پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
عوامل تغییرهای اجتماعی از نگاه نهج البلاغه
یكی از مهمترین مباحث اجتماعی كه در طول تاریخ مورد بحث متفكران بوده مسأله «تغییرها (دگرگونی ها) در جوامع انسانی »، است؛ زیرا بدون تردید هیچ جامعه ای نیست كه در گذر زمان در معرض تغییر قرار نگیرد و دچار تحول نگردد. در بحث از تغییرهای اجتماعی، موضوعاتی مانند عوامل، شرایط، روشها و كارگزاران تغییر مورد بررسی قرار می گیرد.
دراین نوشتار سعی شده تا به مطالعه عوامل تغییرهای اجتماعی از دیدگاه نهج البلاغه پرداخته شود. بحث از این عوامل در جامعه شناسی اهمیت بسیاری دارد. جامعه شناسان و صاحب نظران اجتماعی عوامل گوناگونی از قبیل ایدئولوژی، تضاد، اقتصاد، تكنولوژی، جمعیت، نخبگان و رهبری را برای تغییر اجتماعی معرفی كرده اند.
«پیش از جامعه شناسان، فلاسفه تاریخ نیز عواملی را به عنوان عنصر مسلط در تحولات اجتماعی ذكر كرده و نظرهایی در این باره داده اند. یك نظر این است كه بگوییم نوابغ عامل مؤثر بوده اند. نظریه دوم انباشته شدن دانش است و در واقع، دانش را عامل تحول تاریخ می داند كه پس از انباشته شدن، منشأ تحولات گردیده است. عوامل دیگری كه ذكر كرده اند، عبارتند از: اختراعات، نژادها، شرایط اقتصادی و مختصات جغرافیایی. »(۱)با این توضیح و با مراجعه به نهج البلاغه، عوامل تغییر جامعه را از نظر حضرت علی (ع) بررسی می كنیم.
۱) ایمان و عقاید
در كلمات امیرالمؤمنین (ع)، ادیان بخصوص دین اسلام، به عنوان عامل كلی تغییر در جوامع معرفی شده است. در برخی عبارات به طور كلی، درباره دین بحث شده و از تحرك آفرینی و تحول زایی آن یاد شده است. طبق بیانات حضرت، وقتی در یك جامعه عقاید و ارزشهای دینی میان مردم جریان نداشته باشد، پراكندگی و تفرق اجتماعی پدید می آید و قوه محركه ای كه بتواند انرژی موجود در جامعه را به فعلیت درآورد و آثار و نتایج عینی از آن تحصیل نماید، مفقود خواهد بود.
پس بنگرید كه نعمتهای خداوند چگونه بر آنان (امتهای پیشین) فرو ریخت، هنگامی كه پیامبری بر ایشان برانگیخت، پس آنان را به اطاعت خداوند درآورد و با خواندن به سوی خدا، آنان را مؤتلف ساخت، چه سان بالهای نعمت و كرامتش را بر سر آنان گسترانید وجویبارهای آسایش و فراوانی برایشان جاری شد!(۲)
در فقره پیشین همین خطبه، اوضاع جوامع مزبور پیش از بعثت پیامبران الهی توصیف شده و تفرق و ضعف و زبونی آن جوامع توضیح داده شده است:حالتهایشان مضطرب و دستهایشان به خلاف هم در كار و جمعیتهایشان در بلایی سخت و جهالتی استوار پراكنده بود. در زنده به گور كردن دختران و پرستیدن بتان و قطع پیوند ارحام و غارت یكدیگر دست و پا می زدند.
كاركردی كه در این عبارت به دین نسبت داده شده، جالب توجه است. دین شامل مجموعه دستورها، احكام و عقایدی است كه رویكرد اهالی یك جامعه را نسبت به جهان و جامعه ترسیم می نماید و مواضع انسانها را در روابط متقابل تنظیم می كند. بنابراین، اعضای جامعه ای كه خلا دینی دارد (مانند جوامعی كه در نهج البلاغه توصیف شده است) دچار اضطراب فكری، تشویش روحی و تشتت عملی می شوند.
