سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
آیا علم همان دانش است
علم عبارت است از شیوه فهم و کسب معلومات قابل اعتماد (که البته این معلومات خطاناپذیر نیست) از جهان مادی، از جمله توصیف پدیدههای قابل مطالعه که به ترتیب زیر فراهم میآید: از راه مشاهده دقیق و روشن (تا حد امکان)، ثبت هوشمندانه آن، طبقهبندی موضوعی آن، استخراج احکام و قوانین عمومی از آن که مبین نظم و ترتیب است، استنتاج احکام دیگر از این قوانین با روش استقرا، تایید این احکام با مشاهده بیشتر و ارایه فرضیهها و تئوریهایی که بیشترین تعداد ممکن قوانین را به هم مرتبط ساخته و به شرح آنها میپردازد. یعنی علم به چگونگی و چرایی امور پرداخته و آنها را توصیف کرده و توضیح میدهد.
علم به توضیح و توصیف جهان مادی میپردازد و برای تصرف در آن شیوههایی را ارایه میدهد. این قدرت تصرف در طبیعت به آن حقانیت و عینیت میدهد. توضیحات علمی انعکاسی از واقعیات هستند که بیشتر از معارف دیگر واقعیات را منعکس میکنند و آزمایش آنها برای هر کسی امکانپذیر است. علم، جهان طبیعت را آنچنان که هست توصیف میکند، نه آنچنان که باید باشد و نه آنطور که میخواهیم باشد. تفاوت علم با فلسفه و هنر نیز در همین است. از آنجایی که علم یک حرفه دموکراتیک است، برجستهترین دانشورزان، چه «نیوتن» و چه «انیشتین» باید به کوچکترین انتقاد پایینترین عضو جامعه علمی پاسخ بدهند و او را از نظر علمی قانع کنند. در این حرفه هیچگونه ولی امر، مراد، مرجعیت و رهبری وجود ندارد. اگر ادعای برجستهترین پژوهشگر با مدرک تجربه و آزمایش همراه نباشد، رد میشود. بر همین بنیان است که نظریات دانشورزان عمدهای نظیر «نیوتن» در زمینه کیمیاگری و «لینوس پاولینگ» در زمینه اهمیت ویتامین C در افزایش طول عمر پذیرفته نشده است.
معنی کلمه عربی علم و معادل فارسی آن یعنی دانش همانند واژه فیلسوف و فلسفه طی تاریخ تغییر پیدا کرده است و باعث سردرگمیها، کژفهمیها و بدفهمیهای بسیاری شده است. از آنجایی که علم به مفهوم science با تعریف و کاربرد امروزی آن هیچگاه در ایران و سایر کشورهای اسلامی تولد نیافت، هنگام ورود این واژه به این کشورها از کلمه علم که به معنای معرفت (knowledge) و اطلاعات (information) به کار میرفت به عنوان معادل آن استفاده شد. امروزه هم در زبان عربی و هم در زبان پارسی به همین معانی به کار برده میشود، نه به معنای خاص آن که علوم تجربی
(empirical science) باشد. علم و دانش همان معرفت است و عالم و دانشمند کسی است که دانای به مسایل است و نادان و جاهل کسی است که از آن مسایل بیاطلاع است. در زبان فارسی و عربی علم را به کلام و فلسفه و حتی ادبیات نیز اطلاق میکنند (مثلا در تعریف از یک ادیب، تاریخدان یا مترجم میگویند او شخص عالم و دانشمندی است).
در زبان فارسی واژه «علم» و «علمی» نیز به معنای واقعی، ضدخرافی و حقیقی به کار رفته است. بسیاری از افراد غیرمذهبی، به ویژه مارکسیستهای روسیمآب، فلسفه خود را علمی میخوانند یعنی فلسفه درست و حق در برابر فلسفه مخالفان خود که باطل، نادرست، خرافی و غیرعلمی است. این کاربرد علم برای مفاهیم مختلف (یعنی برای هرگونه معرفت ازجمله فلسفه، ادبیات و معارف مذهبی در گذشته و هماکنون برای علوم تجربی) باعث مغالطات، اشتباهات فلسفی و زبانشناختی زیادی در زبان عربی و فارسی شده است. در حالیکه در غرب منظور از واژه علم
(science) مشخص است و فقط برای علوم تجربی به کار میرود و مرز قاطع و روشنی با سایر معارف مثل ادبیات، فلسفه و کلام دارد. نبودن یک واژه مناسب معادل science در زبان فارسی و عربی باعث سوءاستفادههای زیادی از علوم تجربی شده است. مثلا بعضیها، آگاهانه و ناآگاهانه با به کار بردن واژه علم به جای اطلاعات، فلسفه، ادبیات وکلام، همان اعتبار و عینیتی را که ویژه علوم تجربی است، میخواهند برای این رشته از معارف کسب کنند. مثلا میگویند علم اثبات کرده است که فرشته و روح وجود دارد که در همه این موارد منظورشان از علم همان استدلالها و احتجاجات فلسفی و کلامی است، نه شیوه علوم تجربی. واژه علم هم در زبان عربی و هم در زبان فارسی به معنی وسیعتری که معرفت (knowledge) است به کار میرود و شامل همه نوع معلومات میشود (از فیزیک و شیمی تا فقه، ادبیات، فلسفه و تاریخ). در حالیکه در زبانهای اروپایی science معنی مشخصی دارد که شامل ادبیات و فقه و فلسفه نمیشود.
