شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
مجله ویستا

راز تأویل در آیات قرآن


راز تأویل در آیات قرآن

قرآن را نمی توان كلامی بسیط دانست كه معنایی صرفاً ساده داشته و برای سیر انسان در مسیری بی نهایت كفایت نماید اگر هدف از خلقت انسانی معرفت پروردگار باشد پروردگاری كه وجود لایتناهی دارد مسیر كمالی هم كه برای این انسان ترسیم می شود باید لایتناهی باشد و سخن هدایتی كه وسیله وصول انسان به خدای مطلق باشد نیز باید نامحدود باشد از این رو كلامی كه برای هدایت خلق نازل شده تا مسیر سعادت بی حد و حصر انسانی را برای او هموار گرداند لازم است كه خود حد و حصر نداشته باشد چرا كه وجود خط پایانی در معارف قرآن نه تنها با هدف بی نهایت انسانی تناسبی ندارد بلكه با فلسفه وجودی خود قرآن و باید او را به منبع لایتناهی وصل گرداند همساز نیست

یكی از پرسش‌های رایج در باب تفسیر قرآن این است كه اگر قرآن نور و مبین است چرا برای همگان گویایی نداشته و در فهم و تفهیم آن نیاز به تاویل و تفسیر وجود دارد؟

آیا امكان وجود نداشت كه همه معارف و حقایقی كه برای هدایت بشری لازم است در ظاهر قرآنی گنجانیده می‌شد تا این همه دشواری و اختلاف در فهم قرآن و حیرت و سرگشتگی برای انسا‌ن‌ها پیش نمی‌‌آمد؟

برای پاسخ‌گویی به این پرسش ، مقدماتی لازم است كه نوشتار حاضر ارسالی از سوی مركز فرهنگ و معارف قرآن به آن می‌پردازد.

حقیقت معارف قرآنی امری لایه‌دار و دارای بطون است . قرآن را نمی‌توان كلامی بسیط دانست كه معنایی صرفاً‌ ساده داشته و برای سیر انسان در مسیری بی نهایت كفایت نماید. اگر هدف از خلقت انسانی معرفت پروردگار باشد پروردگاری كه وجود لایتناهی دارد مسیر كمالی هم كه برای این انسان ترسیم می‌شود باید لایتناهی باشد و سخن هدایتی كه وسیله وصول انسان به خدای مطلق باشد نیز باید نامحدود باشد از این رو كلامی كه برای هدایت خلق نازل شده تا مسیر سعادت بی‌حد و حصر انسانی را برای او هموار گرداند لازم است كه خود حد و حصر نداشته باشد چرا كه وجود خط پایانی در معارف قرآن نه تنها با هدف بی نهایت انسانی تناسبی ندارد بلكه با فلسفه وجودی خود قرآن و باید او را به منبع لایتناهی وصل گرداند همساز نیست.

تنوع فهم مردم : همگان در اصل امكان فهم و كیفیت حصول و میزان علم در یك رتبه قرار ندارند توانایی درك برخی از امور محسوس تجاوز نمی‌كند و عقل و اندیشه‌شان از عالم ماده و طبیعت بیرون نمی‌رود . حتی كسانی كه سطح تفكرشان با ریاضت‌های فكری و فلسفی نیز قوت گرفته باشد به موجب اختلاف در وسایلی كه معرفت‌زا بوده در یك سطح از معرفت قرار ندارند و همین موجب اختلافات بسیاری در فهم معانی عقلانی در حوزه فلسفه شده است.

تنوع روش فهم واقعیت:القای معنا و معرفت به موجود انسانی تنها از میان معلومات ذهنی هر شخصی ممكن است . كسانی كه در طول حیات خود با امور حسب انس داشته‌اند راه ایجاد تفاهم با آنها صرفاً از راه محسوسات است كه البته آن نیز متناسب با درجه فهم‌شان صورت می‌پذیرد.

شخصی هم كه با معانی كلی انس گرفته باشد راه تفاهم و گفتگو با او متناسب با چیزی خواهد بود كه او از معقولات به دست آورده است یعنی اگر بخواهیم لذتی را برای او بازگو كرده توجه او را بدان جلب كنیم باید از نمونه‌هایی استفاده كنیم كه او همواره با آن سروكار داشته توان فهم آن را دارد.

این نكته كه راه تفاهم با هر شخصی متناسب با آموخته‌ها وشالكه شخصیتی اوست هرگز بدان معنا نیست كه مسیر شناخت واقعیت برای انسان به خاطر حجاب شخصیتی كه از لحاظ علمی ، عملی ، تربیتی و اخلاقی و روانی پیدا كرده ناممكن است بلكه بدین معناست كه با توجه به لایه‌مندی واقعیت هر كسی همه واقعیت را نمی تواند درك كند انسان‌ها هر كدام متناسب با درجه علمی و معرفتی خود مرحله‌ای از واقعیت را می فهمند و اگر این فهم‌ها در هر مرتبه‌ای از فهم كه صورت گرفته باشد به شكلی روشمند واقع شده باشد نه تنها منافات و تعارضی با هم نخواهند داشت بلكه مؤید یكدیگر نیز خواهند بود.

به بیان دیگر تنوع روش فهم یك واقعیت و تنوع در شناخت اجزای یك واقعیت كه هیچ تعارضی و تفاوتی با هم ندارند با تكثر فهمی از یك واقعیت آن هم از جهتی واحد و معین كاملا تفاوت دارد . اولی اذعان به شناخت واقعیت دارد و راه شناخت را هموار می‌داند در حالی كه دومی راه شناخت را عملاً مسدود كرده اعتباری برای شناخت انسانی باقی نمی‌گذارد.

ویژگی كلام هدایت آمیز:از آنجا كه هدایت دینی به اقتضای رحمت الهی امری عمومی و فراگیر است و اختصاص به گروه خاصی ندارد لازم می نماید كه دین به گونه‌ای طراحی شود كه اولاً فراگیر و همگانی باشد ثانیاً برای هر صنف و گروهی از مردمان سخنی هدایت آمیز داشته باشد . حال اگر این كلام چنین ویژگی را نداشته باشد عملاً تخاطب و تفاهم غیر ممكن خواهد شد و جز قشر خاصی از افراد مفاد دین را در نخواهند یافت.

● رابطه تاویل با اختلاف سطح فهم مردم

بر پایه همین مقدمات می‌توان سر این كه پیامبران مأمور شده‌اند بامردمان متناسب با عقول خود سخن بگویند را دریافت همین حكایت از آن دارد كه همه معارف را نمی‌توان در یك سطح طبقه بندی نمود به گونه‌ای كه همگان آن را دریافته و فهمی واحد از آن داشته باشند در این میان معارفی وجود دارد كه مرتبه‌ای مافوق مرتبه لفظی‌ای كه عوام آن را می‌فهمند دارد كه اگر به مرتبه بیان لفظی و قابل فهم برای عموم نازل می‌شد عقول انسانی آن را بر نمی‌تابد چرا كه یا آن را مخالف با ضروریات انسانی می‌دید یا این كه آن را با حقایقی كه تا به حال برایشان عنوان شده بود ناهمخوان می‌دانست.

بنابر این راهی جز این وجود ندارد كه هر‌ آنچه فهم عمومی بشر از درك آن عاجز است به صورت ضرب المثل بیان گردد تا راه بهره‌مندی همگان از آن حقیقت البته هر كسی متناسب با ظرفیت و استعدادی كه دارد فراهم آید. از این رو كسانی كه صرفاً اهل ظاهرند از قرآن چیزی جز ظاهر می‌فهمند و آنان كه از عقل و اندیشه‌ای راسخ بهره‌ای دارند، البته می توانند از سر و حقیقت مفاهیم و معارف آگاه گردند. مرحوم علامه محمد حسین طباطبایی در این مورد می‌نویسند:« قرآن كریم معارفی را كه برای مردم شناخته شده و معروف است در می‌آورد تا مردم آن معارف را بفهمند نظیر این كه مردم اجناس خود را با وزنه ، سنگ ، كیلو و مثقال می‌سنجند با این كه مناسبتی از نظر شكل و حجم بین انگور و آهن ولی همین كه از نظر سنگینی مناسبتی بین انگور و آهن است آن را با آهن می‌سنجیم».


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.