وقتی آن حضرت در جامعه خود، كه مركب از جمعیت مسلمان است، با ضعف و سستی در عمل مواجه می شود، برمی آشوبد و دیانت آنها را به خاطرشان می آورد و از اینكه با وجود دینداری، متفرق و متزلزلند، اظهار شگفتی می نماید؛ زیرا توقع آن است كه اگر اعضای جامعه ای حقیقتاً دیندار و مؤمنند، متحد و مستحكم باشند و در حركت اصلاحی و اجتماعی تردید به خود راه ندهند. آن حضرت در دو موضع از نهج البلاغه با یك عبارت می فرمایند: «راستی شما چه مردمی هستید؟ آیا دینی نیست كه متحدتان سازد؟»(۳)
توقع امام (ع) از یك جامعه دینی آن است كه از نظر اجتماعی دارای پیوندهای مستحكم باشد و با هدفمندی و راه شناسی، در موضعگیریهای اجتماعی از تردید، ضعف و دودلی مبرا باشد و این نتیجه چیزی جز ترویج و تشریع دین و پیاده شدن احكام و قوانین دینی نیست. به همین دلیل، با بعثت و ظهور پیامبران(ع)، مردم از پراكندگی و اضطراب به سوی همدلی و یگانگی و سیادت اجتماعی هدایت می شوند و گروههای ضعیف و فرودست، به ارجمندی و سالاری می رسند.
نهج البلاغه این موضوع را چنین توصیف می كند:
«به بركت دین، زندگی شان سامان یافت، در سایه دولتی قوی به عزت رسیدند و كارهای آنها استوار گردید و دولتشان نیرومند شد، چنانكه بر جهانیان و پادشاهان زمین در این كرانه و آن كران حاكم شدند، كار كسانی را به دست گرفتند كه بر آنان حكومت می كردند و بر كسانی فرمان راندند كه فرمانبردار آنان بودند.»
علاوه بر بحث در مورد آثار كلی ادیان، در برخی عبارات، بخصوص درباره نتایج و ثمرات دین اسلام سخن گفته شده وهمان آثار اجتماعی - یعنی تحول آفرینی و عزت بخشی- به اسلام نسبت داده شده است.در خطبه ۱۹۸ می فرمایند:
«اسلام با عزتش، دیگر دینها را خوار و با سربلندی اش، دیگر ملتها را پست و بی مقدار و با ارجمندی اش، دشمنان را بی اعتبار و با یاری كردنش، مخالفان خود را واگذارد و با استواری پایه اش اساس گمراهی را ویران كرد.»
با ظهور دین اسلام و گرایش مردم به آن، سایر ادیان جعلی و بی ریشه بودند و یا آنها كه با وارد شدن خرافات و اضافات از هویت اصلی خود دور شده، كاركرد خود را از دست داده و مسیر ضعف و انحطاط پیموده بودند بتدریج، از گردونه خارج شدند و هرچه بر شوكت و استواری جامعه اسلامی افزوده و شناخت مردم از اسلام بیشتر می گردید، تمایل و باور به دیگر ادیان سست تر می شد. در نتیجه، جوامع غیر اسلامی در مقابل حركت تمدن نوپای اسلامی خود را در معرض نابودی و هلاكت قرار می دادند. البته این تا زمانی بود كه باورهای دینی مسلمانان و وحدت فكری آنان محفوظ مانده بود؛ زیرا اساساً وقتی محور عقیدتی، كه وحدت بخش و انسجام آور است، ضعیف شود، نمی توان توقع داشت كه قوت و شوكت جامعه تداوم یابد. از این رو، آن حضرت عزت و ارجمندی مسلمانان را به قرآن، كه محور فكری - عقیدتی آنهاست، نسبت می دهد:
]قرآن [ارجمندی است كه یارانش را شكست و ناپایداری نباشد و حقی است كه یاورانش را زیان و خواری نباشد.(۴)
در جای دیگر به نقل از پیامبراكرم (ص) اهمیت این كتاب و لزوم پایبندی به آن را یادآوری می كند:
«بر شما باد به كتاب خدا، كه ریسمانی استوار و نوری آشكار و درمانی سود دهنده و تشنگی را فرونشاننده، چنگ زننده را نگاهدار و در آویزنده را نجات بخش است.»(۵)
البته، هر عاملی در صورتی می تواند بر جامعه تأثیر بگذارد كه شرایط مناسب فراهم باشد. دین به عنوان «عامل تغییر» حركت می آفریند، مشروط بر آنكه ایمان و عمل دینی در جامعه جریان داشته باشد؛ وگرنه دینی كه در كتاب باشد و مورد توجه قرار نگیرد، قطعاً تأثیر اجتماعی محسوسی نخواهد داشت. دین اسلام نیز وقتی محور فكری مردم قرار گرفت، جامعه را دگرگون ساخت و ذلت و زبونی عرب جاهلی را به عزت و ارجمندی تبدیل كرد:
«از كرامت پروردگار به جایی رسیدید كه كنیزان شما را حرمت می گذارند و همسایگان شما را ارجمند می شمارند. این تحول در موقعیتی است كه پس از سالها تلاش پیامبر(ص)، مردم به اسلام گرویده و تحت لوای یك آیین و یك رهبر گرد آمده اند.»
۲) اخلاقیات
از جمله عواملی كه در تحول جامعه مورد توجه قرار گرفته و مهم تلقی شده، خصلتهای اخلاقی اعضای جامعه اعم از خصال حسنه و سیئه است. از نظر امیرالمؤمنین (ع) تخلق اعضای جامعه به برخی خصال می تواند آثار عینی اجتماعی و عمومی داشته باشد. خصلتهای مزبور وقتی در حد گسترده ای میان مردم جاری شود، به یك پدیده اجتماعی تبدیل می شود و نتایج اجتماعی دربر خواهد داشت. آن حضرت، در یكی از خطبه های خود، درباره یكی از جوامعی كه از نظر ایشان وضع مطلوبی پیدا كرده بود، سخن می گوید و علت رشد آنها را چنین ارزیابی می كند:
«به خدا سوگند، مردمی بودند مبارك رای، آراسته به بردباری، راست گفتار، وانهنده ستم و زشتكاری، پیش افتادند و راه راست در پیش گرفتند و در آن ره شتابان رفتند. پس پیروز شدند به نعمت جاودان و كرامت گوارا و رایگان.»(۶)
از نظر امیرالمؤمنین (ع)، ملاك درستی راه و كرامت انسانی، ارزشهای دینی است و در این عبارت، عامل نیل به چنین هدفی، ترویج خصال حسنه اخلاقی مانند صداقت، بردباری و عدالت معرفی شده است.
امیرالمؤمنین (ع) والیانش را پیوسته به خطر تملق اطرافیان، كه باعث غرور و خودبینی آنها می گردد، هشدار می دهد؛ زیرا این خصال موجب سركشی زمامداران می شود و جریان امور بر آنان مشتبه می گردد:
«به پارسایان و راستگویان بپیوند و آنان را چنان بپرور كه تو را فراوان نستایند و با ستودن كار بیهوده ای كه نكرده ای، خاطرت را شاد ننمایند كه ستودن فراوان خودپسندی آرد و به سركشی وادارد.»(۷)در فقره دیگری از همین نامه می فرمایند:«بپرهیز از خودپسندیدن و به خودپسندی مطمئن بودن و ستایش را دوست داشتن كه اینها همه از بهترین فرصتهای شیطان است تا بتازد و كرده نیكوكاران را نابود سازد.»(۸)
طبق این عبارتها، تعریف و تمجید بی مورد از سردمداران می تواند باعث خودپسندی آنان شود و در آن صورت، تملق و چاپلوسی در جامعه رواج پیدا می كند، ارتباطات صادقانه مردم با حكام محدود و مشكل می شود و در نتیجه، فرایند كنترل اجتماعی غیر رسمی و عمومی مخدوش می گردد و ملاك درستی برای ارزیابی و سنجش میزان توفیق حكام و جلب رضایت مردم توسط آنها باقی نمی ماند و سرانجام، نظام اجتماعی به نابسامانی می گراید.
۳) جهاد
«جهاد» یكی از دستورهای مهم دین اسلام است كه برای دفاع نظامی از مصالح جامعه و سركوب دشمنان دین تشریع شده است. در تمام جوامع انسانی، دفاع از كیان جامعه به عنوان یك موضوع بسیار مهم، مورد توجه قرار گرفته و برای آن سرمایه گذاری و برنامه ریزی می شود. از این رو، در جوامع امروزی، هیچ كشوری نیست كه خود را از ارتشی كه دفاع از حریم كشور را عهده دار گردد و امنیت جامعه را تضمین نماید، بی نیاز بداند. شریعت اسلام این نیاز اجتماعی را در قالب یك دستور دینی ارائه و احكام آن را بیان نموده است.
امام علی (ع) درباره آثار جهاد در سرنوشت جامعه، در خطبه ۱۱۰ ، «جهاد در راه خدا» را موجب سربلندی اسلام و عزت جامعه اسلامی معرفی می كنند: «جهاد در راه خدا موجب اعتلای اسلام است.»
