چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
ضرورت توجه به شعر معاصر فارسی
فرض میکنیم مثلا یکی از همین روزها من، شما و یا یکی از شاعران معاصر ایرانی جایزه نوبل هم گرفت.
آیا این ادبیات خلوت! و این مجموعه شعرهای دلتنگ مخاطب ناگهان به سبد خانوادههای ایرانی سرازیر میشود؟ واقعیت این است شعر معاصر در دورترین فاصله ممکن با طیف گستردهای از جامعه قرار گرفته و در حالی که روز به روز به تعداد شاعرانش افزوده میشود از تعداد مخاطبانش کاسته میشود. این همه در حالی است که طبق آمار رسمی وزارت ارشاد و با یک پرس و جوی ساده از کتابفروشیهای سطح کشور به این واقعیت تلخ میرسیم که مجموعه شعرهای شاعران خارجی روز به روز فروششان بیشتر میشود. سوال اینجاست آیا به واقع مرغهای همسایگان غاز شدهاند یا مثل خیلی از چیزهای دیگر جنس خارجی به ایرانی ترجیح داده میشود؟
مثلا چطور میشود مردم عزیز ما در عین حال از شعرهای شاعر درجه چندمی مثل مارگوت بیکل لذت ببرند و از طرفی مجموعه شعرهای ناظم حکمت یا پابلو نرودا را هم خریداری کنند؟ آیا واقعا سطح شعرهای معاصر داخلی حتی در حد ترانههای بسیار بد ترجمه شده فلان شاعر متوسط خارجی هم نیست؟ مهمترین معضلی که شعر معاصر از آن رنج میبرد بیاعتمادی مخاطبان نسبت به جریانات معاصر شعر داخلی است. بخش اعظمی از این مشکل بدون شک بر گردن رسانههای جمعی و سیستم آموزشی است.
به راستی چند درصد مخاطبان علاقهمند به ادبیات با تحولات شعری معاصر آشنا هستند؟ و چند درصد این افراد شناختشان از شاعران نامدار جهانی را مدیون همین رسانهها و یا سیستمهای آموزشی میدانند؟ برای مثال شبکه چهار در برنامههای مختلف آثار شاعران و نویسندگانی از قبیل الیوت، ویرجینیا وولف و حتی ریچارد براتیگان را معرفی میکند ولی وقتی پای ادبیات معاصر داخلی به میان کشیده میشود نهایت به روز بودن این برنامهها بررسی آثار سهراب سپهری است. آیا واقعا مسائل حاشیهای آدمی مانند براتیگان از شاعران و نویسندگان داخلی کمتر است که داخلیها را محدود میکنیم و خارجیها را در بوق؟
واقعیت تلخی که مدتهاست شاعران معاصر به آن تن دادهاند این است که تنها راه برای پذیرفته شدن وجهه شاعریشان توسط رسانههای جمعی و حتی اساتید و جزوات دانشگاهی عبور از یک سن مشخص و جا پای مو سفید کردههای سالهای دور است. انگار هر نوع تلاش برای ایجاد زیباییشناسی متفاوت در آثار یک فرد نشان بیماری واگیرداری است که همگان را مجاب میکند از نزدیک شدن این فرد به باقی افراد جامعه جلوگیری کنند. متاسفانه درک این مساله دستکم برای شخص من مشکل است که چطور منتقد و تهیه کننده یک برنامه تلویزیونی توان تحلیل و درک کتاب دشوار و پیشرویی مانند صید ماهی قزلآلای براتیگان را دارد ولی همین آدم وقتی با آثار سادهتر نویسندگان داخلی مواجه میشود، با تبصره ساده «من چیزی از این متن نمیفهمم» خود را از زیر بار وظیفه معرفی چنین آثاری رهایی میبخشد. همانطور که گفتم تنها راه برای اینکه برنامههای تخصصی ادبیات به آثار پیشرو و متفاوت معاصر بپردازند مورد تحسین واقع شدن این آثار توسط آنسوی مرزهاست.
شاید هم برای اینکه نگاه این برنامهها و حتی ذائقه مردم را به این باور برسانیم که آثار نوشته شده شاعران ایرانی هم میتواند جذابیتهایی برایشان داشته باشد ناچار بشویم شعر خارجی را هم مثل خیلی از اقلام تولید خارج از کشور مشمول حکم قاچاق کنیم!!! و آنوقت برای مترجمانش هم حکم تعزیراتی صادر کنیم. شاید در این صورت و به واسطه بالا رفتن قیمت و کمیاب شدن! چنین آثاری مردم دوست داشتنی و برنامهسازان محترمی که عادت کردهاند به صرف دیدن نامی غیر ایرانی روی جلد یک کتاب به آن کتاب به چشم یک شاهکار نگاه کنند، ناچار شوند کمی هم روی خوش به آثار هموطنانشان نشان بدهند. حقیقت اینجاست عدم آشنایی بسیاری از اساتید دانشگاهی حوزه ادبیات با پیشنهادهای ارائه شده جدید شعر فارسی در طول سالهای اخیر در حالی اتفاق میافتد که این بزرگواران خواندن آثار بسیاری از نامهای آن سوی آبی را به شاگردان خود توصیه میکنند.
طبیعی است که عوارض چنین کمتوجهی باعث میشود بسیاری از فارغالتحصیلان رشته ادبیات به هنگام مواجهه با آثار متفاوت داخلی حالتی شبیه جنزدگان پیدا کنند و به این احساس دچار شوند که گویی در طول سالهای تحصیل از قافله زمان عقب ماندهاند. بسیار دیده شده که بعضی از این عزیزان که باید به واسطه تحصیلات آکادمیکشان توانایی پذیرش پیشنهادهای جدید را داشته باشند وقتی با شاعران پیشرو معاصر روبهرو میشوند چنان برخوردهای پرخاشگرایانهای نشان میدهند که انگار این شاعران به واسطه تلاش برای خلق آثاری دیگرگونه به مال و اموال و ناموس این دوستان دست درازی کردهاند.
یکی از جالبترین برخوردهایی که شاهدش بودم گفتوگو با یکی از دوستان دارای مدرک دکترای ادبیات بود که وقتی بهطور تصادفی مجموعه شعر یکی از شاعران دهه شصت را خواند از این آشنایی به عنوان کشف استعدادی جدید در ادبیات فارسی توسط خودش یاد میکرد و وقتی من به او توضیح دادم که شاعر موردنظرش در قیاس با ظرفیتهای شعر امروز چندان شاعر برجستهای نیست دچار چنان یاسی شده بود که انگار به ادیسون گفته باشی برق را قبل از تو کسی اختراع کرده. بههرحال چاره کار پذیرفتن غاز نبودن مرغهای همسایه است. آنهم توسط کسانی که به واقع بدون داشتن صلاحیت لازم نقش معرفان ادبیات معاصر را در رسانههای جمعی و دیگر مراکز مورد اعتماد جامعه برای آشنایی با ادبیات امروز بازی میکنند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست