سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

خشم تان را به انگیزه تبدیل کنید


خشم تان را به انگیزه تبدیل کنید

یک لحظه عصبانیت می تواند عواقب جبران ناپذیری برای ما به همراه داشته باشد جوانی دوره ای است که با احساسات و عواطف خاص خود همراه است

یک لحظه عصبانیت می تواند عواقب جبران ناپذیری برای ما به همراه داشته باشد. جوانی دوره ای است که با احساسات و عواطف خاص خود همراه است.

برخی از جوانان با توجه به غروری که مختص این دوره از زندگی است و حتی بی حوصلگی از مشغله های مختلف آستانه تحمل پایینی دارند. این مسئله به هیچ وجه نباید دلیلی در خشمگین شدن نابجا باشد. گاهی تشخیص این که یکی از این موارد عصبانی شدن، کی پایان می پذیرد و دیگری آغاز می شود، بسیار دشوار است.

به عقیده روانشناسان در این مسئله، نقش احساس چندان ثابت نیست بلکه این رنج پیوندی نزدیک با حالات روحی ما دارد. این نکته که رنج فیزیکی ناشی از ناراحتی بر سر مسئله ای، خشم را به دنبال دارد، از گذشته شناخته شده است.

اما ابراز عصبانیت نابجا، اغلب از ناراحتی های روزمره ناشی می شود تا رنج جسمی. در نتیجه ابراز خشم، گاهی جوان احساس خوبی پیدا می کند. به بیانی دیگر نوعی تخلیه روانی در او صورت می پذیرد اما این فقط برای یک لحظه است.

خشم و چگونگی ابراز آن می تواند برانگیزاننده باشد و دیگران را به سوی انجام عملی معین سوق دهد. چه عمل مثبت و چه منفی در هر دو حالت، این قدرت انگیزش وجود دارد. آنچه که مهم است تشخیص میان آن دو است.

خشم با آن که در زندگی معمولی ما ممکن است چیز چندان مهمی به حساب نیاید، اما از حساسیت و ظرافت خاصی برخوردار است و قدرت بالقوه ای در زمینه تاثیرات فیزیولوژیکی بر انسان دارد و شما ممکن است این حس را در سینه، سر و یا در تمامی اعضای بدن خود تجربه کنید.

● عامل شکست های پی درپی جوانان

درعین حال این احساس می تواند بسیار موذیانه عمل کند. خشم ممکن است توصیه ای ناگهانی به شما بکند مثلا برای انجام کاری یا اقدامی عصبانیت ممکن است انگیزه ای برای عملی ایجاد کند، عملی که برای جبران عوارض ناشی از آن، باید وقت زیادی را صرف کنیم. از طرفی، عصبانیت سیکل معیوبی از خشم و به دنبال آن شکست های پی درپی برای جوانان را در پی دارد.

وقتی که شما احساس خشم و عصبانیت می کنید این احساس به شما مجال می دهد تا پروسه درد و رنجتان را به همراه دیگران سپری کنید و به نوعی، دیگران را در احساس خودتان شریک کنید.

بعضی وقت ها این احساس اثری دیگر بر شما دارد. رئیس ، شما را از کار اخراج کرده و یا رفتارهای بدی با شما داشته، شما نیز به هرکسی که نزدیکتان می شود، حمله ور می شوید و این گونه، فشار درونی خود را بر دیگران بار می کنید.

از طرفی خشم شاید بتواند نوعی ترحم به خود را نیز ایجاد نماید چرا که فرد قادر نیست از باتلاق خودآزاری و جریحه دارشدن احساس خارج شود. براساس طبقه بندی کلاسیک خشم یکی از روش های انتقال درد و رنج به دیگران است.

گاه روشی است برای این که دیگران را متحمل و جبران کننده کمبودها و کسری های احساسی و عاطفی خودتان سازید. اما روش هایی چند برای کنترل و پیشگیری از بروز خشم و عصبانیت در زندگی، وجود دارد که برخی از آنها عبارتند از:

-شناخت و پذیرش این نکته که خشم نوعی احساس هیجانی است که بیان و ابراز آن، به صورت یک راز درآمده است. مردم باید توان شناخت و درک آن را در خود بالا ببرند. آنها اغلب، این احساس را گونه ای فشار و ناراحتی جسمی تلقی می کنند و با همه اینها ، نمی دانند چه نشان و برچسبی بر آن بگذارند.

- برای حالت های درونی خود یک فرهنگ واژگان بسازیم. احساسات مثل آبی روان هستند یا باید آنها را در یک جا جمع و تسخیرشان کنی و یا رهایشان بگذاری و اصلا فراموش کنی که وجود دارند به همین سادگی.

- از طرفی می توان خشم را یک نوع نشانه و علامت تلقی کرد. چرا که گاهی بروز آن اجتناب ناپذیر است و نمی شود جلوی آن را گرفت. می توانید آن را، نشانه ای برای تهدیدی جدی به حساب آورید. تهدیدی که نیاز به توجهی جدی تر، از سوی شما دارد.

به توصیه هایی که عصبانیت و خشم به شما می کند، آگاهی داشته باشید. پیشنهادهای مثبت، ناشی از عشق، انگیزه، جست و جوی بهتر شدن، رشد، تکامل و ارتقا است و پیشنهادهای منفی، از احساس عدم کفایت و نالایقی در وجود شما، برانگیخته شده اند.

سرپرستتان به شما توهینی می کند و یا شما را آزرده می سازد. در پی این اتفاق، شما در خود احساس نقصان و حقارت می کنید و حس عصبانیت که به دنبال آن می آید، شما را به این سمت سوق می دهد که دیگران را مسبب این واقعه بدانید.

برای شناخت انگیزه، لازم است با دقت به عمق احساستان بنگرید. در گفت وگوهای درونی که به طور معمول با خود دارید، تعادل و واقع نگری بیشتری ایجاد کنید.

● روحیه پذیرش اشتباهات را داشته باشید

اگر دیدید که خشمتان ناشی از احساس بی کفایتی است مثلا شاید آرزویی داشته اید که به آن دست نیافته اید و یا باور غلطی در مورد کارهایی که انجام داده اید، دارید کار خود را روی پذیرش اشتباه و خطا متمرکز کنید.

خیلی هم روی اشتباهات گذشته تمرکز نداشته باشید. بیرون کشیدن اشتباهات به طور مداوم نشان از حساسیت بیش از اندازه شما دارد سعی کنید نیمه پرلیوان را ببینید و روحیه پذیرش داشته باشید.

اغلب موارد عصبانیت، ناشی از باورهای غیرواقعی است که در مورد شرایط خود داریم. مثلا باور این که زندگی باید زیبا، منصفانه و بی نقص باشد و شما مستحق داشتن زندگی کاملا منصفانه ای هستید، ناشی از این باور غلط است که شما فردی خاص و ویژه اید.

اصرار بر این که زندگی باید کاملا منصفانه باشد، غیرعقلانی است و باعث می شود تا شما مجموعه ای از بی عدالتی هایی را که در حقتان شده است، در ذهن خود جمع کنید. حتی اگر سهمی که از آن بی عدالتی ها به شما رسیده، چندان هم قابل توجه نباشد.

خود این تصور، می تواند موجب خشم و افسردگی شود. این خشم، تنها از درون شما ناشی می شود چرا که بر این اعتقاد هستید که هیچ کاری در برابر بی عدالتی ها، نمی توان انجام داد.

ترحم به خود نیز بیان دیگری از این حس درماندگی است. به شکایت و گله های خود دقت کنید. به شکایات پنهان و آشکار خود گوش کنید. شکایات آشکار شما به دیگران برمی گردد و این در واقع نوعی استراتژی زیرکانه است. سعی کنید در مورد این که چه وقت هایی این شکایات به مغزتان هجوم می آورند، آگاهی یابید.

اما شکایات نهان، به خودتان بازمی گردد و این باعث انفعال و سکون شما خواهد شد. پس از درک و تشخیص این فرآیند، ابتدا شما می توانید بپذیرید که زندگی گاهی اوقات عالی و بر وفق مراد نیست و پس از آن، خواهید توانست اهداف و مقاصد مثبت را دنبال کنید.

شما می توانید با بی عدالتی که در اطراف خود می بینید به طور سازنده مقابله کنید و در پی اصلاح برخی از آنها باشید. عصبانیت و خشم خود را به انگیزه ای برای حل مشکل پیش آمده تبدیل کنید تا بتوانید در برابر معضلات واقعی زندگی، با تمام وجود دست به کار شوید.