در اولین برخوردهای ایرانیان با اروپاییها نیز مترجمین متوجه شده بودند که علم، واژه رسایی برای این مفهوم نیست. در دو قرن گذشته معادلهای متعددی برای science به کار گرفته شده است مانند علوم جدیده، علوم اروپایی، علوم دقیقه، علوم طبیعی، علوم تجربی و به معنای علومی است که شیوه کسب معرفت یا اثبات و رد نظریهها و مفاهیم آنها به روش پیشبینی، مشاهده، آزمایش و تایید و رد است (به قول «کارل پوپر» ابطالپذیر هستند). اما هیچکدام از این معادلها معنای دقیق science را نمیرسانند و هیچگاه بهطور وسیعی در زبان فارسی جا نیفتادند و علم همچنان معادلی برای science باقی ماند.
در قرون اولیه گسترش اسلام که مسلمانان به ترجمه آثار فلسفی، ریاضی و نجوم ملل دیگر دست زدند همین مشکل را داشتند و متوجه بودند که این دانشها که حاصل کنجکاوی، خرد و تجربه انسانی است با علوم اسلامی مانند تفسیر، فقه، حدیث و رجال بسیار متفاوت است و به همین جهت برای نشان دادن فرق آنها با علوم اسلامی که حاصل وحی یا مستند و مربوط به آن بودند آنها را علوم اوائل نامیدند. برای حل این سردرگمی و روشن ساختن این دو جنبه معرفت انسانی اینجانب واژه دانشورزی (مانند کشاورزی) را برای
science، دانشورز (مانند کشاورز) را برای scientist و دانشورزانه را برای scientific پیشنهاد میکنم و معتقدم بهتر است واژه دانشورزی برای دانشهایی که شیوه تجربی را برای شناخت جهان مادی به کار میروند و بار غیرمعنوی و اعتقادی دارند و علم را برای معارفی که بار اعتقادی و مذهبی دارند یا شیوه کسب معرفت، در آنها با دانشورزی متفاوت است و بر اساس ارجاع و استناد به اشخاص مورد اعتماد و مرجع (authorithy) است، به کار بگیریم. برای فهم دانشورزی و فناوری غرب باید بین این دو گروه از معارف تفاوت قائل شویم زیرا علم حدیث یا فقه با شیمی و ترمودینامیک از نظر شیوه کسب معرفت، دقت معرفت حاصل و کاربرد، بسیار تفاوت دارند و نمیتوان آنها را در یک ردیف دانست.
تا پیش از قرن شانزدهم، جهان از نظر علمی و فنی کم و بیش در یک حالت متعادل بود و معارف موجود آن زمان به شیوه آزمون و خطا به آهستگی شکل میگرفت. همه علوم در دامن فلسفه پرورش مییافتند تا اینکه در اوایل این قرن با پیشرفت علوم تجربی و اهمیت نقش تجربه در کسب معرفت، دانش جدیدی شکل گرفت که با علوم قبلی که بر اساس استناد و اعتقاد به فلاسفه و دانشمندان گذشته بود، بسیار متفاوت بود. غربیان هم در نامگذاری این علوم مشکل کنونی ما را داشتند و همه علوم تجربی را که تازه در حال شکلگیری بودند مانند کارهای «کوپرنیک»، «کپلر» و «گالیله» فلسفه طبیعی (natural philosophy) مینامیدند که بعدها تحت نام فیریک از فلسفه جدا شد. سپس سایر شعبههای دانشورزی (نظیر شیمی، زیستشناسی و زمینشناسی) از فلسفه جدا شدند و به شکل مستقلی درآمدند و نام جدیدی یافتند و بدین ترتیب مسیر رشد علم و تکنولوژی یکسره به نفع غرب تغییر یافت.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که دانشورزان به تعریف دانشورزی و اینکه کار دانشورزی چیست و چه هدفها و وظایفی دارد توجهی ندارند و آن را به فلاسفه علم واگذاردهاند. توجه آنها بر کاربرد و کاری است که از دانشورزی برمیآید. یعنی ممکن است دانشورزان بر سر تعریف واژه علم یا دانشورزی به توافق جامعی نرسند، اما روی شیوه کار دانشورزی یا «روش علمی» اتفاق نظر دارند.
دکتر محمدرضا توکلیصابری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست