یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

بچه ها را راحت بگذاریم تا بازی کنند


بچه ها را راحت بگذاریم تا بازی کنند

در عصر پرتلاطم امروز, تربیت و رشد کودکان خود موضوعی مهم و تا حدی دشوار برای اکثر خانواده هاست

در عصر پرتلاطم امروز، تربیت و رشد کودکان خود موضوعی مهم و تا حدی دشوار برای اکثر خانواده‌هاست. این موضوع تا آن اندازه اثرگذار است که بسیاری تمام همت خود را تنها برای آن مصروف می‌دارند.

اما اسلام آیا رهنمودهایی در این خصوص ارائه کرده است؟

یکی از روایات مشهور در این خصوص، روایتی است از پیامبر اکرم(ص) که فرمود: مراحل رشـد به سه دوران تقسیـم می‌شـود؛ هفت سال اول؛ دوران سیـادت، هفت سـال دوم؛ دوران آمـوزش و هفت سـال سـوم؛ دوره وزارت. در این مجال قدری بیشتر درباره هفت سال اول زندگی کودکان و شیوه‌ برخورد بزرگترها برای رشد و تربیت آنها تأمل خواهیم کرد.

● پادشاهی در خانه

بنا به تقسیـم بنـدی که در روایتـی از پیامبـر گرامـی اسلام حضرت محمد(ص) آمده است، مراحل رشـد به سه دوران تقسیـم می‌شـود: هفت سال اول؛ دوران سیـادت، هفت سـال دوم؛ دوران آمـوزش و هفت سـال سـوم، دوره وزارت. در دوران سیـادت کـودک بـایـد تـدابیـری انـدیشیـد که با دوره‌های بعدی متفاوت است و آن گـونه که از نام آن پیداست، مرحله آقایی و سیادت کـودک است. این زمان بهتریـن و مناسبتـریـن وقت اثرگذاری در عقل و انـدیشه و روح انسان است.

از نظر مذهبی نیز بذر هویت دینی و معنوی انسان در کـودکی کاشته می‌شود، اما القای مفاهیـم اخلاقی و مذهبی و فرهنگی ـ با توجه به حساسیت ایـن دوران ـ نباید با شیـوه‌های مستقیـم و خشک آمـوزشـی صـورت پذیرد، بلکه باید در قالبی شیریـن و با محتـوایی کودکانه انجام گیرد. باید با شیوه‌ای جذاب وضعی را ایجـاد کـرد تـا کودک عملاً از آمـوزش‌ها تصـویـربـرداری کند.

سختگیری‌های قبل از بلوغ باعث خـواهد شد در کـودک نسبت به مسائل تربیتـی دلزدگـی و گاه تنفر ایجاد شـود. البته ایـن بـدان معنا نیست که هیچ تلاشی در آگاهی دادن به فرزند نشـود، بلکه ضمن آنکه کـودک باید در هفت سال اول زندگـی از آزادی کامل و منطقـی برخـوردار باشد، می‌توان با شیوه‌هایی او را با معارف و اخلاق آشنا و مأنوس نمود.

او را بایـد از دور مـراقبت نمود. ایـن دوره از زمان مـوقعیتـی نیست که والـدیـن از او تـوقع رفتار بزرگ‌منشانه داشته بـاشنـد، دورانـی است که نه تنها باید او بچگـی کنـد، بلکه گاه لازم است بزرگترها نیز خـود را تا حد کـودکـی تنزل دهند و با بیان و رفتـار کـودکـانه بـا او بـرخـورد کنند. البته بایـد در نظر داشت آزادی که به کـودک داده می‌شـود، کاملاً منطقـی و بر پایه اصـول باشد و از او شخصیتـی متوقع و رفاه زده ساخته نشـود.

● بازی‌های کودکانه

یکی از خصوصیاتی که در دوره سیـادت کـودکـی بیشتـر به چشـم می‌خـورد و از اهمیت ویژه‌ای برخـوردار است، بازی کودک است. به دوران قبل از دبستان، دوره بازی نیز گفته‌اند و روانشناسان عقیده دارنـد: بازی تفکر کـودک را شکل می‌دهد.

او در این موقعیت، کاری جز بازی نـدارد و ایـن امـر مـوجب می‌شود پرنشاط و پـرانرژی شود و فکر و استعداد او شکـوفا شـود. کـودک در بازی به آرزوهایـش دست می‌یابـد. قـدرت استـدلال پیدا می‌کنـد و نیروی تحلیلـش تقـویت می‌گردد. بزرگتـرها نبایـد بازی کودکان را بی‌اهمیت بشمارند بلکه خـود آنها نیز باید در بازی کـودکان مشارکت داشته باشند، حتی بازی با فرزندان فرصتی است که والدیـن در خلال آن میزان هـوش و استعداد کـودک را بسنجند.

کودک از یک طرف به سبب ضعفی که در خود حـس می‌کند و قدرتی که در بزرگسـالان می‌بینـد و به علت عشقـی که به تکامل دارد، کـارهـای بزرگتـرها را تقلیـد می‌کنـد. مـوقعی که پـدر و مادر، در بـازی کـودکانه شـرکت می‌کنند و آنان را در کارهای کـودکـان مسـاعدت می‌نمایند، جان طفل از مسرت و شادی لبریز می‌شـود و احساس می‌کند کارهای کـودکـانه او آنقـدر ارزنـده است که پـدر و مادر بـا او همکاری می‌کنند.

مشارکت والـدیـن در بازی اگـرچه وقت آنان را می‌گیرد، اما آثار بسیار نیکویی بر جای می‌گذارد. هم از این روست که حضرت علی(ع) از پیامبر(ص) نقل می‌کنند: «هر که کـودکـی دارد، باید در تـربیت او خـود را تـا حـد کـودکـی بـرسـاند.»

در سیره پیامبر اکرم(ص) همین روش به وضوح مشاهده می‌شود. در کتاب جـوامع الحکایات عوفـی نقل شده است: روزی پیامبر برای شرکت در نماز عازم مسجـد بـودند. در راه کـودکانـی را که مشغول بازی بـودند، دیدند. آنها با دیدن پیامبر(ص) دست از بازی کشیدنـد و به سـوی ایشان شتافتنـد. پیامبـر(ص) با مهربانـی از آنان استقبـال کردند.

کودکان از سر و کـول پیامبر(ص) بالا می‌رفتند و با هلهله و شادی به او می‌گفتند: شتر ما باش! پیامبر(ص) هم با آنها همبازی شد. وقتی خـواست از آنها جـدا شـود، هشت گـردو به آنها داد و سپـــس کـودکان از آن بزرگـوار جدا شدند.

و زمانـی که سـری به کـوچه‌های بنـی‌هاشـم در آن دوردست‌های تاریخ می‌زنیـم و به خـانه‌ای می‌رسیـم که قطعه‌ای از بهشت است، صدای بانویی آسمانی را می‌شنویم کـه با کـودک خـردسال خـود بازی می‌کند و یک دنیا درس در بازی او بـا کـودک نهفته است. او در حـالـی که فـرزنـد کـوچکـش را بـالا و پـاییـن می‌اندازد و با او بازی می‌کند، ایـن شعر را برایـش زمزمه می‌کند: ای کودک خردسالم، حسـن! مانند پدرت باش و به ریسمان حق متصل شو! خـدای یگـانه را بپـرست و از فـرومایگـان حمـایت نکـن.