شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
روزی تلخ برای سینما
خیلیها میگویند ۳۱ جولای سال ۲۰۰۷ یکی از بدترین روزهایی بود که دنیا تجربه کرد و سینمادوستان این روز را بدترین روز سینما میشمارند؛ در اولین ساعتهای اولین روز هفته یعنی دوشنبه و در آخرین روز ماه جولای، خبر مرگ ۲نفر از مهمترین فیلمسازان جهان مخابره شد؛ جهان هنوز در شوک درگذشت اینگمار برگمان کارگردان مشهور سوئدی بود که خبر درگذشت میکل آنجلو آنتونیونی کارگردان مشهور ایتالیایی هم به آن اضافه شد.
برای خیلیها باورکردنی نبود؛ مرگ ۲ چهره بزرگ سینما در یک روز!
اینگمار برگمن و میکل آنجلو آنتونیونی که هر یک تاثیری عظیم بر سینمای جهان (آن هم به شیوههای خاص و یگانه خودشان) گذاشته بودند، چشم از جهان فروبستند.
خیلی از منتقدان سینمایی معتقدند با خاموش شدن شمع زندگی این ۲چهره، آخرین ارتباط با سالهای طلایی سینمای اروپا برای همیشه قطع شد.
برگمن دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته بود و سینما تنها راه گریز او بود. مانند بسیاری از دیگر فیلمسازان افسانهای او، اول در سمت دستیار کارگردان در سینمای محلی شروع به کار کرد.
بعدها به تحصیل در رشته سینما پرداخت، و بویژه در زمینه بازیگری و کارگردانی مطالعه کرد و یکی از بزرگترین چهرههای سینمای سوئد شد. گرچه او اولین فیلمش را در سال ۱۹۴۶ ساخت، در سال ۱۹۵۵ و در ۳۷سالگی بود که اولین اثر قابل توجهش «لبخندهای یک شب تابستانی» توجه دنیا را به خود جلب کرد.
پس از آن او یکی پس از دیگری به ساختن شاهکارهایی پرداخت که «توت فرنگیهای وحشی»، «مهر هفتم»، «چشمه باکرگی»، «همچون در یک آینه»، «پرسونا»، «صحنههایی از یک ازدواج» و بعدها «ساراباند» از جمله آنها هستند. اما شاید دنیا بیش از هر چیز او را به خاطر فیلم اتوبیوگرافی وارش با عنوان «فانی و الکساندر» به خاطر بیاورد.
آنتونیونی کارش را با روزنامهنگاری سینمایی شروع کرد و در دورهای کوتاه سردبیر مجله فاشیستی موسولینی به نام «سینما» بود. بزرگترین فیلم بینالمللی آنتونیونی «بلوـ آپ» بود که با آن جهان او را شناخت.
گرچه او هم کارش را خیلی زود در صنعت سینما شروع کرد، در ۳۸ سالگی اولین فیلمش را کارگردانی کرد و یک دهه بعد در ۴۸ سالگی با فیلم «ماجرا» مطرح شد و نقدهای فراوانی دریافت کرد. این فیلم گرچه در کن به نمایش درآمد، اما از طرح خیلی خستهکنندهای برخوردار بود و در زمان نمایش خیلیها آن را هو کردند.
آنتونیونی نیز با فیلمهای درخشانی «مثل شب»، «کسوف»، «بیابان سرخ»، «قله زابریسکی»، «مسافر» و «در فراسوی ابرها» شناخته میشود.
در حقیقت آخرین فیلم او از مشهورترین آثارش است. در آن زمان اما او خیلی ضعیفتر از آن بود که بتواند این فیلم را به پایان ببرد و به همین دلیل هم تهیهکننده آن از ویم وندرس خواست تا به او کمک کند تا فیلم جمع شود.
او با ساختن فیلم کلاسیک «ماجرا» در ۱۹۶۰ سینما را تغییر داد و با «بلوآپ» و «حرفه: خبرنگار» معماهای مردمی را خلق کرد. «حرفه: خبرنگار» یکی از بهترین آثاری است که جک نیکلسون در آن بازی کرده است.
میکل آنجلو آنتونیونی که اسکورسیزی کارگردان بزرگ امروز، او را «شاعر دوربین» نامید، در ۹۴ سالگی درگذشت و برگمان «فیلسوف سینما» در حالی چشم از جهان فروبست که ۸۹ سال داشت.
با مرگ این دو خیلیها به مرور دهه ۵۰ و ۶۰ سینما در ذهنشان بازگشتند و پایان یک دوره طلایی سینما را به چشم دیدند.
فیلمهای برگمان و آنتونیونی فیلمهای محرک اندیشه، شخصی و یگانه بودند که به ساخته شدن فیلمهای شخصی دهه ۷۰ آمریکا منجر شدند و دوره خلاقیت طلایی سینمای آمریکا را رقم زدند.
آرزو پناهی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست