یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

دیگر مُسكن جواب نمی دهد


دیگر مُسكن جواب نمی دهد

آلودگی هوا را دیگر می توان جزء لاینفك زندگی شهروندان تهرانی به شمار آورد كه گرچه آزاردهنده است, اما پذیرفته شده و مردم تا حد زیادی به این بختك كه در اكثر روزهای سال خود را به فضای تنفس شهر تحمیل می كند, عادت كرده اند احساس عمومی این است كه چاره ای نیست و باید این مهمان ناخوانده و نامیمون را پذیرفت

تهرانی ها گرچه اكثراً مهاجر هستند و اصالتشان به شهرهای كوچك یا روستاهای دور و نزدیك بازمی گردد، اما دیگر راه بازگشت ندارند. گذر روزگارشان را در پایتخت تنظیم كرده اند و با همه دلتنگی هایی كه برای آرامش و پاكیزگی هوای شهر و روستایشان دارند، می دانند كه راه آمده را نمی توان برگشت. جاذبه های كار، تحصیل، درمان، خدمات اجتماعی، اوقات فراغت و تفریح در تهران با شهر و روستاها قابل مقایسه نیست و تمام پیشنهادهای ارائه شده برای منصرف ساختن مردم از زندگی در تهران به شكست انجامیده است. در چند روز گذشته بارانی بارید و بادی وزید و مردم شاد شدند، اما شادی كوتاه بود. حالا باز اعلام شده است كه موج جدید آلودگی در راه است و باید باز با آسمان آبی خداحافظی كرد. در خبرها آمده بود كه گنجشك ها هم درختان تهران را ترك كرده اند و به جز محدود مناطقی صدای شان دیگر طنین انداز كوچه و خیابان نیست. ۲۰۰سال پیش وقتی آغامحمدخان قاجار قریه تهران را به عنوان پایتخت سلسله خویش انتخاب كرد گمان نمی برد كه روزی آن دشت خوش آب و هوا با چشم اندازهای زیبا در دامنه البرز و با آن همه باغ و گندم زارهای دور و برش روزی چنین گرفتار آلودگی هوا و دود و دم شود كه هر روز مردمانش آرزوی تعطیلی و فرار چند روزه از شهر را در سر بپرورانند. آن انتخاب البته در آن روز به ده ها دلیل صحیح بود و سرزنش شاه قاجار از این بابت خطا و بیهوده است، بلكه راهی كه بعدها در پیش گرفته شد اشتباه و پرخطا بود و اینك نیز چاره ای نیست مگر آنكه بپذیریم جبران اشتباهات گذشته با پیمودن آهسته و تدریجی مسیرهای صحیح و به كار بستن راهكارهایی كه دنیا تجربه كرده است تحقق خواهد یافت. اما باز باید پرسید حالا كه زنگ خطر آلودگی هوا با صدای بلند به صدا درآمده است به راستی چه باید كرد؟ راهكار كوتاه مدت كدام است و در بلندمدت چه طرحی را باید به كار بست؟ گرچه مردم آلودگی هوا را تحمل می كنند و به نوعی زندگی در شرایط سخت را پذیرفته اند اما نگرانی مدام شان قابل انكار نیست. خواست مردمی كه هر روز در كوچه و خیابان می روند و می آیند این است كه هرچه سریع تر چاره ای اندیشیده و تلاشی در پیش گرفته شود كه نتایج آن را احساس كنند. هم اندیشی مسئولان و كارشناسان گرچه تا به حال به اجرای راهكارهایی انجامیده است اما معضل كماكان پابرجا مانده است. تعداد زیادی از اتوبوس ها و تاكسی ها گازسوز شده اند، بنزین بدون سرب جای بنزین سرب دار را گرفته، معاینه فنی خودروها اجباری شده، كیفیت سوخت تا حدی ارتقا یافته، فضای سبز و بزرگراه های جدید ساخته شده، دو خط مترو به شبكه حمل و نقل افزوده شده، كیفیت تولید خودرو دگرگون و حتی مقدار قابل توجهی از خودروهای فرسوده جمع آوری و از رده خارج شده است اما وضع بیمار وخیم تر از آن است كه این آرام بخش ها كارساز شود و با تمام آنچه كه به كار بسته شده باز هم انگار روی پله اول ایستاده ایم. با نگاهی واقع بینانه به آنچه كه رخ داده می توان نتیجه گرفت كه حجم اقدامات انجام شده هیچ گاه با حجم مشكلات و فشارهای وارده بر شهر برابر نبوده است و در نتیجه تا زمانی كه این تناسب چنین سیر منفی ای را طی كند نمی توان صرفاً به آمارهایی كه ارائه می شود دل خوش كرد. مدیریت شهری همواره با سختی و دشواری گامی در مسیر بهبود شرایط به پیش بر می دارد اما حركت معضلات زیست محیطی و مشكلات شهری سیل گونه و سریع است و فعالیت انجام شده را كمرنگ جلوه می دهد. هر بزرگراهی كه ساخته می شود به سرعت گرفتار حجم بالای تردد و كندی حركت می شود، هر معبری كه گشوده می شود در كوتاه زمان ترافیك را تجربه می كند، شاخص رشد فضای سبز با شاخص افزایش جمعیت، سیل مهاجران و حجم بالای ساخت و ساز قابل مقایسه و رقابت نیست. هزار خودروی فرسوده جمع آوری می شود اما دو هزار خودروی دیگر به سن فرسودگی می رسند، واگن های مترو به محض اضافه شدن به شبكه حمل و نقل عمومی به سرعت از مسافر انباشته می شود.

عرضه به هیچ وجه با تقاضا برابر نیست. هیچ كس تضمین نمی دهد اگر حتی تمام خطوط مترو نیز راه اندازی شود مشكل ترافیك برطرف شود. سال گذشته تنها ۷ درصد روز های سال هوا پاك بود و ۶۵ درصد روز های سال هوا در شرایط ناسالم و ۱۳ درصد نیز در شرایط بسیار ناسالم بود. آذر و دی هم كه بگذرد مشكل باز پابرجا است. مشكلات شهری در یكدیگر ریشه دارند و با یكدیگر مرتبطند. معضلات شهری تك علتی نیست. ساختار توسعه نیافته، مشكلات بسیاری را بر جامعه تحمیل می كند. حركت چاره ساز در این شرایط بسیار سخت و دشوار است به خصوص آنكه برخی حتی در برابر معرفی ریشه های مشكلات مقاومت و از پذیرش كاستی ها خودداری می كنند. با این وجود راهكارهایی برای خروج از دایره بسته متصور است اما شرط اول جسارت در پذیرش مسئولیت و بیان شفاف عوامل معضلات و انتخاب راه های هرچند سخت و دشوار غلبه بر مشكلات است. بیماری سخت و تنها داروی تلخ شفابخش است. مدیریت شهری در بخش تصمیم گیری و اجرا باید زمینه گام برداشتن در این مسیر دشوار را فراهم سازد. اگر به مردم تهران گفته شود كه بنزین را گران می كنیم اما مابه التفاوت آن به طور مستقیم صرف هزینه توسعه مترو، اتوبوس گازسوز، احداث بزرگراه و... می شود، پذیرش عمومی دشوار نیست اما باید طرح داشت و آمار و ارقام را مرتب اعلام كرد. اگر عوارض خودرو به نفع اجرای طرح های گسترش فضای سبز و رفع معضل ترافیك و آلودگی هوا افزایش یابد و آمارها و پیشرفت ها صادقانه منتشر شود، پذیرش عمومی دشوار نیست. سازوكار دریافت مالیات شهری باید به گونه ای اصلاح شود كه مردم نتیجه آن را احساس كنند. شیوه های دوره ریاضت باید به گونه ای اتخاذ شود كه سختی آن اول نصیب دولت شود بعد شهروندان. تمركززدایی باید اول از دولت آغاز شود. ممنوعیت و محدودیت ساخت وساز در بافت های مركزی و میانی شهر باید ابتدائاً در مورد دولت اعمال شود در غیر این صورت پذیرش آن با مقاومت مردم مواجه خواهد شد. دولت نباید از پرداخت هزینه استقرار در پایتخت به مدیریت شهری بگریزد. در حال حاضر شهروند تهرانی هزینه های ملی را می پردازد اما از بودجه ملی سهمی نمی برد. شهری با این وسعت و جمعیت هنوز از بسیاری از امكانات اولیه همچون شبكه فاضلاب شهری، شبكه گسترده مترو، تراموا، تقاطع های غیرهم سطح، رینگ های بزرگراهی و ده ها نیاز حیاتی دیگر محروم است.اگر دیروز راه هایی همچون ایجاد محدوده طرح ترافیك، افزایش جرائم رانندگی و... مسكنی بود برای فراموشی درد، امروز دیگر مسكن جواب نمی دهد و قدرت پائین آوردن تب بیمار را ندارد. درمان های اصلی را باید به كار بست.

رامین رادنیا