پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق فمینیستی


اخلاق فمینیستی

تلاش اخلاق فمینیستی برانگیختن حس احترام نسبت به زنانی است كه قرنها در آثار فلسفی, هیچ ذكری از آنها به میان نیامده و علاوه بر این, سعی دارد كه در این تلاش از مهم جلوه دادن تجربه زنان و یا از اینكه زنان را صرفاً به عنوان قربانی معرفی نماید, اجتناب نماید

چتر اخلاق فمینیستی رویكردهای بسیاری را نسبت به اخلاق كه از انگیزه‏ها[ ۱ ] وسرگذشت‏های[ ۲ ] متداخل، ‏نشأت می‏گیرند، ‏در برمی‏گیرد. این انگیزه‏ها فمینیستی هستند (با اقسام بسیار)؛ سرگذشتها، ‏سرگذشت ستم دیدگی[ ۳ ] زنان در‏اموری است كه آیریش یانگ، ‏پنج صورت آن را چنین نام گذاری می‏كند: سوء استفاده مجاز شمرده شده اجتماعی، ‏منزوی كردن، ‏نداشتن اختیارات لازم، ‏امپریالیسم فرهنگی و خشونت نسبت به زنان و دختران. با وجود مقبولیت همگانی بعضی از موضوعات [مثلاً: مخالفت با سلسله مراتب و دوگانگی‏ها، ‏حمایت از محافل و مراكز، ‏بدگمانی شدید رقبا] اخلاق فمینیستی مجموعه‏ای است از اصول و مواضع، ‏نه یك نظریه یگانه یا دیدگاهی جهانی، ‏بلكه مجموعه‏ای از نظریات است كه ارتباطات فمینیستی را در زندگی زنان آشكار می‏سازد و انگیزه آن تعهد نسبت به جلوگیری از ستم بیشتر، ‏خنثی كردن خسارات ناشی از ظلم‏های گذشته و ابداع راه حل‏های بهتری برای آینده است.

توجه اخلاق فمینیستی از رویكرد پیشین كه به موضوعاتی از قبیل سقط جنین[ ۴ ] و تبعیض مثبت[ ۵ ] تأكید داشت، ‏به نظریه‏پردازی وسیع، ‏كثرت گرایانه و چند سطحی معطوف گردیده است. اگر چه اخلاق فمینیستی از زندگی زنان الهام گرفته شده‏اما صرفاً به زندگی زنان مربوط نیست و به خوب زندگی كردن در این جهان می‏پردازد و حیطه موضوعات مورد توجه آن از مسائل خانوادگی تا مسائل مربوط به محیط زیست را دربر می‏گیرد.

در سال ۱۹۷۵، ‏لورین هانس بری (۶۵ ‏ـ ۱۹۳۰) نمایش نامه نویس سیاهپوست آمریكائی، ‏نامه‏ای به یك مجله مربوط به زنان هم جنس‏گرا، ‏به نام نردبان[ ۶ ] نوشت و از زنان درخواست كرد كه سؤالات اخلاقی راكه توسط فرهنگ مرد محور[ ۷ ] مطرح شده است، ‏تحلیل نمایند (كارد، ‏۱۹۹۱). سیمون دوبوار، ‏(۸۶ ‏ـ ۱۹۰۸) فیلسوف فرانسوی، ‏قبلاً و خیلی پیش از آنكه این عمل عنوانی یافته باشد به چنین كاری مبادرت نموده بود. موج دوّم تفكر سیاسی فمینیستی در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰، ‏تأثیر شدیدی بر اخلاق فمینیستی پس از خود گذاشت. در سال ۱۹۷۸، ‏سارا هوگلند، ‏اصطلاح «اخلاق هم‏جنس گرایی زنانه»‏[ ۸ ] را در كارگاهی در مؤسسه كارآموزی زنان در ناحیه میدن راك در ویسكانسین به كار برد و در بوستون، ‏مری دیلی عنوان فرعی رساله پزشكی زنان خود را «فرا اخلاق فمینیسم رادیكال»[ ۹ ] نهاد. اصطلاح «اخلاق فمینیستی» به زودی در واكنش‏های فمینیستی نسبت به تحقیق كارول گیلیان درباره الگوهای رشد اخلاقی زنان به گوش رسید.

اخلاق فمینیستی از همان اوایل با تنش‏های میان عصیان بر علیه زنانگی مخرّبی كه به نحو مرد سالارانه[ ۱۰ ] طراحی یافته و تأكید بر احترام به نظرات زنان در هر كجا كه به گوش می‏رسد و همینطور میان تأكید بر آنچه زنان به آن تن در داده‏اند و تأكید بر آنچه زنان انجام داده‏اند، ‏درگیر شد. تلاش اخلاق فمینیستی برانگیختن حس احترام نسبت به زنانی است كه قرنها در آثار فلسفی، ‏هیچ ذكری از آنها به میان نیامده و علاوه بر این، ‏سعی دارد كه در این تلاش از مهم جلوه دادن تجربه زنان و یا از اینكه زنان را صرفاً به عنوان قربانی معرفی نماید، ‏اجتناب نماید.

در اخلاق فمینیستی، ‏میزان انتزاعی بودن نظریه‏پردازی‏ها، ‏متفاوت است و بر این اساس، ‏در این اخلاق سنتهای بسیاری به وجود آمده‏اند. بسیاری از این سنت‏ها به شرح و نقد موضوعات حوزه‏های خاصی مثل تولید مثل، ‏تعلیم و تربیت، ‏اشتغال حكومت، ‏جنسیت، ‏دفاع شخصی، ‏دوستی، ‏معنویت یا غذا می‏پردازند. بعضی درخواستهای خود را در سنت اخلاق كاربردی[ ۱۱ ] كه از متون و اصول قدیمی برداشت شده است، ‏عرضه می‏كنند؛ دیگرانی مثل جانیس ریموند یافته‏ای خود را مبنایی برای نظریه‏پردازی جدید می‏دانند. سنتهای تاریخ محور، ‏متون قدیمی را به نحوی نقادّانه مورد بازنگری قرار می‏دهند، ‏همان كاری كه الیزابت وی. اسپلمان (۱۹۸۸) با افلاطون و ارسطو، ‏انجام داد. او علاه بر آشكار ساختن زن ستیزی و تصورات قالبی (موجود در آثار این فیلسوفان)، ‏پیش فرضهای بررسی نشده یا حتی آرمانهای آشكارا حمایت شده‏ای را یافت كه ساختارهای اجتماعی غیرعادلانه را تأیید می‏كنند؛ یا همان كاری كه آنت بایر (۱۹۸۵) در مورد دنه دكارت انجام داد و استدلال كرد كه ما پیش از هر چیز «دوم شخص‏هایی»[ ۱۲ ] هستیم كه توسط مراقبانی[ ۱۳ ] كه ما را با جامعه سازگار می‏كنند، ‏با «تو»[ ۱۴ ] مورد خطاب قرار می‏گیریم. برخی به احیاء مجدد دفاعیاتی كه در گذشته در برابر رویكردها و اعمال جنسیتی از زنان به عمل آمده‏اند، ‏مثلاً دفاعیات مری ولستون كرانت و جان استوارت میل پرداخته‏اند، ‏یا در جستجوی مواضع یا ارزشهایی هستند كه حامی آرمانهای فمینیستی باشند. همان كاری كه آنت بایر با اخلاق دیوید هیوم انجام داد (كیتی و میرز، ‏۱۹۸۷).

با این حال نظریه پردازان دیگری آرزو می‏كنند كه دوباره از نو آغاز نمایند، ‏نظریات جدیدی بیان كرده، ‏اصول جدیدی بیابند، ‏مفاهیم اخلاقی روزمره را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و مفاهیمی از قبیل ناخشنودی[ ۱۵ ] و عشق دلسوزانه[ ۱۶ ] را كه در نظریات نافذ قبلی محوریت نداشته‏اند، ‏مورد تحلیل قرار دهند. یك سنت مهم در این شیوه، ‏اخلاق مراقبت فمینیستی[ ۱۷ ] است، ‏سنتی كه به ارزیابی مجدد، ‏تحلیل و گسترش مراقبت[ ۱۸ ] به عنوان یك ارزش اخلاقی مبنایی پرداخته، ‏آن را رابطه‏ای برجسته می‏داند كه در زندگی بسیاری از زنان دوستی‏های زنانه، ‏روابط مادر و فرزندی، ‏پرستاری، ‏پیوند هم جنس گرایانه محوریّت دارد. اخلاق مراقبت به روابطی كه با افراد خاص دیگر (برقرار می‏گردد) توجه كرده با‏اشخاص واقعی مواجه می‏شود. این اخلاق به واكنش‏های عاطفی ارزش داده به نیازهای جسمانی توجه می‏كند. اخلاق مراقبت به خاطر توجهی كه به [مفهوم‏] یاری دارد، ‏بر خلاف نظریات وظیفه گرای عمل محور و نظریات نتیجه گرای عصر جدید (نگاه كنید به مقاله نتیجه گرایی)، ‏با اخلاق منش پیوند می‏یابد. در اخلاق مراقبت، ‏مسئوولیت، ‏حاكی از حساسیت متقابل نسبت به نیازهاست و نه وظیفه یا الزامی كه به حقوق دیگران مربوط می‏شود.

با این حال اخلاق مراقبت همیشه فمینیستی نیست. آن نوع از زنانگی كه به نحو مرد سالارانه طراحی شده، ‏در بردارنده نوعی از اخلاق مراقبت است كه خدمت و پیوند عاطفی همسران را نسبت به شوهران و فرزندان الزامی می‏داند، ‏همان‏طور كه جمعیت خیریه در هر كجا كه مناسب بوده است. زنان ازدواج نكرده را ملزم نموده كه خود را وقف خدای مردانه[ ۱۹ ] یا نزدیكترین خویشاوند زمینی خود نمایند. نظرات زنانی كه در چنین شرایطی و بدون دید فمینیستی سخن می‏گویند، ‏این الزامات را به سادگی تأیید می‏كند. از آن‏جا كه‏امكان دارد اخلاق مراقبت به جای آنكه یك اخلاق نقادانه فمینیستی[ ۲۰ ] باشد به نحو سنتی زنانه[ ۲۱ ] باشد، ‏این پرسشهای اساسی در مورد هر اخلاق فمینیستی مفروضی مطرح می‏گردد: اینكه آیا انقیاد زنان را به عنوان پیش خدمت تأیید می‏كند و آیا از زجر زنان تجلیل می‏كند (یا اینكه به سهولت می‏تواند در انجام هر دو مورد كارآیی داشته باشد.) آن نوع از اخلاق مراقبت كه بر تجربیان گذشته زنان به عنوان مادران یا پرستاران مبتنی است، ‏در معرض این‏اشكالات قرار دارد.

در هر حال مادری[ ۲۲ ] مهم‏ترین بخش سرگذشت بسیاری از زنان است و بنابراین فمینیست‏ها آن تجربه را به خاطر افكار خردمندانه‏ای كه می‏تواند به بار آورد، ‏مورد بهره‏برداری قرار می‏دهند. سارا رادیك به واسطه آگاهی از خطرهای تأیید بردگی یا تجلیل از زجر، ‏نظریه «تفكر مادرانه»[ ۲۳ ] را مطرح می‏سازد و در مورد الحاق آن به حوزه روابط بین‏المللی به بحث می‏پردازد. ویرجینیا هلد، ‏اصول اخلاقی فمینیستی[ ۲۴ ] را مطرح می‏سازد كه در آن پیوندی كه مشخصه خانواده‏های پساپدر سالارانه[ ۲۵ ] است، ‏ممتاز شناخته می‏شود. تفكر مادرانه سارا رادیك، ‏تجسم بخش آرمانهایی چون «عشق دلسوزانه» است (به تبعیت از سیمون ویل و آیریش ماردوچ) كه از نظر او در سه وظیفه‏ای كه در مجموع مادری زن به عنوان یك عمل[ ۲۶ ] تعیین می‏كنند، ‏آشكارند. این وظایف حفظ زندگی كودكان، ‏بزرگ كردن آنها و مقبول ساختن آنها برای جامعه‏ای است كه بزرگ‏تر از خانواده اصلی آنهاست.

آرمان او جهانی صلح‏آمیز است كه در آن صلح، ‏نتیجه دائمی فضائل حاصل از تفكر مادرانه است نه نتیجه ناپایدار حل تعارضی خصمانه به وسیله توافق دوجانبه.

نویسنده: كلودیا كارد

پی‏نوشت‏ها:

۱. Motivations

۲. histories

۳. oppression

۴. ABORTION

۵. AFFIRMATIVE ACTLON.: سیاستی برای جبران بی‏عدالتی‏های گذشته نسبت به اقلیتها، ‏مثلاً ایجاد‏امكانات خاصی برای‏اشتغال آنان

۶. The Liadder

۷. mail ـ dominated

۸. lesbian ethics"

۹. The metae thics of Radical Feminism"

۱۰. patriavchally

۱۱. APPLIED ETHICS

۱۲. second persons

۱۳. care takevs

۱۴. you"

۱۵. bitterness

۱۶. attentive love

۱۷. feminist cave ethics

۱۸. care: مفهوم مراقبت از لحاظ ریشه شناسی با مفهوم محبت هم معناست. این واژه عموماً به معنای دل‏مشغولی و توجه به حوائج دیگران است. توجهی كه به فردیت دیگران كاملاً احترام می‏گذارند نه اینكه با آنها صرفاً مطابق قوانین انتزاعی عدالت رفتار كند.

۱۹. masculine God

۲۰. crtitically feminist

۲۱. traditionally feminie

۲۲. mothering

۲۳. maternal thinking"

۲۴. feminist morality

۲۵. post patriarehal

۲۶. activity

۲۷. non contractual

۲۸. lesbians

۲۹. nonreciprocal caring

۳۰. sixist societies

۳۱. attinding"

۳۲. midwifery

۳۳. social ‏ـ control orientation

۳۴. Justice

۳۵. RIGHTS

۳۶. IMPARTIALITY

۳۷.

۳۸. concrete ather"

۳۹. generalized"

۴۰. ‏supportive institution

۴۱. unmediated

۴۲. VIOLENCE

۴۳. hostility

۴۴. neglect

۴۵. antivacist

۴۶. privilege

۴۷. deliciously empowering"

۴۸. distributive issves

۴۹. cultural Pluralism

۵۰. world۰۳۹; traveling"

۵۱. members of aminority

۵۲. perceptual

۵۳. emotionall

۵۴. arrogance

۵۵. feminist bioethics

۵۶. BIOMEDICAL ETHICS

۵۷. ecofeminism

۵۸. ecological feminism

۵۹. prefemist bioethics

۶۰. reproductive liberalism

۶۱. surrogacy

۶۲. contractual pregnancy

۶۳. NRT

۶۴. vitro fertilization

۶۵. IVF

۶۶. test tube babies"

۶۷. holistic ENVIRONMENTAL ETHICS

۶۸. vegetaranism

۶۹. morally considerable"

۷۰. traditional philosophical dualisms

۷۱. logic of domination"

۷۲. RATLONALITY

مترجم: زهرا جلالی

منبع:نشریه حورا، شماره ۶


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.