سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
رسانه ها عامل جهانی شدن فرهنگ
در حالی که در عصر مدرنیته، فرهنگ به مثابه هنر عالی، حوزه خاصی از جامعه را اشغال کرده بود، در عصر پسامدرنیته، به دیگر عرصههای جامعه نیز راه یافته است. در سطح اقتصادی، ما شاهد کالایی شدن فرهنگ بودهایم و در همین حال، خود اقتصاد نیز در شکل پدیدههایی مانند آگاهی و تبلیغات، اوقات فراغت، صنعت خدمات و بازاریابی مطمئن و متناسب با شیوه زندگی، به گونهای فزاینده به فرهنگ وابسته شده است.خواه تقسیماتی را که در گذشته جامعه شناسی بین حوزههای مختلف جامعه وجود داشت به عنوان خود ساختهای فرهنگی تلقی کنیم و خواه گسترش فرهنگ را پدیده جدیدی تفسیر کنیم، که تمایز میان حوزههای مجزای سابق را از میان برده است به هر حال این واقعیت برجاست که فرهنگ اکنون اهمیت بی سابقه یافته است. از نظر لاکلاو و موفه «هر چیز فرهنگی است» و از آنجا که خود واقعیت اجتماعی از سنخ گفتمان است، بنابراین همواره نظم اجتماعی از طریق فرهنگ ساخته شده و باز تولید شده است.
اما به نظر دیگر متفکران، فرهنگ به این مفهوم از لحاظ تاریخی از اهمیت ویژهای برخوردار است. این عقیده، مخصوصا به نگرشی ارتباط دارد که بر طبق آن، ما در حال حرکت به سوی یک عصر جدید هستیم.
● جهانی شدن فرهنگ
دیدگاه جهانی شدن به فرهنگ معتقد است که در نتیجه جهانی شدن موجی از همگونی فرهنگی در جهان پدید میآید.سه دیدگاه کلی را میتوان در مورد جهانی شدن فرهنگی برشمرد؛ گسترش تجدد غربی، گسترش و جهانگیر شدن فرهنگ مصرفی سرمایهداری و جهانی شدن فرهنگ آمریکایی. برجستهترین وجه جهانی شدن فرهنگی را شاید بتوان گسترش تجدد غربی دانست. به این معنا که یک رشته نهادها و شیوههای رفتار که در پی فروپاشی نظام فئودالی در اروپای غربی شکل گرفت و در طول چندین دهه به نقاط دیگر جهان راه یافت و در سده بیستم به واسطه عرصه ارتباطات، گسترش فرهنگ و تمدن غربی با پیشرفت چشمگیری ادامه یافت.یک برداشت رایج و آشنا از جهانی شدن فرهنگ غربی، همان امپریالیسم فرهنگی است. از این دیدگاه جهانی شدن عبارت است از اراده همگونسازی فرهنگی جهان. در این صورت، جهانی شدن نه یک فرآیند تابع نیروهای ساختاری و غیر ارادی، بلکه نوعی تحمیل فرهنگ غرب بر جهان غیر غرب است که توسط عوامل و ارادههای اقتصادی- سیاسی نیرومند انجام میشود.دومین عامل در جهانی شدن فرهنگ نوعی فرهنگ مصرفی متناسب با نظام سرمایهداری است. پس، فرآیند جهانی شدن فرهنگی تابعی از فرآیند جهانی شدن اقتصادی یا نظام جهانی سرمایهداری است.سومین جنبه جهانی شدن فرهنگی، فرهنگ آمریکایی است. همانگونه که جهانی شدن فرهنگ و تمدن غربی به طور عمده در جهانی شدن فرهنگ مصرفی مرتبط با نظام سرمایهداری نمود مییابد، فرهنگ آمریکایی هم محتوای اصلی این فرهنگ مصرفی را تشکیل میدهد.فنآوری اطلاعات و ارتباطات، یا به عبارت دیگر رسانهها زیر مجموعهای از جهانی شدن فرهنگ هستند یا جهانی شدن با مفهوم امروزی خود محصول انقلاب ارتباطات است.
● نظریه همگرایی فرهنگ
بر اساس نظریه همگرایی فرهنگ میتواند نقش مهمی در گسترش همکاری و همفکری بینالمللی و نیز زمینهسازی برای همگرایی ملتها داشته باشد. در میان اندیشمندانی که نگاهی کارکردگرایانه داشته و نقش فرهنگ را نیز به اهمیت دیدگاه مورد بحث قرار میدهند، نظریهپردازان همگرایی، جایگاهی خاص دارند.هر چند که هواداران نظریه همگرایی کمتر به عنوان طراحان اندیشه تاثیرگذاری فرهنگ بر روابط بینالملل مطرح بودهاند، اما فرازهایی از نظریات آنها به خوبی با این نوع نگرش همخوانی دارند.به طور کلی در نظریه همگرایی، دانشمندان به دنبال توضیح شرایط و عواملی هستند که بر مبنای آنها امکان از میان رفتن مرزهای سیاسی و دیوارهای حاکمیت مطلق دولتهای ملی فراهم میآید و واحدهای سیاسی جدیدی که پارهای از اختیارات و صلاحیتهای دولتهای ملی به آنها تفویض شده و به وجود میآیند.در این نظریه وضعیتها و ضرورتهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی تشریح میگردد که باعث میشوند نیازهای جدیدی ظهور و بروز یابند که دولتهای ملی توان برآورده ساختن آنها را ندارند.لذا زمینه به وجود آمدن نهادها و تشکلهای فرا ملی پدید میآیند که توان و امکان برآورده ساختن نیازهای تازه را داشته باشند. این نهادها پایه و اساس هویتهای سیاسی جدیدی هستند که دولتهای ملی به طور داوطلبانه بخشی از اختیارات و صلاحیتهای خود را به آنها تفویض میکنند.به نظر بیشتر نظریهپردازان همگرایی، ارتباطات و کنش متقابل فرهنگی از مهمترین کارکردهایی است که میتواند زمینهساز همگرایی منطقهای و جهانی شود.گسترش ارتباطات و روابط فرهنگی باعث میشود که نیاز به همفکری و تبادل فرهنگی در جوامع رشد یابد. علاقهمندی مردمان مختلف از فرهنگهای متفاوت به یکدیگر موجب میشوند که دیوارهای میان آنها فرو ریزد و آنان خواستار محصولات فرهنگی یکدیگر شده و نیاز تازهای برای بهرهگیری از فرآوردههای مختلف فرهنگی و نیز همکاریهای نوین فرهنگی پدید آورند.
● نظریه نظام جهانی و فرهنگ
برای بررسی دیدگاه نظریه نظام جهانی فرهنگ باید به سراغ آرای متفکر اصلی این نظریه یعنی ایمانوئل والرشتاین رفت. از نظر والرشتاین فرهنگ عاملی بسیار قدرتمند است که میتواند گونههای ویژهای از روابط اجتماعی - سیاسی را مشروعیت بخشیده و نهادینه کند و حتی آنها را به آداب و سنن اجتماعی تبدیل کند. وی دیدگاههای موجود درباره فرهنگ را به دو دسته کلی تقسیم میکند. نخست گروهی که به فرهنگ به عنوان مشخصه و ویژگی جوامع نسبت به یکدیگر مینگرند و دوم گروهی که فرهنگ را نشانه وجود سطح متعالی رفتار و ارزشهای گروهی خاص در درون یک جامعه میدانند.برای گروه اول فرهنگ نشانگر شاخصه یک جامعه در میان دیگر جوامع است و برای گروه دوم فرهنگ نمایشگر برتری و تعالی یک گروه در درون یک جامعه نسبت به دیگر گروههای اجتماعی است.والرشتاین معتقد است مفهوم پر اهمیت فرهنگ ما را با یک تناقض عظیم درگیر میکند. فرهنگ از یک طرف بر مبنای تعریف خود بخشگرایانه و متمایزکننده است. فرهنگ مجموعهای از ارزشها و اعمال است که یک بخش کوچکتر را از کلیتی که در درون آن است متمایز میکند. به نظر والرشتاین این صحیح است که کاربرد فرهنگ به معنای انسانشناختی آن به معنی ارزشها و اعمالی است که یک گروه را در مقابل گروه دیگری که در همین سطح گفتار هستند، قرار میدهد.وی در تعریف دیگر از فرهنگ میگوید عده دیگری فرهنگ را به معنی نامه «برترینهای محفل» به کار میبرند که بیشتر به معنای بالاتر بودن است تا پایهای و اساسی بودن، یعنی ارزشها و اعمالی که در درون یک گروه، عدهای را بالاتر میبرند. در هر دوی این کاربردها فرهنگ آن چیزی است که بعضی از اشخاص احساس میکنند و انجام میدهند در حالیکه دیگران این احساس و این عمل را انجام نمیدهند.همانگونه که مشاهده میشود فرهنگ در معنای اول خود به خصوصیات مشترک میان یک گروه اطلاق میشود که به آن گروه وحدت میبخشد و آن را در مقابل دیگر گروهها و دیگر اجتماعات بشری مشخص و متمایز میسازد.اما فرهنگ در معنای دوم خود به معنی ویژگیهای متفاوت و برتری است که عدهای را در درون یک گروه یا یک اجتماع از دیگری جدا میسازد و برتر مینماید. در این معنا فرهنگ نه عامل وحدت یک گروه بلکه نشانگر برتری عدهای از درون آن گروه است.
از دیدگاه والرشتاین اگرچه فرهنگ به عنوان زیرپایه و زیرساخت تمامی تحولات جهان نیست، اما عاملی بسیار قدرتمند است که میتواند گونههای ویژهای از روابط اجتماعی - سیاسی را مشروعیت بخشیده و نهادینه کند و حتی آنها را به آداب و سنن اجتماعی تبدیل کند.
جواد حیران نیا
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست