (ناتو) و ایجاد فضای رقابت در تولید و تكثیر تسلیحات متعارف و غیرمتعارف و نیز افزایش بودجه نظامی به برخی از اهداف خویش نایل شد. در بعد اقتصادی نیز این نظام توانسته است، با ایجاد انحصار اقتصاد جهانی (WTO) و تصاحب شریان های اقتصادی كشورها و... به بخشی از اهداف خویش دست یابد و در بعد اجتماعی نیز بایستی اذعان كرد كه توانسته است با هدایت عوامل خود در كشورهای موردنظر، انقلاب های مخملی و یا نظامهای دیكتاتوری مستقر كند. همچنین توفیقاتی كه نظام سلطه توانسته است در بعد سیاسی تحصیل كند را می توان، در سیمای حاكمیت برخی از كشورهای منطقه مشاهده كرد.

علاوه بر این نیز بایستی اذعان كرد كه در بعد فرهنگ نیز نظام سلطه توانسته است با استفاده از شیوه های مختلف فرهنگی نظیر تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، استحاله فرهنگی و...، هویت ملی كشورها را مورد تهاجم قرار داده و اهداف استعماری خویش را اجرا كنند.

اما نكته قابل توجه در اقدامات صورت گرفته توسط نظام سلطه این است كه با بررسی و مطالعه سیر موفقیت های بدست آمده توسط نظام مذكور، این حقیقت آشكار می شود كه علت تامه در كسب این موفقیت ها، بهره برداری مناسب این نظام از عامل فرهنگ و ابزارهای متعلق به آن بوده است. به عبارت دیگر، هرچند نظام سلطه توانسته است با استفاده از عوامل نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره، توفیقاتی را به دست آورد، لیكن عامل فرهنگ از تمامی ابزارهای مذكور، نقش تعیین كننده و منحصر به فردی را به خود اختصاص داده است. بررسی عوامل شكست نظام سلطه در تحقق اهداف استكباری خویش در برخی از كشورهای موردتهاجم قرار گرفته، دلیلی بر این مدعاست.

حقیقت امر این است كه هویت ملی و خودباوری فرهنگی، پاشنه آشیل ابزار فرهنگ بوده و ملتهایی كه مجهز به این دو ویژگی هستند، توانسته اند در برابر زیادی خواهی های استكبار جهانی ایستادگی و مقاومت نموده و مسیر رشد و ترقی خویش را بپیمایند.

● فرهنگ بعنوان عامل سرنوشت ساز:

با نگاهی به سیر تكوینی انقلاب اسلامی ایران از خرداد ۱۳۴۲تاكنون، و نیز تأملی بر عوامل پیروزی این انقلاب در بهمن ماه سال ۱۳۵۷ هـ.ش بخوبی درمی یابیم كه یكی از عوامل مهم این پیروزی، تبیین زیرساختهای فرهنگی جامعه از خرداد ۱۳۴۲ هـ.ش توسط روحانیت و نخبگان و فرهیختگان جامعه بوده كه نتیجه آن در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷هـ.ش، با پیروزی انقلاب اسلامی نمایان شد.

مطالعه تاریخ انقلاب اسلامی ایران این حقیقت را آشكار می سازد كه ارزش ها و اصول اخلاقی حاكم بر آموزه های فرهنگی انقلاب، بر پایه شعائر اسلام ناب محمدی(ص) استوار بوده كه در نتیجه علاوه بر اینكه بستری مناسب برای اصلاح ساختار فرهنگی جامعه را فراهم كرد، توسط شخصیتی فرهنگ ساز همچون امام راحل(ره) تبیین شد كه خود دارای خودباوری فرهنگی و هویت ملی و همچنین تبلور ارزش های اصیل اسلامی و انقلابی بوده است.

در همین راستا و در نتیجه آموزه های انقلاب اسلامی و ترویج خودباوری و هویت ملی در میان توده مردم، ایران اسلامی توانست به پشتوانه حضور بی بدیل مردم در عرصه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و غیره، مسیر پرپیچ و خم تاریخ انقلاب را سپری نموده و به الگویی برای سایر كشورهای آزادیخواه تبدیل شود.بعبارت دیگر پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تأثیر آن بر كشورهای منطقه و فرامنطقه ای توانست اثرات غیرقابل تصور فرهنگ را در تعیین سرنوشت ملت ها به تصویر در آورد. امروزه بسیاری از اندیشمندان جهان بر این باورند كه عامل فرهنگی بیش از سایر عوامل، نقش تعیین كننده ای در ترسیم معادلات جهانی دارد.

حقیقت امر این است كه شاید بتوان با حمله نظامی و یا محاصره اقتصادی و یاحمایت ازبحران های داخلی یك كشور، چند صباحی بر امور آن كشور مسلط شد، لیكن پر واضح است كه كشوری كه دارای هویت ملی و خودباوری فرهنگی باشد را نمی توان در دراز مدت مورد تجاوز و بهره برداری قرارداد.

نگاهی اجمالی بر تحولات جامعه جهانی بالأخص منطقه خاورمیانه در طی چند سال گذشته، دلیل محكمی بر این مدعاست. شكست سیاست های ماجراجویانه آمریكا در ماجرای لشكركشی این كشور به افغانستان و عراق، تلاش ملت مسلمانان عراق برای خروج اشغالگران از این كشور، تأسیس حكومت اسلامی درعراق بر خلاف تمایل آمریكا و متحدانش ، پیروزی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین به رهبری حماس در سرزمین های اشغالی و تشكیل دولت اسلامی در این كشور، شكست طرح نقشه راه و به بن بست رسیدن مذاكرات صلح خاورمیانه، ظهور قدرتمند جنبش اسلامی حزب الله در لبنان، شكست سنگین رژیم اشغالگر قدس در جنگ ۳۳ روزه لبنان و پیامدهای ناشی از این شكست برای این رژیم و متحدانش، پیروزی بسیاری از ملت های آزاده آمریكای لاتین درمبارزات استعماری برای این رژیم و متحدانش، پیروزی بسیاری از ملت های آزاده آمریكای لاتین در مبارزات استعماری خویش با نظام سلطه و... همگی مؤید آن است كه همه ملت های مستضعف و رهبران آنان در حال پیمودن راهی هستند كه نتیجه آن كسب استقلال كشورشان و دست یافتن به خودباوری و هویت ملی خویش می باشد.

بدیهی است تحولات مذكور به پشتوانه بیداری ملت ها و تغییر بنیادی درنظام ارزش های فرهنگی كشورها صورت گرفته است. رشد آرمانهایی نظیر عدالت خواهی، مبارزه با طاغوت، مقاومت در برابر استعمارگران و استكبار جهانی، دفاع از مظلوم و ایستادگی در برابر ظالم، توجه به مبداء هستی، انتظار برای ظهور یك منجی درتمامی ادیان الهی و... همگی مؤید آن است كه نوعی بیداری و بازگشت به خویشتن، درمیان ملتهای جهان بوجود آمده است.

بدین ترتیب نظام سلطه با توجه به تجربیات گذشته و رشد افكار عمومی جهان دریافته كه برای بقاء خود و تحقیق اهدافش می بایست از ابزارهای نوین استعمار، بهره گیری نماید.

● رویكرد نوین استكبار جهانی در سوء استفاده از عامل فرهنگ:

شرایط جامعه جهانی و الزامات موجود در عصر كنونی كه شاخصه اصلی آن بیداری ملتهای مستضعف جهان است، موجب شده كه نظام سلطه چرخش قابل ملاحظه ای را در سیاستهای استعماری خویش اعمال كند و از اقدامات نظامی صرف، بسوی اقدامات مؤثر فرهنگی روی آورد. آنان بخوبی دریافته اند كه اقدامات نظامی، سیاسی، اقتصادی و... بدون كاركرد فرهنگی دارای ارزش قابل ملاحظه ای نبوده و تجربه انقلاب اسلامی در ایران به آنان آموخته است كه اگر اقدامات مذكور بدون كاركرد فرهنگی همراه باشد نتیجه معكوسی به همراه دارد و خسارتهای زیادی را به نظام سلطه تحمیل خواهد نمود.

از اینرو شاهد هستیم كه استكبار جهانی در طرحها و برنامه های استعماری خویش، علاوه بر بهره گیری از عوامل جبری نظیر لشكركشی نظامی، محاصره اقتصادی، ایجاد جو وحشت و ارعاب، حمایت از گروههای تروریستی و غیره، به سرمایه گذاری كلان در زمینه های فرهنگی پرداخته و با سوءاستفاده از عامل فرهنگ، به خلق ابزارهای نامیمونی همچون تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی، استحاله فرهنگی و... همت گمارده است تا بدینوسیله و با استفاده از محصولات تولید شد توسط این ابزار نامیمون، سلطه خویش را هر چه بیشتر بر ملتهای مستضعف جهان تحمیل كند.

پرواضح است كه محصول مشترك همه این ابزارها، هدف قراردادن هویت ملی كشورها می باشد بطوریكه با كمی تأمل بر كاركرد ابزارهای مذكور، تأثیرات سوء آنها را بر فرهنگ كشورهای مورد تهاجم قرار گرفته مشاهده می نماییم.

● تشكیل جبهه متحد فرهنگی:

چالشهای موجود در جهان معاصر كه با پیچیدگی های قرن ۲۱ میلادی همراه گردیده، موجبات تشكیل جبهه ای واحد برای پیشبرد اهداف فرهنگی نظام سلطه را فراهم كرده است. از اینرو استكبار جهانی با استفاده از تجربه موفق خود در تأسیس پیمان نظامی ناتو، عزم خویش را برای تشكیل چنین اتحادی در بعد فرهنگی استوار نموده است تا بتواند به پشتوانه اقدامات صورت گرفته در این اتحاد، به اهداف استكباری خویش نائل شود.

به عبارت دگر جبهه متحد فرهنگی، دكترین فرهنگی غرب و نسخه ای جدید و هوشمند از استعمار نوین محسوب می گردد كه در آن با استفاده از ابزارهایی نظیر تهاجم، شبیخون و استحاله فرهنگی می كوشد تا اقدامات نظامی، سیاسی، اقتصادی، تحریم ها، انقلاب های مخملی و... را اولا توجیه و در ثانی اجرا كند.

این جبهه متحد فرهنگی اهداف خویش را گاهی بر اساس تهاجم فرهنگی بدست می آورد كه نمونه آن را می توان، تعرض به ادیان ابراهیمی تحت عنوان آزادی بیان و اندیشه برشمرد و گاهی بصورت آرام و مخفیانه كه نتیجه آن استحاله فرهنگی جامعه هدف می باشد و از نمونه های آن می توان عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس و تضییع حقوق ملت مظلوم فلسطین از سوی برخی از كشورهای منطقه و... برشمرد.

بدیهی است ناتوی فرهنگی این امكان را برای نظام سلطه فراهم كرده تا با استفاده از توانمندی موجود دراین اتحادیه در وحله اول مشكل هویتی نظام لیبرال دموكراسی غرب را در مواجهه با تنها رقیب خویش یعنی نظام اسلامی برطرف نماید و در مرحله بعدی همه توان و استعداد خویش را برای مقابله با انتشار الگوی اسلام ناب محمدی(ص) بكار گیرد تا بدینوسیله مانع از توسعه و ترویج الگوی اسلامی برای اداره جهان كنونی گردد و در آخر به معرفی و تببین الگو و فرهنگ غربی بعنوان تنها الگوی سعادت بشریت بپردازد.

اقدامات صورت گرفته از سوی جبهه متحد فرهنگی غرب كه عمدتاً نیز توسط امپراتوری رسانه ای آنان حمایت می شود، موجبات بسیاری از تنشها و ناآرامی ها را درجهان كنونی فراهم نموده است كه بعنوان نمونه می توان به دامن زدن به اختلافات قومی و مذهبی، توهین به مقدسات مسلمین در نشریات مختلف غربی، استفاده از واژه هایی نظیر خیر و شر و جنگهای صلیبی برای تحریك مسلمانان بمنظور آماده سازی افكار جامعه جهانی برای ورود به عرصه رویارویی نامشخص ، ایراد بیانات موهوم و سفارشی عالی ترین مقام مذهبی مسیحیت (پاپ) نسبت به دین مبین اسلام و ... اشاره كرد.

● سخن آخر:

بدیهی است كه درجهان كنونی، كشورهایی فقیر محسوب می گردند كه از یك سو فاقد بینش و توان فكری لازم برای شناسایی و توطئه های آن بوده و از سویی دیگر ناتوان از ارایه راهكارهای اجرایی برای مقابله با ترفندهای دشمنان خویش باشند كه این دو، لازم و ملزوم یكدیگرند از اینرو لازم است در قبال تهدیدات فرهنگی غرب (متخاصم)، از تمام پتانسیل های موجود در كشورهای مسلمان استفاده بهینه نمود تا توطئه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و ... غرب برای از بین بردن باورها، اعتقادات، رفتارها و هویت و خودباوری ملتها بالاخص ملل مسلمان محقق نگردد و این مهم تحقق نمی یابد مگر با وحدت و همدلی جهان اسلام.

موفقیتهای بدست آمده توسط انقلاب اسلامی ایران طی سالهای اخیر مؤید آن است كه علی رغم تهاجم ناجوانمردانه نظام سلطه، می توان با استفاده از ویژگی های فرهنگی منحصر به فرد مكتب اسلام، نقش اعجازآور فرهنگ اصیل اسلامی را درجامعه و نظام بین الملل اجرا نمود و شاهد تغییرات بنیادین در بهبود وضعیت و جایگاه ملتهای مسلمان جهان باشیم.

بدیهی است امروزه با تقویت بنیه فكری و اجرایی سازمان كنفرانس اسلامی می توان جبهه ای متحد در میان كشورهای مسلمان برای مقابله با ناتوی فرهنگی غرب ایجاد نمود. تأكید بر مؤلفه هایی نظیر توسعه و ترویج مفاهیم قرآن كریم و سنت نبوی و نیز استفاده از ابزارهای مختلف فرهنگی همچون آموزش مردم مسلمان كشورهای اسلامی، تأسیس امپراتوری رسانه ای اسلامی، ایجاد بازار مشترك اسلامی، استفاده از تكنولوژی و تجربیات یكدیگر در زمینه های فرهنگی اقتصادی- اجتماعی- سیاسی -نظامی و... می تواند زمینه های احیاء هویت ملی مسلمانان را فراهم نماید، بطوریكه این مهم برعهده همه دلسوزان به اسلام پیامبر اعظم است.

پر واضح است كه امروزه یك ساعت مقاومت جانانه در برابر استكبار جهانی و صهیونیزم بین الملل می تواند تاریخ اسلام را برای همیشه تغییر دهد. هرچند كه ممكن است این یك ساعت سالها به طول انجامد، لیكن عصرحاضر، عصر تلاش و مقاومت و ایستادگی است.

رضا عزیزیان