سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

تهاجم صهیونیستی علیه جنبش حماس


تهاجم صهیونیستی علیه جنبش حماس

در پی حوادث جبالیا که در تاریخ بیست و چهارم سپتامبر سال ۲۰۰۵ میلادی رخ داد, تحولات جدیدی به وقوع پیوست و آشوب و فتنه بار دیگر چهره خود را در جامعه فلسطین عیان کرد به نظر می رسد که برخی در انتظار بودند تا بر مقاومت و سلاح پاک آن چیره شوند و همه کسانی را که از آن حمایت می کردند و آن را در آغوش خود گرفته بودند, مجازات کنند آن گروه اندک برای این منظور به شایعه پراکنی و ایجاد تردید در میان ملت فلسطین دست زدند, همان ملتی که به کمک وحدت ملی به پایداری ملی در برابر تهاجم وحشیانه و ددمنشانه دشمن صهیونیستی دست زده اند

با نگاهی به ابعاد حوادث و ماهیت آن که در نوار غزه و کرانه باختری جریان یافت و شماری در این میان ترور شدند و چندین دفتر و مؤسسه مدنی هدف گلوله باران قرار گرفتند و بیش از ۴۰۰ تن از فعالان سیاسی فلسطین در کرانه باختری تنها چند روز پس از حوادث جبالیا به اسارت درآمدند همه و همه نشان می دهد که هدف از این تحولات ضربه زدن به بخش های مختلف نظامی و سیاسی و تربیتی و اجتماعی جنبش حماس در آن واحد است. این امر نشان می دهد که آنچه اتفاق افتاد یک واکنش صرف به چند موشک قسامی نبود که بر شهرک اشغالی سدیروت سقوط کرد، بلکه موضوع، برنامه ای هدفمند است که پیش از این حوادث برای آن برنامه ریزی شده است و چندین جریان در آن مشارکت دارند. این جریان ها در یک نقطه با یکدیگر اشتراک نظر دارند و آن منافعی است که در تضعیف جنبش حماس و تخریب چهره سلاح مقاومت عاید آنان می شود. پر واضح است که شارون اندکی پیش از عقب نشینی جزئی از نوار غزه تلاش کرد که از این اقدام در چندین عرصه بهره بگیرد که یکی از مهم ترین آنها تلاش برای نامشروع جلوه دادن سلاح مقاومت به بهانه عقب نشینی اشغالگران از غزه و تخلیه برخی از شهرک های اشغالی در کرانه باختری و بی دلیل بودن حفظ سلاح مقاومت، بود. در همین راستا شارون موفق شد برای این اقدام خود حمایت هایی کسب کند و پس از آن بود که اظهارات و موضع گیری هایی از جمله از سوی جورج بوش رئیس جمهور آمریکا و کمیته چهارجانبه بین المللی در اثنای کنفرانس سران کشورهای عضو سازمان ملل در نیمه های سپتامبر سال ۲۰۰۵ صورت گرفت که در آنها بر خلع سلاح جنبش حماس تاکید و از تشکیلات خودگردان خواسته شد که به بهانه آنکه جنبش حماس ـ که علیه اشغالگران مبارزه می کند ـ یک گروه تروریستی است باید با آن مبارزه شود. با پایان یافتن ماه سپتامبر کوندالیزا رایس وزیر امور خارجه آمریکا بار دیگر لزوم خلع سلاح جنبش حماس را مورد تاکید قرار داد و یادآور شد که حماس نمی تواند همزمان با در دست داشتن سلاح علیه رژیم اشغالگر در انتخابات مشارکت کند. این موضع دقیقا همان چیزی بود که شارون اعلام و تاکید کرد که در روند برگزاری انتخابات مجلس فلسطین دخالت خواهد کرد و مانع از مشارکت حماس در آن خواهد شد، مگر آنکه حماس سلاح خود را کنار بگذارد و میثاق خود را در تاکید بر لزوم نابودی "اسرائیل" تغییر دهد. بنابراین ملاحظه می شود که حوادث خونین نوار غزه خودجوش یا آنی و بی مقدمه رخ نداده است و این حوادث با فضایی که اندکی پیش از آن در جهان و منطقه علیه جنبش مقاومت اسلامی حماس ایجاد شد، ارتباط غیر قابل انکاری دارد. اما آنچه در این میان قابل توجه است آنکه، جریانی از داخل حکومت خودگردان با اقدامات و اظهارات شتاب زده و غیر منتظره خود با مواضع تحریک آمیز صهیونیست ها و قدرت های جهانی همنوایی کرد. در همین راستا از همان لحظات اول انفجار جبالیا یعنی فقط ۴ دقیقه پس از حادثه، توفیق ابو خوصه سخنگوی وزارت کشور تشکیلات خودگردان جنبش حماس را مسئول کامل حادثه قلمداد کرد و اندکی بعد دایره اتهامات و تخریب وجهه جنبش حماس را گسترده کرد و حادثه را با هرج و مرج و انتشار بی رویه سلاح مرتبط دانست و موضوع دوگانگی حاکمیت و نقض "قانون" و عدم مسئولیت پذیری این جنبش را هم به اتهامات خود علیه حماس افزود. این تبلیغات گسترده علیه حماس در حالی به اجرا گذاشته شد که تهاجم دشمن صهیونیستی هم علیه این جنبش در مناطق مختلف کرانه باختری و نوار غزه با شدت تمام آغاز شده بود و شمار زیادی از ساکنان نوار غزه و کرانه باختری به دست نیروهای اشغالگر صهیونیست دستگیر، ترور یا با حملات هوایی و شکستن دیوار صوتی و حملات توپخانه ای به منطقه بیت حانون در شمال نوار غزه تهدید و ترسانده شدند. با نگاهی به حوادث و پیامدهای آن و تأمل در این نکته که چه کسی از این درگیری داخلی و ایجاد ناامنی و هرج و مرج سود می برد، در می یابیم که اولین برنده این وضع اشغالگران هستند و پس از آن دست های آلوده ای که درصدد گسترش فساد و گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند، از این وضع سود می برند. برای اشاره به این دست های پنهان در زیر لوای تشکیلات خودگردان و حاکمیت آن که البته برنامه های ویژه خود را در این میان دنبال می کنند و برای آشکار شدن ماهیت آنان به نکات ذیل اشاره می شود:

- وزارت داخلی تشکیلات خودگردان تنها چهار دقیقه پس از وقوع حادثه جبالیا نظر خود را درباره انفجار در این محل اعلام کرد که این موضوع، این پرسش و این تردید را ایجاد می کند که از متهم کردن حماس در این حادثه بدون آنکه تحقیقی درباره آن انجام شود، چه کسی سود می برد؟

- در کنفرانس خبری که از سوی "احمد المغنی" دادستان تشکیلات خودگردان در غزه برگزار شد، ادعاها و اکاذیب زیادی مطرح شد. دادستان در این کنفرانس گفت که برای تحقیق درباره حادثه باید خودرویی که انفجار در آن صورت گرفته است، معاینه شود. وی مدعی شد که برای این منظور با محمد ابو عسکر از جنبش حماس تماس گرفته و از وی درخواست کرده است که خودرو را برای بررسی در اختیار وی قرار دهد، اما ابو عسکر این کار را به عذرخواهی محمود عباس از اظهاراتش درباره انفجار ـ که در آن حماس را مسئول حادثه معرفی کرد ـ مشروط ساخت. چنین درخواستی ـ اگر واقعا چنین درخواستی مطرح شده باشد ـ منطقی است، زیرا نباید پیش از انجام تحقیقات جریان خاصی متهم شود. نکته مهم دیگر هم آن است که سامی ابوزهری سخنگوی جنبش حماس قاطعانه ادعای المغنی درباره طرح این درخواست برای تحویل خودرویی که در آن انفجار صورت گرفته بود، کاملا رد کرد و گفت: موادی که در کنفرانس خبری المغنی درباره آن سخن گفته شده است، به هیچ وجه از محل جمع آوری نشد. موضوع دیگر این است که "المغنی" از پاسخ دادن به پرسش یکی از خبرنگاران از سبب سرعت اعلام نتایج حادثه جبالیا فقط چند روز پس از وقوع حادثه، امتناع کرد. خبرنگار گفته بود که چرا نتایج تحقیقات حوادث دیگر از جمله ترور موسی عرفات هنوز اعلام نشده است و حال آنکه عاملان و کسانی که در ترور دست داشتند کنفرانس خبری برگزار کردند که به صورت مستقیم از کانال های ماهواره ای پخش شد و جالب آنکه آقای نصر یوسف وزیر داخلی و امنیت ملی تشکیلات خودگردان با صدور بیانیه بسیار تندی برای تعقیب و مجازات عاملان ترور، نیروهای امنیتی را به حالت آماده باش کامل درآورد!!


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.