جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
من مامان و بابا رو دوست دارم اگه:
![من مامان و بابا رو دوست دارم اگه:](/web/imgs/16/36/r71df1.jpeg)
۱) هی به من نگن این کار رو بکن، اون کار رو نکن! (آنقدر میگن بکن نکن، که من گیج میشم، خیلی گیج میشم! یه ذره هم فکر اعصاب من باشید!)
۲) موقع خریدن کفش و لباس، بذارن منم نظر بدم (میدونم هر چی خودشون دلشون بخواد همون رو برام میخرن ولی اگه بذارن منم نظر بدم یه ذره دلم آروم میشه و به خودم میگم ”خدا رو شکر منم وجود دارم! واقعاً وجود دارم؟!“)
۳) همش با هم دعوا نکنن یا اقلاً جلوی من دعوا نکنن. به خدا خیلی غصه میخورم وقتی با هم میجنگن (یه روز دعوا میکنن. چند روز منه بنده خدا غصه میخورم. بعد با هم آشتی میکنن و میخندن. تا میروم یه کم خوشحال باشم و بخندم، باز دوباره با هم دعوا میکنن! خودمونیم، با این دو تا آدم بزرگ، منم بساطی دارم ها! بعد از زورشون به من میرسه، با قیافه حق به جانب میگن که دعوا کار خوبی نیست...! یعنی چه؟
۴) من رو با دوستام یا بچههای فامیل مقایسه نکن (چقدر باید به این بابا و مامان بگم که من خودمم نه بچه همسایهمون! من خودمم با خصوصیات مخصوص خودم! من خودمم نه هیچکس دیگه! خسته شدم آن قدر به این دو تا آدم بزرگ گفتم ”تو رو خدا من رو همینجوری که هستم قبول کنین“ ولی گوش نمیکنن و با تموم توانشون سعی میکنن از من یه آدم (!!!) خاص خاص بسازن که هم دکتر باشم، هم مهندس، هم فضانورد، هم قدیس، هم پائولو کوئیلو، هم رونالدو، هم... اگه تموم درختای دنیا قلم بشن و تموم آب دریاها جوهر، باز هم نمیظتونم این ”هم“ ها رو براتون بنویسم چون هم قلم کم مییارم هم جوهر!! حالا ببینید منه بنده خدا چه تحملی دارم!!).
۵) جلوی روی من وقتی دارن با تلفن یا مهمونا صحبت میکنن دروغ نگن!
(خودمونیمها، چه زمونهای شده! بر و بر تو چشای من نگاه میکنن و مثل نقل و نبات دروغ میگن به چه بزرگی! بعداً من که یاد میگیرم و یه دروغ کوچولو اندازه یه دونه عدس، شایدم کوچیکتر میگم، تنبیهام میکنن! خوبه والا!
۶) برای هر اشتباه کوچیکی من رو تحقیر و تنبیه نکنن (خب من بچهام، اشتباه میکنم دیگه! برای چی من رو میزنین؟! حالا خوبه همیشه چقدرم میگم ببخشید! یکی نیست به این مامان بابای من بگه که وقتی خودتون تو ادارهتون اشتباه میکنین، شما رو میزنن؟!)
۷) هی نگن بازی نکن، تلویزیون نگاه نکن، درس بخون، کتاب بخون. (من موندم پس چرا خودشون همش تلویزیون نگاه میکنن؟! آنقدر میشینن پای برنامههای تلویزیون که دیگه وقت برای من بنده خدا نمیمونه! فکر میکنم برای همین بهم میگن تلویزوین نگاه نکن! تو رو خدا به جای اینکه به من بگین کتاب بخون، یه کم از زمانی رو که به کارهای مهم تلفنی (!) و تلویزیونیتون (!) اختصاص دادین، به خواندن کتابهای مربوط به رفتار با فرزندان، بپردازین! من قول میدم ضرر نکنین!)
۸) من رو وادار نکنن تا مثل اونا رفتار و زندگی کنم. (آخه یکی نیست به این بابا مامانا بگه که اگه ما بچهها مثل شما زندگی کنیم، دنیا میشه شبیه تلویزیون و پر از فیلمهای تکراری و کسلکننده! نه تنوعی نه تغییری! اون وقت همهمون خسته میشیم ها! گفته باشم!!).
پرستو عوضزاده
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان دولت چهاردهم ایران محمدجواد ظریف پزشکیان دولت دولت سیزدهم ظریف انتخابات علی باقری رهبر انقلاب رئیس جمهور
آتش سوزی سازمان هواشناسی هواشناسی پلیس اربعین تهران شهرداری تهران پشه آئدس آلودگی هوا قتل گرما عزاداری محرم
واردات خودرو خودرو قیمت خودرو حقوق بازنشستگان بازنشستگان قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو سازمان تامین اجتماعی دلار مالیات قیمت سکه
تلویزیون فضای مجازی سریال سینما امام حسین سینمای ایران دفاع مقدس فیلم صداوسیما
فناوری ناسا دانشگاه تهران آزمون سراسری
رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل جو بایدن ترامپ فلسطین غزه روسیه چین جنگ غزه انتخابات آمریکا طوفان الاقصی
فوتبال پرسپولیس استقلال علی علیپور لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران سپاهان تراکتور علیرضا بیرانوند رئال مادرید مهدی طارمی
هوش مصنوعی اینترنت عیسی زارع پور گوشی اپل وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات
گرمازدگی رژیم غذایی کاهش وزن ویتامین سرطان چاقی بارداری