یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تقبیح یا تشویق


تقبیح یا تشویق

بررسی اقتباس در آثار تلویزیونی با نگاه ویژه به مجموعه تلویزیونی «خنده بازار»

روزگاری تلویزیون مهم‌ترین و شاید تنها ابزار سرگرمی و ارتباطی مردم با رسانه و آگاهی یافتن از اخبار و وقایع داخلی بود؛ زمانی که هنوز نه از اینترنت خبری بود، نه از سایت‌های خبری و نه از ماهواره‌، تلفن همراه و دیگر رسانه‌های امروزی و نوظهور.

از میانه دهه‌۶۰ تا اواخر دهه‌۷۰، انواع سریال‌های خانوادگی و تاریخی ایرانی مانند هزاردستان، سربداران، بوعلی سینا، روزی روزگاری، پدرسالار و نمونه‌های خارجی مانند سال‌های دور از خانه، از سرزمین‌های شمالی، جنگجویان کوهستان، ارتش سری و از این قبیل به‌عنوان مجموعه‌های خیابان‌خلوت‌کن، اشتیاق و نیاز فرهنگی و هنری مخاطبان را تامین می‌کرد. با روی کار آمدن رسانه‌های نوظهور و اپیدمی تکنولوژی و دنیای مجازی، شیوه‌ تاثیرپذیری عامه‌ مردم از رسانه‌ها و حتی نوع ارتباط و استفاده‌شان از آنها تغییر کرد. ناگهان تعداد زیادی از هموطنان به سوی رسانه و شبکه‌های بیگانه و خوش‌آب‌ورنگ فرنگی رفتند. این واقعه طی چند سال اخیر با ورود ماهواره به خانه‌ها و همین‌طور امکان عرضه‌ جذاب و موثری با عنوان شبکه‌های اجتماعی، ریتم و روند پرشتاب‌تری به خود گرفت و در این رقابت نابرابر موازی‌سازی تولید مشابه‌ برنامه‌های شبکه‌های رقیب در مواردی پی گرفته شد.

اما برخی از این تولیدات نیز از تلویزیون به پخش نرسید و عرضه آنها به بستر جدیدی به نام شبکه‌ خانگی واگذار شد. سریال‌های طنزی نظیر «قهوه تلخ» یا مجموعه‌ای به نام «شام ایرانی» که نسخه‌ ضعیف و نامناسبی از برنامه‌ «بفرمایید شام» در یک شبکه‌ برون‌مرزی بود. حالا دیگر این سوپرمارکت‌ها بودند که در کنار عرضه کالاهای مورد نیاز مردم سبد‌های فرهنگی را به پیشخوانشان اضافه کردند و ویترین‌های شیشه‌ای آنها مملو از پوستر فیلم‌های به اصطلاح سوپرمارکتی شد.

در این میان اما تلویزیون هم به تولید و پخش برنامه‌هایی اقدام کرد که نمونه‌های مشابه آن، سال‌ها پیش با اقبال عمومی مواجه شده بودند و «خنده بازار» روی آنتن شبکه سه قرار گرفت؛ برنامه‌ای که شوخی با شخصیت‌ها و برنامه‌های داخلی را هدف خود قرار داد. اما در ادامه به تحقیر و تمسخر برنامه‌ها و شبکه‌های بیگانه روی آورد. این اتفاق گرچه توانست به ایجاد تنوع در برنامه کمک کند و به هر سری از این برنامه ماهیتی مستقل ببخشد، اما باید این نکته را هم در نظر داشت که شوخی با چهره‌ها و کاراکترهای برنامه‌‌های ماهواره‌ای می‌تواند مخاطب را به سمت و سوی تماشای این آثار سوق دهد و حس کنجکاوی بیننده را برای ارزیابی صحت و سقم قیاس صورت گرفته برانگیزد.

این سخن هرگز به مثابه تائید و دفاع از رسانه‌ها یا برنامه‌های خارجی این سریال‌ها نیست، بلکه طرح این پرسش را در پی دارد که آیا برنامه «خنده بازار» در مسیری درست حرکت کرد یا صرف تمسخر برنامه‌های شبکه‌های ماهواره‌ای و شوخی با چهره‌های داخلی و برنامه‌هایی که مخاطبان زیادی دارند، می‌تواند خنده مخاطب را در پی داشته باشد؟ مگر از نخستین سال‌های دهه‌۷۰ تا ۸۰، شاهد برنامه‌ها و سریال‌های پرتماشاگری همچون «ساعت خوش»، «سیب خنده»، «پاورچین» و «شب‌های برره» نبودیم بدون این‌که حتی یکی از بخش‌هایش تقلید یا کپی‌برداری از دیگر تولیدات داخلی و خارجی باشد؟

شاید «خنده‌بازار» ناآگاهانه و ناخواسته بیننده را به ‌دنبال کردن برنامه‌های ماهواره و سریال‌های ترکی هدایت کرده و بر دسترسی آنها به این امکان صحه ‌گذاشته و شاید سبب ‌شده مخاطبان اگر برنامه‌ مورد نقد در خنده‌بازار را ندیده‌اند و درک و شناختی از آن ندارند، برای مقایسه و تطبیق این دو، علاقه‌مند شوند اصل برنامه را نیز به تماشا بنشینند.

در پایان باید به طرح این سوالات پرداخت که شوخی با ویژگی‌های فیزیکی، بیانی و ذاتی برخی شخصیت‌ها به جای دست گذاشتن بر ویژگی‌های اکتسابی، تغییر نام‌ها و انتخاب عناوین هموزن با برنامه مندرج و رعایت‌آن چقدر به معیارهای و استاندارد در برنامه‌سازی نزدیک است؟ اساسا طنز چه ویژگی‌هایی دارد و حد فاصل میان طنز و استهزا، تمسخر و تقلید در چه مشخصه‌هایی تعریف می‌شود؟ پاسخ به سوالات فوق گرچه بظاهر ساده به نظر می‌رسد اما می‌تواند خط‌مشی‌ها و اصول جهت‌دهنده در برنامه‌سازی را در این حیطه یادآوری کند.

احمدرضا حجارزاده



همچنین مشاهده کنید