چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

فقر , مادر جرایم است


فقر , مادر جرایم است

فقر و درآمد ناکافی یکی از مشکلات جهانی در تمام کشورهای جهان است حتی کشورهای توسعه یافته نیز دارای جمعیت فقیر در برخی مناطق خود هستند

فقر و درآمد ناکافی یکی از مشکلات جهانی در تمام کشورهای جهان است. حتی کشورهای توسعه یافته نیز دارای جمعیت فقیر در برخی مناطق خود هستند.

آمار‌های منتشر شده نشان می‌دهد در سال ۲۰۰۹ حدود ۵۳ میلیون نفر در سراسر جهان در فقر به سر می‌برند، یعنی درآمدی حدود ۲ دلار در روز دارند و چنانچه بحران مالی جهان برطرف نشود این آمار به ۱۰۰ میلیون هم خواهد رسید.

طبق بررسی‌های سازمان ملل ۴۰ درصد از کشورهای در حال توسعه افرادی هستند که بسختی روزگار می‌گذرانند.

توجه داشته باشید که حدود ۷۰ درصد از مشاغل افراد در کشورهای در حال توسعه از بخش کشاورزی و نساجی تامین می‌شود و در حالی که مهاجرت به شهرها، عدم حاصلخیزی خاک و کمبود امکانات در سال‌های اخیر بخش کشاورزی و نساجی را از رونق انداخته، حدود ۲۳ میلیون نفر فقط در قاره آسیا شغل خود را در جریان بحران مالی از دست داده‌اند.

در حال حاضر کشوری مانند چین در آسیا کمترین فقر و مانیل بیشترین را دارد.

آمریکا هم که به عنوان یکی از غنی‌ترین کشورها شناخته شده، دچار بحران مالی و فقر است.

طبق آخرین بررسی‌ها بیش از ۷۰۰ میلیون نفر در جهان دچار فقر و گرسنگی هستند.

این در حالی است که سالانه ۱۰۰میلیارد پوند غذا در آمریکا به هدر می‌رود.

شاید جالب باشد بدانید طبق آمارهای رسمی‌ حدود ۹/۳۵ میلیون نفر در این کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند که ۹/۱۲ میلیون نفر آنها کودک هستند.

۵/۳ درصد از مردم آمریکا در گرسنگی به سر می‌برند و جانشان در خطر است.

بد نیست دقت داشته باشیم فقر نه تنها تاثیرات خود را بر جسم و روان و روابط خانوادگی می‌گذارد، بلکه آسیب‌های اجتماعی زیادی را نظیر خشونت، سرقت و حتی خودکشی به دنبال دارد.

بررسی‌ها نشان می‌دهد قتل و خودکشی بیشتر تحت تاثیر ۲ عامل است. یکی خشونت و عصبانیت و استرس افراد و دیگری فشارهای ناشی از وضعیت بد اقتصادی و احساس سرخوردگی.

بسیاری از افرادی که دست به خودکشی می‌زنند به دلیل ضعف مالی و ناتوانی در پرداخت هزینه‌های زندگی دست به این کار می‌زنند.

در سال‌های ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۱ که بسیاری از کشورها در بحران مالی نسبی بودند، میزان خودکشی نیز افزایش یافت.

در مورد سرقت نیز انگیزه اصلی هم در کشورهای در حال توسعه و هم توسعه‌یافته فقر مالی است؛ البته در مورد افرادی که بیمار روحی هستند و با وجود داشتن منابع مالی تمایل دارند از هر جایی چیزی بردارند، صحبت نمی‌کنیم.

فقر و سرقت در سال‌های ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۴ موجب تاسیس بخش آسیب شناسی در سازمان ملل متحد شد. مشخص شد هر چه میزان درآمدها و منابع مالی افراد کمتر شود میزان بروز سرقت و انواع جرایم افزایش می‌یابد.

توجه داشته باشید که خشونت از جمله مولفه‌های دائمی‌ در بروز سرقت‌هاست.

افرادی که دست به سرقت می‌زنند در بسیاری از موارد با مقاومت و واکنش طرف مقابل رو به رو می‌شوند و به همین دلیل به منظور دستیابی به پول یا اشیای ارزشمند مانند طلا و نقره و ... دست به خشونت می‌زنند تا مقاومت را سرکوب کنند.

بدیهی است در جریان این مقاومت و خشونت باید میزان خشونت بیشتر باشد تا سرقت انجام شود و در این میان ممکن است ضرب و جرح و حتی قتل عمد یا غیر عمد نیز حادث شود.

تفاوت سطح طبقات فقیر و مرفه موجب تحریک حس خشونت و انتقامجویی شده و تبعات اجتماعی زیادی در پی دارد.

قربانیان فقر فقط در جریان جرایمی‌مانند سرقت، قتل و ... نیستند بلکه یکی از بزرگ‌ترین آسیب‌های اجتماعی ناشی از فقر از بین رفتن اعتماد اجتماعی است. افراد در روابط اجتماعی و شغلی و حتی خانوادگی به یکدیگر اعتماد نمی‌کنند.

بسیاری از خشونت‌ها و سوءاستفاده‌های خانوادگی بویژه در مورد خشونت مردان علیه زنان در جریان بی اعتمادی اجتماعی شکل می‌گیرد.

وقتی سایه فقر بر خانواده می‌افتد مرد خانواده بیشتر از هرکس تحت فشار روحی و فکری به منظور تامین مخارج خانواده است.

وقتی درآمد به حدی پایین باشد که هزینه‌های بدیهی خانواده مانند مسکن و خوراک تحت تاثیر قرار گیرند مرد خانواده ممکن است به دلیل این‌که احساس کارآمدی و اقتدار در زمینه مالی نمی‌کند بخواهد با کنترل دقیق امور همسر و فرزندان، احساس اقتدار از دست رفته خود را به دست بیاورد. در چنین زمانی که اعتماد نیز از میان رفته، او هر گونه رفتار و گفتاری را به منزله مقابله و رویارویی تلقی می‌کند و با تخلیه خشم نسبت به همسر و فرزندان، ضعف خود را پنهان می‌کند.

در شرایطی که آرامش از خانواده رخت برمی‌بندد اعضای خانواده نه تنها در درون خانه بلکه در محیط اجتماعی نیز نمی‌توانند رفتارها و کنش‌های متعادلی از خود نشان دهند و یکی از بیشترین آسیب‌ها متوجه حساس‌ترین اعضای خانواده یعنی فرزندان می‌شود.

فقر، مانع تحصیل فرزندان و پیشرفت‌های علمی ‌و شغلی آنها می‌شود و این فرزندان در آینده با انواع مشکلات از جمله سرخوردگی،‌ پرخاشگری و در نهایت افسردگی رو به رو می‌شوند. چنین فرزندانی چندان به ارزش‌های خانوادگی و حرمت‌ها نیز پایبند نخواهند بود و روح محبت و همبستگی از کانون خانواده و سپس اجتماع رخت برمی‌بندد.

مترجم: سحر کمالی نفر

منبع: sciencedirect