البته واضح و مبرهن است که...

شما هم یادتان هست آن روزها که کوچک بودیم خیلی وقت‌ها انشای‌مان را با «البته واضح و مبرهن است که...» یا «بر همگان روشن است که...» شروع می‌کردیم؟ بعدتر، وقتی بزرگ‌تر شدیم و دفترهای انشای‌مان …

شما هم یادتان هست آن روزها که کوچک بودیم خیلی وقت‌ها انشای‌مان را با «البته واضح و مبرهن است که...» یا «بر همگان روشن است که...» شروع می‌کردیم؟ بعدتر، وقتی بزرگ‌تر شدیم و دفترهای انشای‌مان را دور انداختیم به فکرمان رسید که اگر چیزی «روشن» و «واضح» و «مبرهن» باشد، توضیح دادن درباره‌اش اصلا لزومی ندارد و تشریح کردن چیزی که همه به آن باور دارند، فقط تلف کردن وقت خودمان و دیگران است اما، ما اشتباه می‌کردیم.

ما اشتباه می‌کردیم که اعتقاد داشتیم تکرار مکررات، خطاست. در واقع تکرار مکررات گاهی لازم است چون کسانی وجود دارند که همان اصول پذیرفته‌شده از سوی همه مردم را، نفی می‌کنند، مثلا بتازگی لاله افتخاری، نماینده تهران، در همایش برترین‌های مدیریت روستایی ابراز نظر عجیبی کرده، او گفته است «ما نیازی به مهدکودک‌ها نداریم، چراکه براساس برنامه‌ریزی دشمن در شهرها و روستاها مهدکودک‌هایی تأسیس شده تا فرزندان را از مادران جدا کنند.»

او اعلام کرده است که هیچ‌جا برای تربیت کودکان، بهتر از دامن مادران‌‌شان نیست و فرستادن بچه‌ها به مهدکودک باعث می‌شود آنها تربیت اروپایی پیدا کنند!

به نظرتان وقتی چنین ابراز نظری از سوی یک نماینده مجلس می‌شود، ما حق داریم یادداشت‌مان را مثل خیلی قدیم‌ها با «البته واضح و مبرهن است که...» یا «بر همگان روشن است که...» شروع کنیم؟

احتمالا بعد هم باید برسیم به آنجا که: همه می‌دانند در زندگی امروز، زنان حتی اگر تمایل نداشته باشند نیز، ناچارند برای چرخاندن چرخ زندگی کار کنند و کمتر خانواده‌ای می‌تواند فرزندش را به پرستار بسپرد و بستگان هم زیر بار بچه‌داری دایم نمی‌روند و اگر زن‌ها بخواهند به گفته افتخاری عمل کنند یا باید قید کارکردن را بزنند یا کودک‌شان را نیز با خود سر کار بیاورند که این دومی با منطق جور در نمی‌آید.

از سوی دیگر، مهدکودک‌های سراسر کشور دایم از سوی بهزیستی مورد بازرسی قرار می‌گیرد که مبادا، محتوای برنامه‌ها و آموزش‌ آنها، با مضامین فرهنگی در کشورمان، در تناقض باشد و چه بسا کودکانی که در همین مهدها، در سال‌های اخیر، قرآن حفظ کرده‌اند و با مبانی دینی و فرهنگی آشنا شده‌اند.

علاوه بر این، فرستادن کودکان به مهد، باعث می‌شود آنها آمادگی ذهنی بیشتری برای آموختن درس‌ها در مدرسه پیدا کنند و نظم پذیری را بیاموزند و... .

می‌گویید اینها را خودتان می‌دانید؟ می‌گویید این حرف‌ها که گفتن ندارد؟ می‌گویید اینها توضیح واضحات است؟ اشتباه می‌کنید، مثل ما که اشتباه می‌کردیم، خیلی‌ها هستند که همین واضحات را فراموش می‌کنند و ابراز نظرهای عجیب‌شان همه را به شک می‌اندازد و حتی گاهی از خودشان می‌پرسند این مسوولان برای نگهداری از فرزندان‌شان، از چه راهی استفاده کرده‌اند که توانسته‌اند هم تحصیل کنند و هم سرکار بروند، آن هم بدون این که کودک‌شان را به مهدکودک بسپرند؟!

آوید طالبیان