سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

عروسی اجباری سارا


عروسی اجباری سارا

اولین نمایشنامه نویس فارسی زبان میرزا آقا تبریزی است که هم زمان با آخوندزاده می زیست و نخستین کسی بود که ۳ نمایشنامۀ آخوندزاده را به فارسی ترجمه کرد و از این طریق با تئاتر غرب آشنا شد و خود اقدام به نگارش نمایشنامه کرد

میرزا آقا تبریزی از نمایشنامه نویسان متقدم ایران در روزگار قاجار و از نخستین کسانی است که تحت تاثیر میرزا فتحعلی آخوندزاده، نمایشنامه هایی را به زبان فارسی با تکنیک و قالب نمایشنامه نویسی جدید به رشته تحریر درآورده است.

او همان موقعیتی را که آخوندزاده در نمایشنامه نویسی به زبان ترکی دارد، در نمایشنامه نویسی فارسی به دست آورده است.از زندگی میرزا آقا تبریزی به جز دو نامه ای که او خطاب به میرزا فتحعلی آخوندزاده نوشته و «رساله اخلاقیه» که در سال ۱۲۹۱ ه. ق نگاشته و امروز نسخه خطی آن موجود است و همچنین پنج نمایشنامه ای که از وی به یادگار مانده و منتشر شده است، اطلاع چندانی در دست نیست. میرزا آقا در «رساله اخلاقیه»، خود را آقا ابن مهدی ملقب به «منشی باشی» نامیده است. فریدون آدمیت نیز بدون ذکر ماخذ او را از تحصیلکرده های دارالفنون می داند و اشاره می کند که زمانی در خدمت وزارت امور خارجه بوده است.

به نظر می رسد این اطلاعات براساس نخستین نامه ای باشد که میرزا آقا تبریزی به آخوندزاده نوشته و در آن، خود را چنین معرفی کرده است؛ «این بنده نامم میرزا آقاست و از اهل تبریز هستم. از طفولیت به آموختن زبان فرانسه و روسی شوق کردم و زبان فرانسه را به قدری که در نوشتن و ترجمه و تکلم رفع احتیاج بشود، تحصیلکرده ام و از زبان روسی نیز قدری بهره دارم. بعد از خدمات چندین ساله در معلم خانه پادشاهی و ماموریت در بغداد و اسلامبول و تصاحب چندین قطعه نشان از درجه اول و دویم و سیم معلم خانه و نشان مجدیه، قریب به هفت سال است که به اذن اولیای دولت در سفارت دولت فخیمه فرانسه مقیم تهران،منشی اول هستم».

تا سال ۱۳۳۴ه. ش چهره میرزا آقا تبریزی ناشناخته بود و آثار او با نام «میرزا ملکم خان» چاپ و منتشر می شد تا اینکه سرانجام ابراهیم اف؛ پژوهشگر و نویسنده معروف آذربایجانی، اسناد مربوط به آرشیو میرزا فتحعلی آخوندزاده را منتشر کرد و معلوم شد سه نمایشنامه کوتاه منسوب به میرزا ملکم خان که قسمتی از آنها در پاورقی روزنامه «اتحاد» از اوایل صفر تا اواخر جمادی الاول ۱۳۲۶ه. ق در تبریز به چاپ می رسید و به دلیل تعطیلی همه روزنامه ها و جراید مشروطه خواه که پس از بمباران مجلس توسط محمدعلی شاه ناتمام ماند، متعلق به میرزا آقا تبریزی منشی اول سفارت فرانسه مقیم تهران بوده اند و نه ملکم خان.

میرزا آقا تبریزی ابتدا قصد داشت تمثیلات آخوندزاده را بنا به خواهش او به زبان فارسی ترجمه کند اما بعدها منصرف شد و تصمیم گرفت نمایشنامه هایی را براساس تجربیات خود، به سبک و سیاق کمدی های آخوندزاده اما با شکل و محتوایی جداگانه بنویسد بنابراین در این زمینه اقدام به نگارش سه نمایشنامه با عناوین مفصل و بلند بالا می کند.

این نمایشنامه ها عبارتند از؛ « سرگذشت اشرف خان، حاکم عربستان در ایام توقف او در طهران که در سنه ۱۳۲۲ به پایتخت احضار می شود و حساب سه ساله ولایت را پرداخته، مفاصا می گیرد و بعد از زحمات زیاد دوباره خلعت حکومت پوشیده می رود» در چهار مجلس، «طریقه حکومت زمان خان بروجردی و سرگذشت آن ایام» در چهار مجلس، «حکایت کربلا رفتن شاهقلی میرزا و سرگذشت آن ایام و توقف چند روزه در کرمانشاهان نزد شاه مراد میرزا حاکم آنجا» در چهار مجلس.

میرزا آقا این نمایشنامه ها را در حدود سالهای ۱۲۸۷ تا ۱۲۸۸ ه.ق می نویسد و آنها را به همراه نامه دوم خود برای اظهار نظر نزد آخوندزاده فرستاده و علت انصراف از ترجمه تمثیلات و دلایل اقدام خود را نسبت به نگارش آثار مستقل چنین توضیح می دهد؛ « فدایت شوم، اگر چه ظاهرا» کسب فیض خدمت مسرت آیت نکرده ام، ولی اغلب اوقات از محامد و اوصاف محاسن آن سرور معظم که در السنه و افواه جاری است شنیده، باطنا» کمال اخلاص ارادت داشته و دارم.

خاصه از وقتی که از ملاحظه کتاب ترکی تصنیف آن سرور محظوظ و از نوشتجات نزهت آیات سایره نیز متدرجا» مشعوف بوده، از نکات شیرین و عبارات دلنشین آنها که موجب انواع عبرت و تربیت حاصل کرده ام، بر خود لازم شمردم که در این شیوه خجسته و سبک و سیاق پسندیده به آن سرور معظم تقلید و پیروی نمایم و مریدانه بساط ارادت بیارایم.

اول خواستم کتاب تئاتر را چنانکه خواسته بودید به زبان فارسی ترجمه کنم، دیدم که ترجمه لفظ به لفظ حسن استعمال الفاظ را می برد و ملاحت کلام را می پوشاند. در حقیقت حیفم آمد و ترجمه را موقوف داشتم و چون مرام و مرادم پیروی و ارادت بود، لهذا مختصری به همان سبک و سیاق در زبان فارسی جداگانه نوشتم و این رسم تازه را در میان قوم، سرمشق گذاشتم که انشاء الله صاحبان عقل و تمیز در تکمیل و تزیین آن بکوشند».

او در پایان نامه از آخوندزاده می خواهد که این آثار مدتی از نظرها پوشیده بمانند تا وقت اشتهار آنها فرا برسد و همین امر شاید موجب گمنامی او و انتساب این آثار به میرزا ملکم خان مستشارالدوله شده است.

یحیی آرین پور در کتاب «از صبا تا نیما» درباره این سه نمایشنامه نوشته است؛ در این نمایشنامه ها، صحنه های تاریک و وحشتناکی که از استبداد و بی قانونی عهد ناصری تصویر شده و اوضاع ناگوار آن روزگار که با وقایع مضحک فراوان همراه بوده، با انشایی آمیخته به طنز بیان گردیده که بی اختیار خواننده امروزی را به خنده وا می دارد، اما مسلما مردم آن زمان که از ظلم و استبداد بیزار و تشنه آزادی و فرهنگ غرب بوده اند از خواندن این هزلیات تلخ و نیشدار که دور از مبالغه و عین حقیقت است ملول و متاثر گردیده اند.

هر سه نمایشنامه در واقع قطعاتی است که به طریق مکالمه نوشته شده و اصول و قواعد فنی تئاتر غرب از قبیل وحدت زمان و مکان و غیره در آنها رعایت نگردیده است و بنابراین نمایش دادن آنها تقریبا غیرممکن است. چنین احساس می شود که نویسنده با صحنه های اروپا آشنایی نداشته یا نمایشنامه های خود را تنها برای خواندن و عبرت گرفتن هموطنان خویش و نه برای نمایش دادن، به رشته تحریر کشیده است، چنانکه خود حتی عنوان نمایشنامه یا تمثیل به آنها نداده و حکایت یا سرگذشت نامیده است».

به نظر می رسد که آخوندزاده نیز با اشراف به این نقصان ها، در پاسخی که به نامه دوم میرزا آقا تبریزی نوشته است، به نقد هر یک از این نمایشنامه ها پرداخته و می نویسد؛« برادر مهربان من میرزا آقا، اطال الله عمرکم. نامه شیرین شما رسید. تصنیف شما را سراپا خواندم و شما را هزار تحسین و آفرین می فرستم و از غیرت و ذوق شما وجد می کنم و امیدوارم که در این فن شریف که به اصطلاح فرنگیان، فن «دراما» می نامند، همیشه صرف اوقات خواهید نمود و ترقیات زیاد خواهید کرد... اما چون هنوز اول کار شما است، لهذا مرا لازم است که پاره ای قصورات آن را برای شما نشان بدهم...

امیدوارم که تصنیفات خودتان را به همان قرار که من نشان می دهم به تکمیل رسانیده، چاپ و منتشر بسازید و به ملت خدمتی بکنید و بعد از این نیز به نوشتن این قبیل تصنیفات مشغول بشوید و به جوانان قابل نو رسیده هم فن دراما را تعلیم نمائید که هر یک از ایشان در این فن که اشرف فنون یوروپاست، چیزی خیال کرده بنویسد. بلکه از یمن اهتمام شما، این فن شریف و این رسم جدید تصنیف فیمابین ملت ما نیز شهرت به هم رساند و بر همه کس معلوم گردد».

او در ادامه با تعریف تئاتر، به انتقاد درباره قطعاتی از نمایشنامه ها که قابل اجرا بر صحنه نمایش نیستند، می پردازد و درباره آنکه چگونه می توان آنها را نمایشی کرد و همچنین راجع به شخصیت ها و تعویض صحنه ها و... نکاتی را یادآور می شود.

آخوندزاده از سه نمایشنامه میرزا آقا، «طریقه حکومت زمان خان» را بهتر و دلنشین تر دانسته و به نویسنده توصیه می کند که اسم آن را «سرگذشت دهباشی قاسم و کوکب» بگذارد زیرا معتقد است که زمان خان در این سرگذشت چندان نقشی ندارد. او «حکایت کربلا رفتن شاهقلی میرزا» را هیچ نمی پسندد و درباره آن می نویسد؛ «سرگذشت شاهقلی میرزا سراپا بد است، آن را بسوزانید. به ارباب قلم شایسته نیست که این قبیل چیزها را به قلم آورند». در این میان اما « سرگذشت اشرف خان حاکم عربستان» بسیار مورد توجه آخوندزاده قرار می گیرد زیرا به عقیده او در این نمایشنامه فرازهای مهمی از اوضاع اجتماعی طرح شده است.

در این نمایشنامه، اشرف خان حاکم عربستان برای تسویه مالیات سه ساله به پایتخت می آید. او تصور می کند که با دادن اندک رشوه به صدر اعظم، مفاصا خواهد گرفت و حکومتش تمدید خواهد شد، اما از وقتی پا به پایتخت می گذارد، افراد و اجزای دربار قدم به قدم جلوی او را می گیرند و شیرینی می طلبند و حتی پس از گرفتن مفاصا هم رهایش نمی کنند، تا آن جا که اشرف خان ناگزیر پنهانی بار می بندد و از تهران می گریزد.

میرزا آقا در این نمایشنامه، وضعیت نابسامان دوره خود را عیان می سازد و به نوعی از وضع هیات حاکمه زمان خویش انتقاد می کند.

در نمایشنامه «حکومت زمان خان»، میرزا آقا به گونه ای دیگر به فساد فراگیر حکومت قاجار پرداخته است. درباره این اثر نیز آخوندزاده، میرزا آقا را دعوت به خوش بینی می کند و در صورت نیاز حتی به شانس و تصادف رهنمون می سازد. در این نمایشنامه، زمان خان از سوی حکومت مرکزی حاکم بروجرد می شود. او برای اینکه بتواند خود را مورد قبول مردم جلوه داده و آنها را به سوی خود جلب کند، دستور می دهد تا از دزدی و دغلبازی و شراب خواری و ... جلوگیری شود. زمان خان کم کم برای اخاذی و رسیدن به منافع غیر مشروع خود از «لمپن» های جامعه استفاده می کند و بدین ترتیب از پولداران و صاحبان نام و نشان جامعه حق السکوت می گیرد.

جمشید ملک پور در کتاب «ادبیات نمایشی در ایران»، این نمایشنامه را منسجم ترین اثر میرزا آقا تبریزی بشمار آورده است و معتقد است که از نظر شخصیت پردازی و پرداخت واقعه و قالب نمایشی، نسبت به نمایشنامه های دیگر او موفق تر است. از نظر او زبان نمایشنامه، زبان محاوره ای قوی، همراه با واژگان و اصطلاحات عامیان مردمی است و محور اصلی اثر نیز انتقاد از دستگاه فاسد حکومت قاجار و فساد سیاسی_اجتماعی عمال این حکومت است.

نمایشنامه دیگر میرزا آقا تبریزی که «حکایت کربلا رفتن شاهقلی میرزا» نام دارد که بیشتر قالبی شبیه قصه دارد تا نمایشنامه. نویسنده در این نوشته، چندان پایبند اصول و تکنیک نمایشنامه نویسی نبوده و آن را از بافت نمایشی دور ساخته و حالت داستانی بدان بخشیده است.

همانطور که پیشتر اشاره شد، از میرزا آقا در مجموع پنج نمایشنامه بر جای مانده که همه آنها به چاپ رسیده اند بنابراین علاوه بر سه نمایشنامه مذکور که بدانها پرداخته شد، دو نمایشنامه دیگر این نویسنده، «حکایت عاشق شدن آقا هاشم خلخالی به سارا نام، دختر حاجی پیرقلی و سرگذشت آن ایام» و «حکایت حاجی احمد مشهور به حاجی مرشد کیمیاگر» نام دارند.

میرزا آقا،نمایشنامه «حکایت عاشق شدن آقا هاشم خلخالی» را همانند سه نمایشنامه پیشین برای نظرخواهی به میرزا فتحعلی آخوندزاده ارسال کرد. در این نمایشنامه نویسنده به مسائل خانوادگی رو کرده و مسئله ازدواج و روابط خانوادگی را مطرح ساخته است. داستان نمایشنامه از این قرار است؛ آقا هاشم و سارا به یکدیگر دلباخته اند. آقا هاشم بی پول است و پدر سارا به او دختر نمی دهد. سارا، گلندام باجی را به عنوان واسطه نزد پدرش می فرستد،اما بی فایده است.

آقا هاشم نیز وقتی می شنود وعده عروسی اجباری سارا با پسر حاجی خان بابا گذاشته شده، سر به جنون و شیدایی می گذارد و در این میان حتی غیرت برادران سارا، نصیحت مجتهد و چوب حاکم هم سودی نمی بخشد. خبر چوب خوردن هاشم به سارا می رسد و او از غصه تریاک می خورد. در همین اثنا مادر با دیدن حال دختر سوگند می خورد که ترتیب عقد او را با آقا هاشم بدهد و شوهر خود را نیز هر طور شده، راضی کند و....

جمشید ملک پور در کتاب «ادبیات نمایشی در ایران» بر این باور است که میرزا آقا در این اثر،با طرح مسئله ازدواج و روابط خانوادگی خواسته به نقادی اجتماعی و مناسبات خانوادگی و پیچیدگی های ازدواج در آن ایام بپردازد. به عقیده او این نمایشنامه از حیث تکنیک و فن دراماتیک ایراداتی دارد و بیشتر شبیه قصه است تا نمایشنامه.

میرزا آقا در «حاجی مرشد کیمیاگر» نیز همان راه گذشته را طی می کند یعنی ساختار این اثر را همچون نمایشنامه های پیشین، براساس قصه استوار می سازد نه نمایشنامه. او در این اثر به بررسی اوضاع عوام الناس و جهالت و سادگی آنان در مقابل دغل کاران می پردازد.

گلناز فرمانی



همچنین مشاهده کنید