جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بازی با مهره سوخته


بازی با مهره سوخته

وقتی ایهود اولمرت, نخست وزیر رژیم صهیونیستی چهارشنبه گذشته اعلام کرد در ماه سپتامبر از سمت خود کناره گیری می کند و پس از ۲ سال فعالیت در این مسند با اجتناب از شرکت در انتخابات درون حزبی برای تعیین رهبر جدید کادیما عملا قدرت را به خلف خود واگذار خواهد کرد آنچه ناظران را شگفت زده کرد نه اعلام استعفا که این واقعیت بود که او چه طور این همه مدت در پست نخست وزیری دوام آورد

وقتی ایهود اولمرت، نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی چهارشنبه گذشته اعلام کرد در ماه سپتامبر از سمت خود کناره‌گیری می‌کند و پس از ۲ سال فعالیت در این مسند با اجتناب از شرکت در انتخابات درون حزبی برای تعیین رهبر جدید کادیما عملا قدرت را به خلف خود واگذار خواهد کرد آنچه ناظران را شگفت‌زده کرد نه اعلام استعفا که این واقعیت بود که او چه‌طور این همه مدت در پست نخست‌وزیری دوام آورد.

عملکرد اولمرت در جریان جنگ ۳۳ روزه لبنان در تابستان سال ۲۰۰۶ میلادی موجب شد میزان محبوبیت او به پایین‌ترین سطح ممکن سقوط کند و او پس از آن هرگز نتوانست اعتماد رای دهندگان اسرائیلی را به دست آورد. با این حال سرسختانه به پست نخست‌وزیری چسبید و حتی وقتی با اتهام فساد مالی مواجه گشت هم حاضر نشد از قدرت کناره‌گیری کند و صرفا وعده داد در صورتی که رسما از سوی دستگاه قضایی متهم شود استعفا خواهد داد.

به اعتقاد بسیاری، این واقعیت که اولمرت تصمیم به کناره‌گیری گرفته نشانه‌ای از احتمال اثبات اتهامات او در پرونده‌ای است که موریس کالانسکی، از تجار برجسته آمریکا در آن به عنوان شاهد حضور یافته و تایید کرده در چندین مرحله به اولمرت پرداخت‌هایی شبهه برانگیز داشته است. این در حالی است که اولمرت در قالب محاسبات سیاسی از حدود یک سال پیش مهره‌ای سوخته تلقی شده بود.

پافشاری نخست‌وزیر رژیم‌صهیونیستی برای ماندن هم دلایل خاص خود را داشت. او در مقابل همه درخواست‌ها برای کناره‌گیری از قدرت ایستاد تا تاثیر رفتنش بر کادیما را به حداقل برساند. او طی این یک سال تمامی توان خود را معطوف باز تعریف روابط رژیم صهیونیستی با همسایگانش کرد تا نوعی توازن در کارنامه‌‌اش ایجاد کند.

با این حال این کارکرد را به شکل دیگری هم می‌توان دید. او به دفعات با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی ملاقات کرد تا چارچوب طرح ایجاد کشور مستقل فلسطین و برقراری صلح پایدار بین صهیونیست‌ها و فلسطینیان را تدوین کند، به آغاز مذاکرات غیرمستقیم با سوریه برای تعیین تکلیف بلندی‌های جولان و عادی‌سازی روابط با دمشق تن داد و بر خلاف رویکرد گذشته به دنبال معامله بر سر مزارع شبعا با دولت لبنان است.

این روند که می‌تواند تبعاتی گسترده در مقیاس منطقه‌ای و بین‌المللی داشته باشد در غیاب او در راس هرم قدرت اسرائیل به کدام سمت و سو خواهد رفت؟

اولمرت سعی کرده با پرکاری در عرصه منطقه‌ای این طور وانمود کند که در نبود او پیگیری مذاکرات در این جبهه‌ها دشوار خواهد بود اما به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها چنین اعتقادی ندارند. با غیبت او در کوتاه مدت هیچ تغییری در این عرصه‌‌ها به وقوع نخواهد پیوست. اهمیت مذاکرات اولمرت و عباس که با اصرار دولت جورج بوش،‌ رئیس‌جمهور آمریکا پیگیری می‌شود در اکثر موارد بزرگنمایی می‌شود.

عباس در بین فلسطینیان جایگاه چندان بهتری در قیاس با وضع اولمرت در اسرائیل ندارد و علاوه بر آن مذاکرات به جنبش فتح عباس محدود شده که نماینده طیف کامل دیدگاه‌ها در بین فلسطینیان نیست و طرف اسرائیل در درگیری‌های نظامی به شمار نمی‌رود. در مقابل جنبش حماس که سرجنگ با اسرائیل دارد از مذاکرات حذف شده است.