همان طور كه جهاد و مبارزه، از نظر امیرالمؤمنین (ع)، اسباب پیروزی و عامل عزت و سربلندی است، ترك جهاد و سستی در مبارزه، به عنوان علت زبونی و شكست معرفی شده است؛ زیرا هر جامعه ای دارای مزایا و ارزشهایی است كه در سایه امنیت محفوظ و محترم می ماند. اگر جوامعی این ارزشها را نپذیرفته یا نسبت به مزایا و دارایی های آن چشم طمع دوخته باشند، ممكن است حریم آن را برای جلب منافع نامشروع خود بشكنند؛ متعرض این جوامع گردند و امنیت آنها را زایل سازند. در چنین وضعیتی، بدون شك، جایی برای رشد متعالی جامعه مزبور نخواهد ماند و خواری، ذلت، انحطاط و زبونی نصیب آن خواهد شد. بنابراین، ترك جهاد و مبارزه برای دفاع از حریم جامعه و محافظت از امنیت و آرامش آن، نتیجه ای جز فلاكت و زبونی جامعه ندارد. در خطبه ۲۷ می فرماید:
«هر كه جهاد را واگذارد و آن را ناخوشایند دارد، خدا جامه خواری بر تن او پوشاند و فوج بلا بر سرش كشاند و در زبونی و فرومایگی بماند.»جهاد و دفاع نه تنها لازم، بلكه از نظر امام علی (ع) امری خوشایند و پسندیده است؛ زیرا وقتی مسأله دفاع از حریم و كیان جامعه مطرح باشد، برای انسانهای غیرتمند و با ایمان چه ارزشی بالاتر از حفظ مرزها و دفع شر دشمنان می ماند؟
آن حضرت در تحریض مردم به جهاد می گویند: «نمی بینید بر مرزهای شما دست افكنده اند و شهرهاتان گشوده و كشورتان ربوده است، در شهرهاتان جنگ برقرار و دشمن با شما در پیكار؟ خداتان بیامرزد!گروه گروه رو به جنگ دشمنتان روید و در خانه ها و شهرهاتان درنگ مكنید كه به ستم و خواری دچار شوید.(۹)در خطبه دیگری صریحاً ترك جهاد را عامل ذلت قوم خود می شمارند و یك قاعده كلی ارائه می دهند:«به خدا سوگند با مردمی در آستانه خانه شان نجنگیدند، جز آنكه جامه خواری بر آنان پوشاندند.»(۱۰) در ادامه، عواقب طبیعی سستی آنها را به رخشان می كشد: «هیچ یك از شما خود را برای جهاد آماده نساخت و از خوارمایگی، هركس كار را به گردن دیگری انداخت تا آنكه از هر سو به شما تاختند و شهرها را یكی پس از دیگری از دستتان بیرون كردند.»
پی نوشتها
۱- مرتضی مطهری، فلسفه تاریخ، ص ۲۸
۲- نهج البلاغه، ترجمه سیدجعفر شهیدی، خطبه ۱۹۲، ص ۲۲۰
۳- خطبه ۳۹؛ خطبه ۱۹۸
۴- همان
۵- خطبه ۱۵۶؛ خطبه ۱۱۶
۶- همان
۷- نامه ۵۳؛ نامه ۵۳
۸- همان
۹- نامه ۶۲؛ خطبه ۳۷
۱۰- همان
۱۱- مسائل جامعه شناسی از دیدگاه امام علی (ع)، هیأت تحریریه بنیاد نهج البلاغه، ص ۱۷۵-۱۷۶
۱۲- خطبه ۱۹۲ ؛ نامه ۴۷
۱۳- همان
۱۴- حكمت ۲۰۸
۱۵- استفان واگو، درآمدی به تئوریها و مدلهای تغییرات اجتماعی، ترجمه غروی زاد، ص ۱۳۳-۱۳۴
۱۶- خطبه ۲۱۰ ؛ خطبه ۴۰
۱۷- همان
۱۸- خطبه ۱۶۴؛ نامه ۳۳
۱۹- همان
۲۰- نامه ۶۲؛ نامه ۵۳
۲۱- همان
۲۲- نامه ۲۲؛ نامه ۵۳
۲۳- همان
۲۴- خطبه ۱۹۲ به نقل از فصلنامه معرفت شماره ۲۱
سید ضیاء هاشمی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست