شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
جهان به فرمان شاعران
«میخواهم بچههایم را قورت بدهم» مجموعهای از سرودههای رویا زرین چندی پیش در نخستین جایزه شعر خورشید به عنوان مجموعه شعر برگزیده انتخاب شد.
شعر رویا زرین ویژگیهای قابل توجهی دارد. او اگرچه قالبهای نوین شعر فارسی را برای خلق سرودههایش انتخاب کرده، اما اتکایش به معنا به عنوان عنصر ذاتی در کنار توجه به ایجاد فضاهای زبانی مختص به خود، مجموعه شعرهایش را به مجموعهای قابل تامل تبدیل کرده است. در این نوشتار، منتقد-که خود از چهرههای شعر جوان است- نگاهی شارحانه بر این مجموعه افکنده و ویژگیهای معنایی شعرهای این مجموعه را تشریح کرده است
«یادم رفته شاعرم
یادم رفته جهان به فرمان من نیست...»
رویا زرین با همان سطرهای نخست موقعیت خود را «در جهانی که لبالب از آواز پرندگان مادینه نیست»، بیان میکند. آنچه اتفاق افتاده این است: «فقدانهای مکرر» که راوی انسان را بیزار میکند و درختان طبیعت را بیقرار!
و هوا که «همیشه پر از/ پر نوع رو به انقراضی از/ تبار بازهاست» نشان تهی شدن جهان از آزادی و صلح و آرامش است.
شاعر، انسان سرگردانی است که از رد مردمان خسته و قاطران بیگذرنامه به جستجوی حرمت آدمی رجعت به اصل به دنبال صدایی از فراسو کشیده میشود تا در کنار مزارع مین نماد جهان امروز از نشانههای به جای مانده از آرامش و زیبایی عکس بگیرد: «تبسم رودخانه و سایه خوابیده روی برف» تا شاید آنها را اینگونه جاودانه کند. آنچه او طلب میکند این است:
«کتیبه میگوید: ما به شما/ کلمات آسان عطا میکنیم/ کلماتی که شان نزولشان/ علاقه آدمی است به آبادی/ علاقه آدمی است/ به علاقه آدمی»
اما در چنین وضعیتی که معنا از متن زندگی گریخته است، کلمات رنگ میبازند و فراموش میشوند و برای همین است که شاعر نگران حروف معلق آرامش است تا از اضطراب نمیرند و در چنین دنیای بیهمدل و بیهمزبانی است که محبوب او کسی است:
«با سری سبز و قدی متوسط و قلبی بزرگ/ و چه پیشانی فراخی دارد این مرد! که زبان چهگوارا را میفهمد/ و چه پیشانی روشنی دارد این مرد/! که زبان ناظم را میفهمد/ و زبان شاعران دیگری را...»
زمینی که متعلق به انسان امروز است دیوارهای بلند دارد و لباسهای راهراه و پالانها و آخورهای فراوان و رستورانهایی که گوشت ارزان چنجه میکنند، زمینی با یک سرود و گوشها و لولوها و دستهای پنهان و سازمانهای خیریه و جکوزی و استخر ... با مرغهایی که تخم طلا نمیگذارند و «ما فقط چند دقیقه/ حواسمان را بیحس میکنیم/ با سریالهای نود قسمتی/ و قلبمان را مالش میدهیم/ با کرمهای جوانکننده/ با کرمهای جوانه گندم.»
و هنگامی که نگاه جزییتر راوی را در شرح موقعیت خویش «انسان زن شاعر» دغدغهها و دلتنگیها و آرزوهایش زنی که مادر است، میخواهد دوست بدارد و دوستش بدارند و شاعری با نگرشی متفاوت بررسی میکنیم، به چهرهای آشنا و شناخته شده میرسیم:
«بدهکارم/ به خواهرم به صاحبخانهام/ به دخترم و جامدادی خالیاش/ بدهکار آفتابم و این روز نو که در میزند»
«رفته بودم دراگ استور پاستور/ والیومهای زیادی خریده بودم/ برای تسکین بیاعتمادی آدمی/ پروفنهای زیادی خریده بودم/ برای دیدن رویاهای بیمحل...»
«میآید همه چیزمان به هم/ دست تو به گلوی من و قانون نصفه نیمهای که زیردستهای تو خفه میشود/ گاهی که جراتش را داری/ گاهی که آرزویی ندارم/ جز این که تمامش کنی...»
«پسرم را دوست دارم، اما/ دنیا برایم از دکمههای پیراهن تو شروع میشود...»
«من تو را دوست میدارم، عوبدیا/ و او که دوست میدارد از علاقههای آسمان خویش بگوید/ شبیه تبسم غمگینی است/ بر لبهای زنی/ که ایستاده تا جاودانگیاش را/ به بوم جعلی نقاشی بسپرد...»
