جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آموزش درام از طریق تجربه


آموزش درام از طریق تجربه

تئاتر هنری علمی است, و باید با آن جدی برخورد کرد

هنگام آموزش در سطوح عالی باید به این نکته توجه داشت که دانشجویان در مورد آنچه می بایست آموخته باشند، تعمق دارند.

سه نوع دسترسی به آموزش در این سطوح وجود دارد:

الف)" آموزش عمیق" است، به این معنی که موضوعاتی مطرح شود که مورد علاقه ی تک تک دانشجویان باشد. در نتیجه هر دانشجو نسبت به تجربه ها و آموخته های گذشته ی خود سعی در شناخت عمیق تر مسائل جدید خواهد داشت و هرچند این گرایش کاملاً شخصی باشد، اما تمامی سعی خود را انجام خواهد داد تا در گرایش مورد علاقه اش به نتیجه ی مطلوبی برسد.

ب) دوم " آموزش سطحی " است، که به " آموزش هسته ای" نیز مشهور می باشد. در این نوع آموزش، دانشجویان سعی می کنند تا توجه خود را بر روی بخش های جزئی تری معطوف نمایند نه بر کل مباحث مطرح شده. در این نوع ، دانشجویان تنها با موضوع مطرح شده سرو کار دارند، نه با بازتاب معنایی و ساختاری آن.

به این معنا که این بخش را درون قابی مجزا قرار داده که هیچ نوع ارتباطی با تجربیات و آموزش های گذشته ی آنها نداشته باشد تا بدون استفاده از هر نوع پیش زمینه ی خاصی آنرا مورد بررسی قرار دهند. ممکن است این نوع آموزش برای آنها کمی دشوار باشد، چرا که اینک خود می بایست به تنهایی و بدون آنچه از پیش آموخته اند به عنوان یک فرد با موضوع برخورد کنند و نتیجه های شخصی خود را به دست آورند.

پ) " آموزش استراتژیک" سومین نوع دسترسی می باشد که در آن دانشجویان سعی دارند تا به بهترین نتیجه درکار خود برسند. در این جا هر دانشجویی سعی می کند تا با استفاده از فنی خاص، نهایت استفاده را از تعالیم استاد ببرد و با استفاده از وقت و تلاش، به بهترین درجه ی مطلوب برسد. این نوع آموزش بسته به هر دانشجو می تواند تغییر کند.

ما به طور قطع نمی توانیم بگوییم که کدام یک ازاین انواع آموزش خوب و یا بد می باشند. اما بر اساس نتایج به دست آمده، به این نتیجه رسیده ایم که اکثریت دانشجویان ترجیح می دهند تا دو نوع آموزشی "استراتژیک" و "سطحی" را انتخاب کنند و کمتر کسی تمایلی به تحصیلات از طریق آموزش "عمیق" را دارد.

در بعضی از کلاس ها سعی کردیم تا دانشجویان را به نوع "آموزش عمیق" تشویق نماییم. چرا که این نوع آموزش هم نتیجه ی بسیار بهتری دارد و هم سطح نمره ها را بالا می برد و همچنین بسیار لذت بخش تراست. اما متأسفانه این راه آموزشی تنها در مورد دانشجویانی عمل می کند که بسیار کوشا، علاقمند، اهل مطالعه و به طور کلی جدی در فراگیری و نهایتاً مقوله ی تئاتر باشند.

بنابراین سعی کردیم تا شیوه ی دیگری را برای نزدیک شدن به " آموزش عمیق" پیدا کنیم به این شکل که تجربیات دانشجویان را به عنوان منبع درسی استفاده کردیم. همین امر موجب پیدایش رقابتی بین دانشجویان شد تا در طی سالهای تحصیلی مقدماتی خود سعی کنند تا به تجربه های با ارزش تر و قابل مطرح تری دست پیدا کنند. به این ترتیب آنها تشویق می شدند تا در امر آموزش و کار، جدی تر باشند و به علایق شخصی خود بهای بیشتری دهند.

بنابراین آنها متوجه می شدند که اگر بخواهند در آموزش های آینده ی خود در سطح عالی، موفق شوند، مجبور هستند در دوره های پایین تر بسیار عمیق و جدی عمل کنند و تجربیات شخصی بیشتری بدست آورند، چرا که آنچه بعد ها مورد استفاده ی آنها قرار می گرفت همین تجربیات و آموخته های ابتدایی آنها بود.

به این ترتیب آنها به جستجوی عمیق ترین و خاص ترین علایق خود رفتند و سپس شروع به مطالعه پیرامون مطلب و یافتن تجربیات متعدد و تحقیق های فراوان در ارتباط با آن نمودند. نتیجه آن شد که پس از گذراندن مراحل اولیه ی تحصیلی، آنها افرادی بسیار با تجربه و دارای اندیشه و نظریات خاص خود بودند که هر کدام به عنوان یک تحلیل گر و متخصص در مطلبی ویژه، قابلیت اظهار نظر داشتند.

اما تجربه نشان داد که " آموزش عمیق" در سطوح ابتدایی، کارآیی ندارد، چون دانشجویان نه دارای مطالعات قبلی هستند و نه تجربه ای دارند، بنابراین نمی توانند علاقمندی خاصی به هیچ یک از مباحث داشته باشند تا آن مورد را به عنوان موضوع، انتخاب نموده و فعالیت نمایند.

در نتیجه برای مراحل ابتدایی می بایست این فرصت وامکان به دانشجوها داده شود تا به طور کلی در مورد تئاتر آموزش ببیند و پس از آنکه آشنایی لازم را بدست آوردند و با اندیشه ها و نظرات مختلف آشنا شدند و علاقمندی خاص خود را کشف کردند، آنها را کم کم با نوع " آموزش عمیق" آشنا نمود و مراحل ابتدایی آنرا با آنها کار کرد. اما برای جامعیت بخشیدن به آموزش بهتر آن است که دانشجو در مرحله ی اولیه با تمامی رشته ها و گرایش ها آشنایی پیدا کند تا بتواند موضوع مورد علاقه ی خود را با اطمینان بیشتری انتخاب نماید.

اما آنچه به عنوان نکته ی پایانی می خواهیم متذکر شویم آن است که به طور کلی در آموزش تئاتر چه در سطوح عالی و چه در سطوح پایین تر این دانشجو است که می بایست قدرت انتخاب شیوه ی آموزشی خود را داشته باشد. اگر بتوان این امکان را در اختیار دانشجویان قرار داد، آنها را به داشنجویانی وظیفه شناس، کوشا، جدی و مصر در فراگیری تئاتر تبدیل نموده ایم.

به این ترتیب آنها مسئولیت خود را، خود به عهده می گیرند و مجبور به پاسخ گویی در مقابل آنچه انتخاب کرده اند می باشند.

آنها مجبورند برای پیشرفت و رسیدن به رتبه ای بهتر دست به خلاقیت بزنند و در کنار آن، مطالعه و تجربه را افزایش دهند. به این ترتیب هیچکس آنها را مجبور به آموزش و مطالعه ی کتاب و یا منبع خاصی نکرده است و آنها به میل خود کتابها و روش های آموزشی را انتخاب نموده اند. اما مجبورند که در این انتخاب خود، بهترین باشند و دیگر هیچ جای گله و شکایتی برای آنها باقی نمی ماند که موضوعاتی را فرا گرفته اند که دلخواه آنها نیست. پس تنها کسانی باقی می مانند که به خاطر آموزش تئاتر به این عرصه پا گذاشته اند بنابراین به طور خودکار نالایق ها از صافی عبور خواهند کرد و دانشجویان لایق، هرچند با تعداد اندک باقی می مانند.

تئاتر هنری علمی است، و باید با آن جدی برخورد کرد.

آنت پنکراتز، آلیس وان روتکرچ و کتلین استارک

مترجم: کتایون حسین زاده