چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی گذرا به لیبرالیسم ونقد اجمالی آن


در این نوشتار سعی شده است به صورت گذرا ضمن معرفی لیبرالیسم از دیدگاه اندیشمندان آن تضاد آن , با تفكر اسلامی نشان داده شود

تـا قـبـل از پـیـروزی انـقـلاب اسـلامـی ایـران در سـال ۱۳۵۷ ه‍.ش كشور ایران خصوصاً مراكز علمی و دانشگاهی عرصه و جولانگاه تاخت و تاز افـكـار مـادی گـرایـانـه و مـاركـسـیـسـم بـود. هـمه حوادث از منظر ماتریالیسم تاریخی نگریسته می شد و آنچه كه اصالت داشت ماده و ماده گرایی بود. در این برهه از زمان افكار ماركس ولنین بر بخش عظیمی از دنیا حاكم بود و بلوك شرق مروّج این افكار بود. كمتر از یك قرن این افكار بر جامعه بشری حكومت می كرد تا اینكه صـدای خـرد شـدن اسـتـخـوانـهای ماركسیسم به گوش آن پیر فرزانه بنیان گذار نظام مـقـدس جـمـهـوری اسـلامـی ایـران رسـیـد و بعد از مدتی این افكار برای همیشه از صحنه زنـدگـی بـشـریـت رخـت بـربـسـت و بـلوك شـرق و در راءس آن اتـحـاد جـمـاهـیر شوروی مضمحل گشت .

بـعـد از فـروپـاشـی اتـحاد جماهیر شوروی ، اندیشمندان غربی فرصت پیدا كردند تا بـدون هیچ مقاومتی چون عرصه را خالی دیدند شروع به طرح مباحثی نمودند كه در زمان سلطه شوروی سابق و بلوك شرق مجال طرح آنرا كمتر داشتند. از مهمترین این مباحث طرح تـفـكر اومانیستی و از مهمترین محصولات آن لیبرالیسم غربی بود. در این نوشتار سعی شده است به صورت گذرا ضمن معرفی لیبرالیسم از دیدگاه اندیشمندان آن تضاد آن ، با تفكر اسلامی نشان داده شود.

لیبرالیسم

لیـبـرالیـسـم در واقع یك مكتب سیاسی و در بردارنده مجموعه روش و ایده ئولوژی هایی است كه هدف آن بستر سازی برای آزادی بیشتر انسان است . در قرن هفده میلادی جان لاك تئوریسین انگلیسی پایه نظری لیبرالیسم را با توجه به نظریه حقوق طبیعی پایه گذاری كرد.

لیبرالیسم در امپراطوری بریتانیا در بین سال ۱۶۸۸ م تا ۱۸۶۷ م پیشرفت زیادی كرد و ((رسـاله دوم دربـاره حـكـومـت )) نـوشـتـه جـاك لاك اثـر بـسـزائی درتـكـامـل لیـبـرالیـسـم داشـت . جـاك لاك كـتـابـی در سـال ۱۶۸۹م بـا عـنـوان گـفـتـاری درباره حكومت مدنی انتشار داد و از اصالت فرد دفاع نـمـود. مـحـدودیـت قـدرت و تـفكیك قوه مجریه و مقننه را مطرح نمود و حق شورش را رسمیت شناخت .

لیـبـرالیـسـم بـه مـعـنـای آزادی خـواهـی تـرجـمـه شـده اسـت . ایـن واژه از اصـل لاتـیـن Liber اخـذ شـده اسـت بـه معنای آزاد هم خانواده این واژه كلمه Libertinage و Libertin مـی بـاشـد كـه بـه مـعـنای هرزگی ، افسار گسیختگی ، باده گسار و عیاش و كسی كه پابند به مذهب نیست آمده است .

لیـبـرالیـسـم با نظریه رفورمیسم (Reformism) ارتباط نزدیكی دارد. رفورمیسم یا اصـلاح طـلبـی عـبـارت اسـت از تـغییر دادن وضع اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی با روش ملایم و بدون شتاب و هواداران آن اصلاح طلب (Reformist) نامیده می شوند.

ایـن عـنـوان بـرای جـنـبـشـهـایـی به كار می رود كه اندیشه قهر انقلابی را كنار نهاده و خـواسـتـار دگـرگـونـی آرام نـهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هستند. این گـرایـش در كـشـورهـایـی ریشه دار شده است كه نظام پارلمانی و وجود آزادی قانونی ، امكان دستیابی مسالمت آمیز به قدرت سیاسی را فراهم می كند همچنین واژه لیبرالیسم یا واژه تـولرانـس (Tolerances) كـه هـمـان تـسـامـح و تـسـاهـل اسـت و واژه هـای پـلورالیـسم (Pluralism) و آزادی های مدنی (CivilLibertiens) نوعی همبستگی دارد. آزادی مدنی همان آزادی شخصی و اجتماعی است كه در روابط مدنی شخص ، وجود دارد آزادی مدنی درتعریف قانونی خود، همان ((حقوق فرد)) می باشد. جـرمـی بـنـتـام یـك جـنـبـه اجـتماعی بر نظریه لیبرالیسم افزود او كه از پایه گذاران نـظـریـه فـایـده بـاوری (Utititarianism) بـود، نـظـریه خود را تحت عنوان ((بیشترین خوشی برای بیشترین كسان )) قرار داد.

نـظـریـه پـردازان فـایده باوری (اصالت سود، سود انگاری ) در حقوق و سیاست هوادار قوانین فراگیری بودند كه بیشترین امكان انتخاب آزاد و آزادی عملی را برای همه فراهم كند و بر این باور بودند كه گسترش آموزش و پرورش ، آزادی گفتار، حق داشتن نماینده و حق راءی ، شرایط واقعی آزادی سیاسی را فراهم خواهد كرد.

فـایـده بـاوری ، پـایـه نـظـری بـه لیـبـرالیسم داد و آن را در دید طرفدارانش به یك نظریه عملی سیاسی اجتماعی تبدیل ساخت .

اعـلامـیـه جـهـانـی حـقـوق بشركه در تاریخ ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ م (۱۹ آذر ۱۳۲۷ ش ) به تـصـویـب مـجـمـع عـمـومـی سـازمـان مـلل رسـیـد و بـعـضـی از كـشـورهـا اصول آن را پذیرفته اند، ملهم از اعلامیه حقوق بشر فرانسه است كه در دسامبر ۱۷۹۱ م (پس از پیروزی انقلاب فرانسه ) به تصویب مجمع ملی آن كشور رسید.

ایـن اعـلامـیـه از تئوری حقوق طبیعی تاءثیر زیادی پذیرفته است و به آزادیهای فردی (freedom Individual) توجه خاص نموده است .

نـظـریـه فـرد باوری (Individualism) و یا اصالت فرد از اركان مهم تفكر حكومت های لیبرالیستی جهان معاصر است .

جـان لاك زمـانـی كـه نـظـریه قرارداد اجتماعی (contract Social) را مطرح كرد در نظر داشت كه مطابق آن حكومت باید براساس تفاهم میان تك تك افراد جامعه بنا گردد و اگر تـمـام مـردم آگـاهـی كـافـی داشـتـه بـاشـند وجودحكومت را بر وضع طبیعی (Natural of State) ترجیح خواهند داد.براساس این نظریه كه یك نظریه فرد باورانه سیاسی است درآن كامروایی فرد غایت عـمـل اجـتـماعی و زندگی شمرده شده و پایه آن بر این فرض است كه سودانگاری فرد به خودیِ خود به سود كلی جامعه است . درنتیجه این نظریه بر حقِ مالكیت ، همچون شرط لازم آزادی ، تـكـیه می كند و نظارت دولت را هنگامی لازم می شمارد كه مقصوداز آن فراهم كـردن آزادی عـمـل برای فرد باشد. بر طبق این نظریه فرد به خودی خود غایتی است و بـه رغـم فـشـار جـامـعـه بـرای هـمـسـان كـردن افـراد، فـرد بـایـد مستقل و آزاد باشد.

بـر طبق این نظریه رضایت شهروندان (citizens) برای زندگی در سایه قدرت حكومت (Government) مـهـم تـریـن اصـل می باشد. این نظریه درقرن هفدهم و هجدهم در اروپا تكوّن یافت . بـنـا بـه ایـن نـظریه انسان عضوی از یك نظام اخلاقی و تابع ((قانون طبیعی )) است و آدمـیـان طـبیعتاً دارای نهادی انسانی هستند و آنجا كه اقتضای طبیعتشان این است كه با دیگر همنوعان خود در حالت صلح و هماهنگی نسبی به سر برند. زندگی بدون حكومت به هیچ وجـه غـیـرقـابـل تـحـمـل نـیـسـت . بـنـابـرایـن ، اگـر زنـدگـی سـیـاسـی و تـشـكـیـل حـكـومـت مـقـبـول بـاشـد باید منافع فراوانی بر آن مترتب گردد، زیر مردم به سـهولت می توانند بدون حكومت هم زندگی كنند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.


همچنین مشاهده کنید