«عوبدیا» و «آنس» دو نام خاص هستند که به صورت دو شخصیت حاضر در مجموعه به طور مدام، شاعر از زبان آنها سخن میگوید یا آنها را طرف خطاب قرار میدهد.
اما آنچه او آرزو میکند مدینه فاضله دست نیافتنی و دوری نیست. چشماندازی که او از گذشته انسانی خویش به یاد میآورد، این است:
آنچه «زرین» آرزو میکند مدینه فاضله دست نیافتنی و دوری نیست بلکه گذشته انسانی خویش را به یاد میآورد«هوا هنوز، بنفش بود و معطر نبود/ که موهایم از خزههای نیل و دندانهایم از صدفهای مرمره آمدند...... / هوا معطر شد/ و کرک تابستان برگونههای هلو عرق میکرد.»
«زمین بزرگ و نیکو بود/ من به بال عقاب سجده میکردم/ به آفتاب/ و سنگ...»
ولی انگار پیش رفتن انسان و جستجوی او برای کشف و دریافتهای تازه از هستی، جهالت او را کمرنگ نکرده و فقط زیباییها و آرامش طبیعت را از وی گرفته است.
حالا آرزوها و جهان آرمانی شاعر برای خویش و برای انسان این است:
«من عاشق یک دوستت دارم سادهام/ توی سینما عصر جدید/ و بنگ بنگ ترانه کیل بیل/ توی سینما سپیده.»
«پنجره را نبند/ صدای باران، از پشت پنجرههای دوجداره خفه میشود عوبدیا/! هیزم/! برای این اجاق میخواهم/ تا زرد و قرمز و آبیاش/ به این اتاق بپاشد.»
«بیا بال دربیاوریم/ دیگر نمیتوانم بلولم. آنس.»!
آتشی که به زندگی مرده امروز نور و رنگ و گرما ببخشد و دوستت دارم سادهای که حقیقی باشد و رهایی از پیلههایی که معنای آزادی آدمی را زیر سوال میبرند. برای همین است که با وجود همه تلخیها و دلتنگیها و این که میداند جهان به فرمان او نیست، باز هم آرزوهای زیادی بلد است و بارقههایی از امید سطرهای تاریک جهان او را روشن میکند:
«تو از چه ترسیدهای، برادر خوبم؟/ این روبهرو/ همیشه آغوش روشنی هم هست....»
«و من امروز/ دیوارها را به شهادت میگیرم/ و زبان کلید را در دهان این قفل/ و کلمات معلق را/ قلبت را میبوسم، عزیزم/! و رهایت میکنم/ تا دوباره/ برگردی.»
«من آنسم/ دوباره سلام میدهم/ ساعت ۵/۴ صبح آینده است.»
رویا خوب فهمیده است که «آدمهای بیبال/ مثل اسبهای بیآرزو/ مثل اسبهای عصاریاند» و به همین سبب است که آرزوی رهایی دارد و این رهایی حتی اگر در تغییر نام کسی خلاصه شود امیدبخش و دلپذیر است:
«و اشکم را پیاز آش همسایه درمیآورد/ که دارد اسم خودش را عوض میکند/ هی/! چه حس خوبی دارد این رها خانم.»!
و این آخرین سطر از سومین مجموعه ارجمند رویازرین مرا به یاد این سروده دکتر شفیعی کدکنی میاندازد:
«کمترین تحریری از یک آرزو این است/ آدمی را آب و نانی باید و آن گاه آوازی....»
تا آرزو کنم کاش جهان به فرمان شاعران بود تا آب و نان و آواز به همه میرسید.
فاطمه سالاروند
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
امیرعبداللهیان دولت چین سیستان و بلوچستان حسین امیرعبداللهیان جنگ انتخابات مجلس شورای اسلامی عراق دولت سیزدهم رسانه حجاب
سیل تهران هواشناسی شهرداری تهران بارندگی باران سازمان هواشناسی فضای مجازی آتش سوزی یسنا هلال احمر آموزش و پرورش
ایران بانک مرکزی دلار قیمت خودرو قیمت دلار مسکن قیمت طلا تورم ارز بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو
صدا و سیما مسعود اسکویی تلویزیون دفاع مقدس بی بی سی موسیقی مهران غفوریان صداوسیما ساواک سریال سینمای ایران تبلیغات
رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه اسرائیل حماس روسیه آمریکا ترکیه انگلیس اوکراین نوار غزه ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال سپاهان لیگ برتر رئال مادرید باشگاه استقلال جواد نکونام بازی علی خطیر باشگاه پرسپولیس بایرن مونیخ
هوش مصنوعی اینستاگرام خواب آیفون دیابت اپل ناسا عکاسی موبایل گوگل تلفن همراه
سلامت طب سنتی کبد چرب فشار خون گرما