شنبه, ۱۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 1 March, 2025
مروری بر كارنامه سیروس الوند به بهانه نمایش عمومی رستگاری در ساعت ۸ ۲۰

در نیمه دوم سال های دهه چهل، الوند با نقدهای كوتاه در مجله فردوسی و سپس كار حرفه ای در همان مجله و مجله های سینمایی دیگر نوشتن درباره سینما را آغاز كرد اما در زمینه های دیگر مثل پاورقی و طنز هم علاقه نشان می داد. مرحله بعدی كار او نوشتن فیلمنامه بود. با نوشتن فیلمنامه میعادگاه خشم برای سعید مطلبی در ۱۳۵۰ با مشاركت دو نفر دیگر، رسماً وارد كار در سینمای فارسی شد. سیروس الوند را یكی از پركارترین ها می دانیم چرا كه حدود چهار مشاركت در فیلمنامه، حدود هفده فیلمنامه به جز فیلمنامه هایی كه برای فیلم های خودش نوشته، و حدود شانزده كارگردانی در مسیر سی و چند ساله كار حرفه ای پشت سر خود دارد. از میان فیلمنامه های او چهارده تای آنها به پیش از سال ۵۷ باز می گردد كه اغلب آنها برای كامران قدكچیان و فریدون ژورك نوشته شدند و از میان آنها می توان به نام های ساحره (كامران قدكچیان) و مرد (فریدون ژورك) اشاره كرد. پس از سال ،۵۷ او فیلمنامه های پادزهر را برای بهرام كاظمی و مرز و نیز فرار را برای جمشید حیدری نوشته است. اما، با نام فیلم هایی كه الوند كارگردانی كرده بیشتر آشنا هستیم؛ سنجر (،۱۳۵۳ اكران نشد)، فریاد زیر آب (۱۳۵۶ )، شب آفتابی (۱۳۵۶)، نفس بریده (۱۳۵۷)، ریشه در خون (۱۳۶۳)، آوار (۱۳۶۴)، محموله (۱۳۶۶)، شب حادثه (۱۳۶۷)، برخورد (۱۳۷۰)، یكبار برای همیشه (۱۳۷۱)، چهره (۱۳۷۳)، هتل كارتن (۱۳۷۵)، ساغر (۱۳۷۶)، دست های آلوده (۱۳۷۸)، مزاحم (۱۳۷۹)، برگ برنده (۱۳۸۱)، رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳). از ویژگی های كارنامه الوند این است كه فیلم های او اغلب فروش خوبی داشته اند. كارنامه الوند از نقطه نظراتی بسیار قابل تأمل است، در سبك كاری او رویكردهای مختلفی حس می شود. می توان با تقسیم بندی دوره كاری او به قبل و بعد از سال ۵۷ آغاز كرد...
پیش از ۵۷
فیلم شاخص و آشنای این دوره فریاد زیر آب است. عزت عاشق دختری می شود و هردو به خیال متمول بودن دیگری برای هم نقش بازی می كنند. دختر وجدانش آسوده نیست و چیزی كه از آن هراس دارد بالاخره برای عزت رو می شود؛ اینكه او برای مردی شیاد كار می كند. عزت چاره را در از بین بردن آن مرد می بیند و در آخر خود نیز كشته می شود. فریاد زیر آب همچون كارهای آن دوره، بر حس جوانمردپرستی و عاشق پرستی مخاطب این گروه فیلم ها دست می گذاشت، خواننده محبوب و مغموم آن دوران در آن بازی می كرد و میان مردم فیلمی محبوب بود. شاید بتوان گفت با فیلمفارسی های آن دوره تفاوت های اندكی هم داشت؛ اینكه همان قصه عاشقانه و ناموس پرستانه (و هرچند نه چندان تازه) اش نسبتاً سرراست بیان می شد، بدون وصل شدن ده قصه فرعی ناتمام به آن و سر در آوردن شخصیت های لوده از گوشه و كنار آن و .... به هر رو، در مقام مقایسه و در گونه خاص خود فیلم، فیلمی مردم پسند و پرفروش، و از همه مهمتر عاری از افراط در بی پردگی های آثار رایج آن زمان بود. الوند را علاقه مند به كیمیایی می دانند؛ خیلی ها معتقدند او در «فریاد زیر آب»، آدم زخمی كیمیایی را بر موتور سوار كرده است. الوند در این دوران فیلم های «شب آفتابی» و «نفس بریده» را نیز ساخت كه در سطحی پایین تر از «فریاد زیر آب» قرار می گیرند.
بعد از ۵۷
دوره بیست و هفت ساله ۵۷ تا امروز، دوره اصلی فیلمسازی الوند است و خود در چند بخش قابل بررسی است. چراكه در این دوره سلیقه های گوناگونی در انتخاب قصه از او دیده شد. ریشه در خون (۱۳۶۳) اولین فیلم الوند بعد از انقلاب بود اما ویژگی مهمتر آن محو كردن چهره ای بود كه الوند تا آن زمان برای خود ساخته بود. تم فیلم، بر نمایش تداوم حركت و انتقال فرهنگ مبارزه از نسلی به نسل دیگر تأكید داشت و قصه در فضایی سیاسی می گذشت. در آغاز دهه چهل و نخست وزیری حسنعلی منصور، هنگام تصویب قانون كاپیتولاسیون، یك گروه مبارز در یكی از شهرهای شمال به مخالفت با این قانون برخاسته و با نیروهای ساواك و پلیس درگیری خونینی ایجاد می كنند. رسول، كه در میان دوستان كشته و زخمی شده خود جان سالم به در برده به جنگل پناه می برد و با شیرعلی، هیزم شكن سالخورده ای كه بعد از قانون ملی شدن جنگل ها مأوایش در حال نابودی است آشنا می شود. تأثیرگذاری آنها برهم و انتقال و تداوم مبارزه كه تم مورد نظر فیلم است شكل می گیرد. فیلم را رضا میرلوحی تدوین و رضا بانكی به صورت رنگی فیلمبرداری كردند. فیلمنامه آن را صادق هاتفی نوشت و بازیگرانی چون فرامرز قریبیان، اكبر زنجانپور، نعمت گرجی و جهانگیر الماسی در آن بازی كردند و جالب اینكه این فیلم نخستین كار حرفه ای جهانگیر الماسی و باب ورود او به سینما نیز بود. «ریشه در خون» تا آن زمان بهترین فیلم الوند محسوب می شد . دیدیم كه قصه و فیلمنامه آن با فیلم های پیشین الوند تا چه اندازه تفاوت دارد. منتقدین آن دوره این فیلم را اتفاقی غافلگیر كننده خواندند و با اشتیاق ابراز كردند كه منتظر آثار بعدی الوند در همین مسیر هستند. هرچند كه برخی اظهار كردند او در ادامه ابراز علاقه به كیمیایی، صحنه مچ انداختن رسول با شیرعلی را مشابه با گوزن ها از آب درآورده است! تداوم این تفاوت شاخص در كارگردانی و فیلمنامه، در فیلم های بعدی الوند آوار، محموله و شب حادثه، به تدریج نگاه ها را به طور جدی به او و آینده كاری اش معطوف و امیدوار ساخت. چنانكه با دیدن آوار، كه در ۱۳۶۴ ساخته شد، همه اذعان كردند كه الوند به راستی از فیلمفارسی فاصله گرفته و ریشه در خون اتفاقی نبوده است! فیلم، قصه پدری پیر است كه فرزندانش را برای خواندن وصیت نامه در زیرزمین خانه اش جمع می كند. فوت پدر با زلزله ای شدید همزمان می شود ولی فرزندان نامهربان بیشتر به فكر وصیت نامه هستند تا مرگ پدر. به تدریج در می یابند بیرون از زیرزمین همه مرده اند و پدر برای نجات آنها، آنها را در زیرزمین جمع كرده است. از آنجا كه فیلمنامه نویس در تئاتر فعالیت داشته آنها تلاش زیادی كرده اند كه فیلم ناخودآگاه فرم تئاتری به خود نگیرد. كرین و سایر حركات دوربین زیاد به كار گرفته شده و فلاش بك ها برای بیرون زدن از فضای تخت و یكنواخت زیرزمین بوده اند. برخی منتقدین البته لحن مطنطن و سوار كردن بار فلسفی به فیلم (توسط ارتباط مالك پیر با كائنات و متحول شدن شخصیت ها در پایان و...) را در مقایسه با لحن ساده و بی تكلف «ریشه در خون» چندان خوشایند ندانستند اما نكته مهم این اظهار نظرها، جدی و جدی تر شدن نقطه نظرات مخاطبین و حتی خود الوند نسبت به فیلم های اوست. محموله (۱۳۶۶) نیز از نظر قصه در حال و هوای مسائلی جدی چون قاچاق عتیقه و حفظ ارزش های ملی می گذشت، جهانگیر الماسی نقش اصلی را به عهده داشت و فیلم بدون علاقه به حضور بازیگران چهره و تجاری، در لوكیشن هایی چون كویر و جاده ساخته شد. شب حادثه (۱۳۶۷)، فیلمنامه ای از الوند بر اساس قصه ای از فریدون جیرانی داشت. بازیگرانی مثل بیژن امكانیان، پرویز پورحسینی و گوهر خیراندیش در آن بازی كرده اند. «شب حادثه» با وجود حفظ رویه دو سه فیلم اخیر الوند، از لحاظ ساختاری فیلمی ضعیف به شمار می آمد. قصه، درگیری روانی جوانی است كه با بچه ای تصادف و فرار می كند، و روان پریش پدری كه در جوانی در حادثه ای مشابه فلج شده و حالا می خواهد از این جوان انتقام بگیرد. اما شخصیت پردازی ها نه چندان قوی و در حد عكس برگردانی از نمونه های فیلم های جنایی باقی ماندند.
حاشیه: الوند از فروش فیلم در تهران راضی نبود و در شماره ۸۳ مجله فیلم دلیل فروش كم در تهران را چنین بیان كرد: «وقتی شب حادثه را شروع كردم، بسیجی ِ فیلم های جنگی به رزمندگان واقعی جبهه ها بیشتر شبیه بود تا به رمبو. پلاكارد فیلم های ایرانی ایران را تداعی می كرد نه تگزاس را.» او نسبت به اوضاع احساس نگرانی كرد و هشدار داد. از سال ۱۳۷۰ می توان گفت دوره ای جدید در كار الوند آغاز شد. دوره ای كه اگرچه دقیقاً بازگشت به رویه پیش از انقلاب او نبود اما از دوره پنج ساله «ریشه در خون» تا «شب حادثه» نیز (به لحاظ انتخاب قصه ها و فضای كار) كاملاً جدا شد و فاصله گرفت. او از سال ۷۰ با برخورد آغاز كرد و این مسیر را با چهره، هتل كارتن، ساغر، و.... ادامه داد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست