چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
در آرزوی یک لیوان آب خوش
فیلم سینمایی «آتشکار»که پس از سه سال توقیف به تازگی با در اختیارداشتن چند سانس و سالن محدود به نمایش عمومی درآمده است اما همچنان اتفاقهایی بر سر این فیلم میافتد که پایانناپذیر است. این فیلم میخواهد به موضوع دوگانگیهای فرهنگی و دوگانگیهای موجود در روابط اجتماعی و شخصیتی بپردازد.
«آتشکار» در اصطلاح لغوی به شغلی سخت و طاقتفرسا در کارخانه ذوب آهن اطلاق میشود که شخصیت اصلی فیلم یعنی سهراب (با بازی حمید فرخ نژاد) نقش آن را ایفا میکند.
شخصیتهای این فیلم که دومین ساخته بلند کارگردان محسوب میشود، همگی دوگانه میاندیشند و دوگانه رفتار میکنند. این فیلم با تولد چهارمین دختر سهراب آغاز میشود و تناقضهای آشکار فیلم از سکانس اذان گفتن روحانی در گوش نوزاد داستان آغاز میشود؛ تناقض بین انتخاب اسم دینی و اسم معمولی، مردمانی که در مراسم تولد کودک در حضور روحانی ساکت هستند و با رفتن او از مجلس، به رقص و شادی و پایکوبی میپردازند، همگی از این جملهاند. آدمهای فیلم شاید خودشان هم نمیدانند که چه میخواهند (نقد فرهنگ جامعه مدرن ما)؛ همه آدمهایی که در آخر فیلم متوجه میشویم وازکتومی کردهاند، تمام هم و غمشان داشتن نشانههای مردانگی است. «آتشکار» قرار است یک نقد کلی از جامعه امروز به مخاطب ارائه دهد.
دومین ساخته بلند محسن امیریوسفی ما را در موقعیتهای مختلف قرار میدهد، انگار همه جا یک چیزی کم است؛ در روابط اجتماعی آدمها، روابط کاری آنها و حتی در زمینه عمل به اعتقادات. جنس فضایی که فیلمساز برای روایت داستانش انتخاب کرده، خوب و مطلوب است اما یکدست و روان نیست. اندازه نماها در سکانسهای مختلف از رویه واحدی برخوردار نیست. در موارد متعدد، کارگردان سعی کرده است از نماهای خیلی نزدیک استفاده نکند و به این ترتیب به نظر میرسد تا حد بسیاری، بعد بصری قصه از فیلم گرفته شده است. فضای فیلم هم دچار دوگانگیهایی است که به کلیات فیلم لطمه اساسی میزند اما در نهایت در«آتشکار» با فیلمی مواجهیم که فضای آن بین رئال و سورئال معلق مانده است. مهمترین مشکل فیلم، آشفتگی آن است.
فیلم به مسایل مختلفی پرداخته است؛ از قصه اصلی که مشکل وازکتومی است تا پرداختن به تناقص فرهنگی مردم، شوخی با مساله مرگ و شوخی با مسایل سیاسی و اجتماعی جامعه. فیلم شروع خوبی دارد ولی بعد از ورود مخاطب به دنیای فیلم در سطح پیش میرود و عمق ندارد. شوخیهای فیلم هم در موارد متعدد، سطحی و گاهی آزاردهنده میشود. شاید علت اصلی شتابزده بودن فیلم، غیر ایرانی بودن جنس شوخیهای فیلم است، با اینکه با داشتن لهجه اصفهانی و لوکیشن ذوبآهن، فضای فیلم به سمتی میرود که حس آن برای ما آشنا نیست. با وجود تمام این موارد نباید مهارت فیلمساز بااستعدادی همچون محسن امیریوسفی را در پرداختن به مسایل ماورایی در یک فضای طنز و قابل فهم مثل مرگ را نادیده گرفت. شخصیت پدر سهراب در فیلمنامه و نیز استفاده درست و بجا از ترفند روایت گفتوگویی (مونولوگ) او با سهراب کاملا دلنشین و قابل باور است.
رنگ آمیزی زیبای تصاویر ساعد نیک ذات در بسیاری از سکانسها، منظرهای چشمنوازی دارد. استفاده خوب از صدای بلندگو در فصل سوم، بسیار هنرمندانه و ظریف انجام گرفته و بازی فرخنژاد در این فصل بسیار خوب و باورپذیر از کار درآمده است. «آتشکار» به نوعی بهگذار فرهنگ ما از سنت به مدرنیسم اشاره دارد؛ نمونه بارز آن هم سکانس تعقیب پدر سهراب با اسب و فرار سهراب با موتور است. لوکیشن محل کار سهراب که کارخانهای با تاسیسات عظیم و بزرگ است نیز نمونهای بارز از نماد مدرنیسم است. در این میان آدمهای فیلم همه سنتی فکر میکنند و داشتن فرزند پسر برایشان از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است.
آنها داشتن پسر را نماد بارز مردانگی در خود میدانند و از طرفی در دل مضامین مدرنیسم قرار دارند و دچار نوعی دوگانگی درباره تعریفهایشان از زندگی میشوند. در سکانسی از فیلم که کارگران قرار است تعدیل شوند (از جمله مظاهر مدرنیسم)، برخورد آدمهای فیلم با همدیگر و برخورد روسای کارخانه با کارگران و چندگانگی موجود بین آنها و روابطشان به خوبی بیانگر چنین موضوعی است. شخصیت خواهرزاده سهراب نیز شاهد دیگری بر این مدعاست. اینترنت که از پیامدهای مدرنیسم است، توسط این مردمان سنتی (سهراب) فقط برای ایجاد روابط سطحی بین پسرها و دخترها کاربرد دارد. علاوه بر این، شخصیت خواهرزاده سهراب که یک روز خود را روشنفکر معرفی میکند (همچنین دختر طرف مقابل او) و روز دیگر خود را شخصیتی سنتی معرفی میکند، مثال بارز این ادعاست.
شخصیتهای فرعی فیلم، همگی عمدتا در حد تیپ باقی میمانند. شاید این ضعف در شخصیتپردازی به دوگانگی فیلم برمیگردد که از طرفی ما با فیلمی مواجهیم که نشان میدهد کاملا فضایی رئال و واقعی دارد و از طرفی دیگر نوع فضای انتخاب شده و شوخیها به سمتی میرود که نیاز به فاصلهگذاری با تماشاچی را دارد و ای کاش فقط با یک فیلم واقعی یا یک فیلم غیررئال مواجه میشدیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست