سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

به اسم دموكراسی


به اسم دموكراسی

اعترافهای هاله اسفندیاری, رامین جهانبگلو و یحیی كیان تاجبخش از سیمای جمهوری اسلامی ایران, بر ادعاهای خوش بینانه عده ای از تحلیلگران داخلی خط بطلانی كشید و ثابت كرد كه ایالات متحده در حوزه های گوناگونی همواره علیه منافع جمهوری اسلامی فعالیتهای گسترده ای را در دستور كار دارد

اعترافهای هاله اسفندیاری، رامین جهانبگلو و یحیی كیان تاجبخش از سیمای جمهوری اسلامی ایران، بر ادعاهای خوش بینانه عده ای از تحلیلگران داخلی خط بطلانی كشید و ثابت كرد كه ایالات متحده در حوزه های گوناگونی همواره علیه منافع جمهوری اسلامی فعالیتهای گسترده ای را در دستور كار دارد. برنامه مذكور در واقع ترسیم تصویر تلاشهای براندازانه مقامهای كاخ سفید نسبت به انقلاب اسلامی می باشد.

در سالهای اخیر، برخی جریانهای مشكوك با بهره گیری از رسانه ها و بهكارگیری مفاهیمی از قبیل جامعه مدنی، فمنیسم و... كوشیده اند بین مردم و مسؤولان شكاف ایجاد كنند و با راه اندازی جنگ روانی در بزرگنمایی مطالبات عمومی، كه آبشخور فكری آن خارج از مرز جمهوری اسلامی بود، حاكمیت را تحت فشار قرار می دادند.

اینك سخنان افراد یاد شده، ضمن برملا نمودن هویت سیاسی- فكری آنان، منابع حمایتی، مالی، استراتژیك و سیاسی شان را نیز مشخص كرد. بدین منظور، نكاتی درخصوص این برنامه قابل تأمل است:

۱) این مصاحبه نشان داد كه سردمداران آمریكایی دست از خصومت علیه نظام اسلامی برنداشته و در هر فرصتی به فراخور ابزارهای كارساز، خط دشمنی را علیه امنیت ملی كشورمان پیگیری می كنند. ناكامی نظامی آنان در عرصه تهاجمهای فیزیكی، جمهوری اسلامی را به سوی اتخاذ شیوه های دیگری سوق داد و این باعث گردید بدخواهان نظام اسلامی با بهره گیری از راههای نوین، اهداف توسعه طلبانه خود را پیگیری كنند. دشمنان اندیشه امام(ره) به این نتیجه رسیدند كه نقاب دموكراسی فرصت مغتنمی است كه باتوجه به جاذبه ها و علایق كاذب آن، بدون مانع و رادع می تواند خواسته های آنان را در ایران تعقیب كند.

به سخن دیگر، مفهوم دموكراسی ایجاد جبهه دیگری در مقابل جمهوری اسلامی در تداوم دشمنی ها نسبت به كشورمان می باشد.

۲) واكنش رسانه های غربی درخصوص پخش این اعترافها، از نگرانیهای جدی آنان حكایت می كند. «تونیاسنو» سخنگوی كاخ سفید ضمن آنكه به طور تلویحی عملكرد افراد یاد شده را پذیرفت، در اظهاراتی بشردوستانه(!؟) اذعان داشته است: «اینها اشخاصی بودند كه سالها برای نرم تر شدن روابط ایران و آمریكا تلاش می كردند.» در واقع وی نقش متهمان را پذیرفته است، ولی الفاظی را برای تبیین مقصود خویش بهكارگرفته كه به گونه ای از آنان اتهام زدایی كند و عملكردشان را از زاویه منافع آمریكا مورد ارزیابی قرار دهد و یا برخی رسانه های آمریكایی این اعترافها را مخدوش و فاقد وجاهت قضایی و حقوقی اعلام نمودند.

برخورد مذكور یكی از شیوه های رایج جنگ روانی است تا از این طریق بتوانند افتضاح به بار آمده را پوشش دهند و برای این منظور به جای پاسخگویی، فعالیتهای آنان را به هیچ عنوان براندازانه تلقی نمی نمایند. آنها با تحلیلهای جانبدارانه درصددند از فضای به وجود آمده، موجی از عملیات روانی را علیه ایران سازماندهی كنند و محاكمه متهمان را تحت تأثیر جوسازیهای كاذب، از مسیر حقوقی خود خارج نمایند. شیوه یاد شده امری جدید و بدون سابقه نیست، بلكه افكارعمومی مردم ایران و جهان سالهاست با ترفندهای گوناگون رسانه های جبهه استكبار آشنا هستند و قادرند در وضعیت به وجود آمده با قضاوتهای صحیح خود به عمق دشمنی و خصومتهای ریشه دار سركرده امپریالیسم پی ببرند.

۳) كاربست شیوه نبرد نامتقارن طی سالهای اخیر به لحاظ جایگاه تئوریك و پاسخهای مثبت آن در برخی كشورها، افق امیدواركننده ای را برای بیگانگان ایجاد نموده تا از این رهگذر با بهره گیری از الگوهای عملی و عینی آن در دیگر كشورها، ایران را نیز به عنوان یكی از طعمه های سیاسی جنگ نامتقارن انتخاب كنند. عملیات نامتقارن، مبتنی بر نبرد غیرمستقیم با كشورهایی است كه از قابلیت نظامی مؤثر برخوردارند.

در این روند، آمریكا تمایلی به استفاده از ابزارهای نظامی نشان نمی دهد و تلاش می كند تا اهداف خود را در روند طولانی تری تحقق بخشد. در چارچوب عملیات فوق می توان اجرای طرح موسوم به «دموكراسی در ایران» را مورد ملاحظه قرار داد. این طرح را سازمانهای اجرایی آمریكا، از جمله وزارت امورخارجه و سازمان اطلاعات مركزی آمریكا مورد حمایت و نظارت قرار می دهند.

در این طرح، هدف آن است كه با ایجاد تعامل بین ناراضیان داخلی با ضد انقلاب خارج نشین، تغییرات ساختاری مورد نظر آمریكا در ایران ایجاد شود؛ همان گونه كه متهمان به نقش واسطه گری سیاسی و شناسایی افراد و جذب آنان اذعان نمودند تا در پروژه دموكراسی از افراد شاخص استفاده گردد.

۴) دموكراسی كه ایالات متحده از آن جهت تجویز به ساختارهای سیاسی مورد نظر یاد می كند، امری بیگانه در كشور ایران نیست. پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاكنون، ساختار حقوقی، سیاسی نظام، الگوی رفتاری و عملكرد جمهوری اسلامی در طول حیات سیاسی اش گویای این واقعیت است كه بیش از هر چیزی به حقوق مردم توجه می شود. مردم سالاری دینی در ایران به استناد اعترافها و یادداشتهای رسانه های غربی كه در آستانه هر انتخاباتی جهت پوشش گسترده خبری به ایران سفر می كنند، به لحاظ كمیت، كیفیت و تنوع از جایگاه قابل قبولی برخوردار است.

مردم سالاری در ایران نه تنها به ثبات و بقای حاكمیت اسلامی منجر شده است، بلكه امید دشمنان را جهت پیگیری مطالباتشان با ناامیدی مواجه كرده است، ولی آمریكا همچنان از دموكراسی مورد نظرش در جهان اسلام سخن می گوید. این در حالی است كه این مفهوم جهت تحقق خواسته های سیاسی- حقوقی ملتها فاقد ارزش می باشد. در حقیقت، آنان از این طریق در تلاشند تا حقوق اقلیت حاكم طرفدار آمریكا در مصادر قدرت را تضمین كنند و بستر لازم را برای به قدرت رسیدن گروههای همسو با منافع ایالات متحده فراهم نمایند و از سوی دیگر مانعی برای دست یافتن مردم و جریانهای مستقل ایجاد كنند.

لذا پیگیری پروژه فوق در ایران نیز تلاش برای ایجاد روزنه ورود جریانهای همسو با آمریكا به درون حاكمیت بود تا آنان بتوانند پس از تكیه زدن به كرسی قدرت، منویات استكبار جهانی را عملیاتی كنند. خوشبختانه، پخش این اعترافها در حالی پرده ای دیگر را از نفوذ و توطئه آمریكاییها نمایان ساخت كه برخی افراد جامعه با عینك خوش بینی تحت تأثیر القائات امپراتوری رسانه ای و امپریالیستی غرب، فعالیتهای مذكور را نوعی حركت فرهنگی، سیاسی فرض می نمودند كه اكنون با افشا شدن انگیزه ها و اهداف بازیگران سریال براندازی و كودتای نرم، ابهامها و تردیدهای آنان برطرف شده و بیشتر به اندیشه های براندازانه آمریكا پی خواهند برد.

شایسته است جریانهای سیاسی با افشا شدن بخش دیگری از سناریوی براندازی دشمن اصلی نظام، ضمن حفظ هوشیاری و تبعیت از منویات مقام معظم رهبری، همبستگی عملی خویش را جهت مقابله با خواسته های استیلاجویانه بیگانگان در آزمون فراروی خویش (انتخابات مجلس هشتم) با بهره گیری از استراتژی اتحاد ملی و انسجام اسلامی به منصه ظهور و بروز برسانند.

غلامرضا قلندریان