پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مداری از سیاست تا عشق


مداری از سیاست تا عشق

نگاهی به سریال مدار صفر درجه

مدار صفر درجه یکی از سریال های مهم دهه هشتاد تلویزیون به شمار میآید که روایتگر داستان زندگی حبیب پارسا است که جهت تحصیل به فرانسه می رود و در آنجا با سارا استورک که یک دختر فرانسوی یهودی است، آشنا می شود. این بار فتحی برای سریال خود به سراغ موضوع حساسی رفته است .عشق یک پسر مسلمان به یک دختر یهودی به اندازه کافی حساسیت برانگیز هست و فتحی با قلم توانا و استعداد شگرفی که در نوشتن تاریخ دارد، داستان این عشق را در زمان شروع جنگ جهانی دوم و آزار و اذیت یهودیان در اروپا با مهارت به اشغال ایران توسط متفقین می کشاند و با قرار دادن ارتباط های عاطفی و مثلث های عشقی میان کاراکترهای داستان به موازای تعریف قصه عشق حبیب و سارا، داستان عشاق دیگر را نیز به سرانجام می رساند و با استفاده از این حربه این داستان سیاسی و پیچیده را برای مخاطب عام قابل درک می کند.

به جرات می توان سریال مدار صفر درجه را تنها مجموعه ای دانست که توانسته است خطوط قرمز ممیزی در تلویزیون ایران را با ظرافت بشکند و صحنه هایی را در قاب تلویزیون به تماشاگر وطنی نشان دهد که تا قبل از پخش این سریال همگی غیر قابل دیده شدن بود. روابط گرم دختران و پسران در دانشگاه پاریس، نگاه های عاشقانه هرم های عاطفی به یکدیگر و نواختن ساز و .... تقریبا تا قبل از پخش این سریال هرگز دیده نشده بود. نقطه قوت و مهم این سریال استفاده از بازیگران خارجی با ملیت های عرب و مجارستانی در این سریال است که به نوبه خود قابل تقدیر است . حسن فتحی به قدری استادانه بازیگران را با زبان ها و ملیت های مختلف در کنار یکدیگر قرار داده و در مسیر اجرای درست نقش هدایت کرده است که به سختی در نسخه دوبله شده آن می توان پذیرفت که هر بازیگر به زبان خودش دیالوگ ها را بیان کرده و ری اکشن ها و بازی ها آنقدر طبیعی از کار درآمده باشد. اشاره می کنم به بازی بی نقص پیر داغر بازیگر لبنانی که کاراکتر سرگرد فتاحی با بازی او یکی از تاثیرگذارترین نقش ها از لحاظ بار دراماتیک قصه است.

حسن فتحی در این داستان با استفاده از نظرات فلاسفه مثل ملاصدرا و اسپینوزا و مقایسه و تعامل بین آنها سعی داشته تفاوت ها را به تحکیم و همبستگی میان انسان ها بدل کند . او راوی داستانی است که در آن عشق، مرز بین ملت ها و فرهنگ ها را طی می کند و پیوند ناگسستنی بین دو انسان با مذاهب مختلف به وجود می آورد.

او با استفاده از اشعار زیبای پل الوار در دیالوگ های حبیب پارسا، سکانس های زیبایی را خلق کرد که با اجرای بسیار خوب شهاب حسینی تا مدت ها در ذهن بیننده باقی خواهد ماند .در بررسی کلیت داستان، فتحی قصه تلخی را تعریف می کند. کلیه کاراکترهای داستان و مثلث های عشقی آن در قسمت های پایانی کشته می شوند و تنها حبیب و سارا هستند که بعد از سالیان طولانی به یکدیگر می رسند. این تلخی بیانگر سختی و مصیبتی است که در آن سالها به مردم ایران و دنیا گذشته است. پخش این سریال در زمان خود در بین رسانه ها و روزنامه های خارجی سر و صدای زیادی به پا کرد تا جایی که دو نشریه اشپیگل و وال استریت ژورنال نقدی را بر این سریال نوشته بودند که در زمان خود بسیار تامل برانگیز بود و نشان از این داشت که با استفاده از یک داستان بین المللی و یک کارگردان خوب می توان کار آبرومندی را ساخت. حسن فتحی در این سریال نشان داد که با روایت خوب یک داستان که موضوع به ظاهر تکراری دارد می توان همه اقشار یک جامعه رابه پای جعبه جادو کشاند تا یک داستان سیاسی با ظاهر عاشقانه را دنبال کنند. در پایان نباید از بازی خوب شهاب حسینی به راحتی گذشت.

او برای نشان دادن شخصیت حبیب پارسا از ۱۶ تا ۴۶ سالگی زحمت زیادی کشیده است و بازی خوب او باعث شد تماشاگر به راحتی با حبیب همذات پنداری نماید; چه زمانی که در پاریس دیالوگ های عاشقانه می گوید و چه زمانی که در زندان شکنجه می شود، بیننده به شدت با او و کاراکترش همذات پنداری می کند. با توجه به اینکه بار عاطفی اصلی داستان بین او و ناتالی متی بازیگر نقش سارا است این دو، سکانس های زیبایی را خلق کردند با توجه به اینکه یکی به زبان فارسی و دیگری به فرانسوی دیالوگ های خود را بیان کرده اند و در پایان باید گفت که فتحی با ساخت این سریال بر این نکته صحه گذاشت که محدودیت باعث خلق آثار به یاد ماندنی خواهد شد.

نویسنده : سیده مریم مطلب پور