بسیاری از کشورهای منطقه مذاکرات اولمرت ــ عباس را به منزله بازخورد تلاش‌های آمریکا و اسرائیل برای به انزوا کشاندن حماس می‌‌دیدند و بر این باور بودند و هستند که این مذاکرات بر حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطینیان تاثیر چندانی نخواهد داشت. نکته تناقض‌آمیز آن که آن عناصری که آمریکا و اسرائیل به دنبال منزوی کردنشان هستند طی سال‌های اخیر عملکرد به مراتب بهتر از سیاستمدارانی چون عباس داشته‌اند که مطلوب واشنگتن هستند.

نیاز و تمایل جامعه اسرائیل به توقف عملیات موشکی رزمندگان فلسطینی به مراکز جمعیتی صهیونیست‌ها و آزادی گیلاد شالیت، سرباز اسرائیلی در بند حماس موجب شد رهبر در حال زوال و سقوط صهیونیست‌ها به مذاکره با حماس که تا پیش از این تابو تلقی می‌شد به دیده ضرورتی غیرقابل اجتناب بنگرد. در سایه همین شرایط بود که دولت اولمرت با میانجی‌گری مصری‌ها به مذاکره با حماس و برقراری انتخاباتی با این گروه ودیگر جریان‌های مبارز فلسطینی تن داد.

تحرکات فرامرزی دولت اولمرت در ماه‌های اخیر را به واقع باید دست و دلبازی‌های کادیما برای حفظ قدرت پس از سقوط اولمرت دانست. او حتی از نظر اعضای کادیما پس از شکست ارتش صهیونیستی در جنگ ۳۳ روزه لبنان مهره‌ای سوخته بود اما هم‌قطاران اولمرت امید داشتند و دارند که بتوانند از سقوط اولمرت و شکستن او نتیجه خوبی برای حزب بگیرند.

به نظر می‌رسد با وجود همه این نقشه‌ها خروج اولمرت از ترکیب دولت صهیونیستی بار دیگر این رژیم را به ورطه بی‌ثباتی سوق دهد. حزب‌ کادیما به عنوان حزب اصلی ائتلاف حاکم توسط گروهی از چهره‌های عملگرا از حزب راست‌گرای لیکود انشعاب یافت و تحت نفوذ آریل شارون، نخست‌وزیر پیشین صهیونیست‌ها به قدرت رسید.

با کناره‌گیری اولمرت به احتمال زیاد از بین زیپی لیونی، وزیر امور خارجه هوادار آرامش دولت او یا شائول موفاز، وزیر حمل‌ونقل جنگ‌طلب و رئیس سابق ستاد فرماندهی ارتش اسرائیل یکی به عنوان جانشینش انتخاب خواهد شد.

بدتر آن که خلف اولمرت به طور خودکار منصب او را به ارث نخواهد برد. امکان فروپاشی ائتلافی که کادیما را در راس هرم قدرت اسرائیل قرار داده بود، وجود دارد. براساس جدیدترین نظرسنجی‌ها در صورت برگزاری انتخاباتی جدید در اسرائیل به طور قطع بنیامین نتانیاهو، رهبر جنجالی لیکود به قدرت می‌رسد.

صرف‌نظر از ناکامی‌های اولمرت در دوران زمامداری‌اش، به درازا کشیدن اقامت او در ساختمان نخست‌وزیری اسرائیل گویای این واقعیت بود که احزاب صهیونیست در غیاب راه‌حلی قاطع برای مشکلاتی که این رژیم با آن روبه‌رو است، ترجیح می‌دهند در حاشیه قدرت بمانند و راه را برای رسیدن افراد ماجراجویی که حاضرند برای به دست گرفتن سکان هدایت دولت روی ‌آینده سیاسی خود قمار کنند، بازنگاهدارند.

تحولات پس از شارون به‌علاوه ناکامی‌های پیاپی دولت جورج بوش، رئیس‌جمهور آمریکا در منطقه موجب شده است سراسر خاورمیانه در انتظار روی کار آمدن رئیس‌جمهور جدید آمریکا تعلیق کشداری را تجربه کند. این تنها توضیحی است که برای سکوت احزاب صهیونیست در برابر دام زمامداری اولمرت به رغم مرگ سیاسی او پس از جنگ ۳۳ روزه لبنان می‌توان ارائه داد.