پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

امیدها و آرزوها سقفی ندارند


امیدها و آرزوها سقفی ندارند

پای صحبت فلوران مالودا, بال چپ تکنیکی فرانسه و چلسی

فرانسه به دشواری و فقط با کسب تساوی خوش‌اقبالانه یک بر یک با بوسنی در آخرین دیدارش در گروه چهارم انتخابی فوتبال جام ملت‌های اروپا ۲۰۱۲ مجوز حضور در مرحله نهایی را کسب کرد و کم مانده بود به مرحله پلی‌آف، ارجاع و رنج‌هایش بیشتر شود، اما شکی نیست که خروس‌ها تحت نظر لوران بلان که از ۱۶ ماه پیش به جانشینی ریموند دومنک سرمربی آنان شد، تحولی تازه در کار خود داشته‌اند و هرچند با نسلی که یک عنوان اولی و یک عنوان دومی را از جام‌های جهانی ۱۹۹۸ و ۲۰۰۶ به ارمغان آورد، اصلا برابری نمی‌کنند، اما این تیم می‌تواند خرداد و تیر سال بعد در مرحله پایانی این پیکارها به نتایجی بهتر از آنچه آبی‌ها در جام جهانی ۲۰۱۰ به آن نایل شدند (بدون حتی یک پیروزی در ۳ مسابقه و حذف در همان مرحله نخست)‌ دست یابد و از تیم‌های شاخص آن میدان باشد.

یکی از فوتبالیست‌هایی که می‌تواند این امر را میسر سازد فلوران مالوداست. این بال چپ سریع و فنی در پنجمین فصل حضورش در چلسی به یکی از کارآمدترین و موثرترین مهره‌های این تیم معروف انگلیسی و باشگاه متمول شهر لندن تبدیل شده است و در دوران سرمربیگری بلان هم بندرت از ترکیب انتخابی خروس‌ها دور مانده و معمولا از دعوت‌شده‌ها به اردوی ملی بوده است و دومنک نیز او را که از لیون فرانسه به لندن رفت و جانشین آری‌ین روبن هلندی شد و توفانی در ترکیب آبی‌های استمفوردبریج شد، بندرت از قلم می‌انداخت. بنابراین او گزینه خوبی است تا در عین صحبت درباره شرایط فعلی چلسی ۴ ماه بعد از سپرده شدن زمام امور این تیم به آندره ویاس بواش پرتغالی و تشریح اثرگذاری برنامه‌های این مربی بسیار جوان، از وضعیت و اهداف آبی‌های فرانسه هم بگوید... .

● آقای مالودا، ۱۰ هفته از شروع فصل ۲۰۱۲ ـ ۲۰۱۱ می‌گذرد. فکر می‌کنید مسابقات باشگاهی در انگلیس طی این مدت چطور پیش رفته و چلسی چگونه عمل کرده است؟

من ابتدا می‌توانم این را به شما بگویم که سطح رقابت و فشار کار در انگلیس بسیار بالاست و اضافه شدن منچسترسیتی به معادلات، قدرت کار را سخت‌تر و دایره مدعیان را وسیع‌تر کرده است. تازه تاتنهام را هم فراموش نکنید و استون‌ویلا را نیز همین طور و به این ترتیب متوجه می‌شوید که ۶، ۷ تیم با فاصله‌ای کم نسبت به یکدیگر برای قهرمانی و کسب ۳، ۴ رتبه بعدی می‌جنگند و در پی هم می‌آیند و هر یک سوداها و نقاطی از قوت در کار خویش دارند. شاید گفته شود که در سایر کشورها نیز مسابقات باشگاهی معمولا دو، سه قطبی نیست و چهار، پنج تیم مدعی‌اند، اما بعد از چند سال پیشتازی، مربع قدرت متشکل از منچستر، چلسی، آرسنال و لیورپول در انگلیس، مدتی است که چندضلعی شده است و حالا هر تیمی قادر است هر تیم دیگری را شکست بدهد و این یادگاری از دهه‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۰ است که در آن زمان‌ها هم هر هفته احتمال داشت که صدرنشین لیگ انگلیس به قعرنشین جدول ببازد.

با این حال با توجه به نزول شدید آرسنال و نوسان‌های لیورپول و پخته و پرتجربه نبودن منچسترسیتی در کورس‌های قهرمانی،‌ خیلی‌ها معتقدند امسال هم مثل سال‌های اخیر، چلسی حریف اصلی منچستریونایتد در کورس قهرمانی خواهد بود و فقط تیم شما حریف تیم الکس فرگوسن می‌شود.

از ۲۰۰۴ به بعد همین حالت برقرار بوده و تیمی به جز این دو باشگاه، قهرمان لیگ برتر انگلیس نشده است و آخرین قهرمان به جز این دو تیم، آرسنال در سال ۲۰۰۴ بود و در این مدت هر کدام که اول شده‌اند دیگری رتبه دوم را مال خود کرده و در نتیجه محتمل‌ترین و محکم‌ترین پیش‌بینی این است که همین واقعه، امسال نیز تکرار شود. شاید ویاس بواش تازه در این فصل مصدر کار شده باشد و نداند ولی اتفاقات دو فصل گذشته حتی نشانگر شکل و چگونگی قهرمانی این دو تیم در لیگ برتر بوده است. دو فصل پیش چلسی چه در بازی رفت و چه در مسابقه برگشت، منچستریونایتد را برد و قهرمان شد و فصل گذشته یونایتد با فتح مسابقه‌اش با چلسی در هفته ما قبل آخر، قهرمانی را مال خود کرد، ولی اگر آن بازی به جای اولدترافورد در لندن انجام می‌شد شاید قضیه برعکس می‌شد. بنابراین در ۷، ۸ سال اخیر تاریخ دائما به شکلی در لیگ انگلیس تکرار شده و چلسی ۳ و یونایتد ۵ بار قهرمان شده‌اند. امسال اکثرا و بلکه تمامی نفرات اصلی و کلیدی چلسی در این تیم باقی‌ماندند و چند بازیکن بلندپرواز و مستعد به جمع ما اضافه شده‌اند که سرآمد آنها خوان ماتای اسپانیایی است. بنابراین ما براساس این رویداد و البته به لطف مربیگری ابتکاری ویاس بواش می‌توانیم به یک پله بالاتر رفتن از فصل پیش و تبدیل شدن به نایب‌قهرمانی فصل پیش به مقام اولی امیدوار باشیم و حتی اگر این طور نشود، چلسی بعد از جرح و تعدیل‌های اخیر این توان را دارد که در تمامی جام‌های امسال یک مدعی حقیقی باشد.

● آیا با آمدن ماتا و جا افتادن دانی‌یل استاریج جوان در تیم و ارادت ویاس بواش به فرناندو تورس جایگاه شما در ترکیب ثابت تیم به خطر نیفتاده است؟

فکر نمی‌کنم این طور باشد. تعدد جام‌هایی که چلسی در آنها حاضر است و لزوم عوض و بدل کردن نفرات به گونه‌ای است که در تیم ما در عمل هیچ‌کس فیکس نیست و هیچ یک از نفرات‌مان ذخیره دائمی نیز نیستند و تلاش مربیان این است که نوبتی و به ترتیب به تمامی نفرات مسابقه برسد و شرایط و مصلحت ایجاب می‌کند که یک بازیکن همیشه و در همه حال ثابت نباشد زیرا فرسوده خواهد شد. حتی اگر این طور نبود من آمدن نفرات جدید را وسیله‌‌ای برای نگرانی بازیکنان قبلی و خطر برای آنان نمی‌دانستم زیرا این امر یک موج تازه حرکت را در تیم به وجود می‌آورد و قبلی‌ها باید با افزودن بر تلاش‌شان،‌ خود را با شرایط تازه وفق بدهند و قوی‌تر و بهتر ظاهر بشوند تا جای خود را از دست ندهند. این امر انگیزه‌ای برای افزایش کوشش تمامی نفرات است و این شامل من هم می‌شود که باید حتما سطح بازی خود را ارتقاء بخشم.

● در پستی که شما بازی می‌کنید، مردانی مثل آر‌ین روبن، فرانک ریبه‌ری، رایان گیگز و آنخلدو مایا در سال‌های اخیر از بهترین‌های جهان بوده‌اند. در رقابت با آنها خودتان را در کدام مرحله و جایگاه می‌بینید؟

ابتدا باید متذکر شوم که بازیکنانی مثل خاوی‌یر زانه‌تی، پائولو مالدینی و گیگز از فوتبالیست‌های محبوب من بوده‌اند و در میان آنها گیگز وضعی عجیب و کم‌سابقه دارد، زیرا قریب به ۲۳ سال است که در یونایتد بازی می‌کند و دائما جام و عنوان تصاحب می‌کند. شما کمتر بازیکنی را می‌یابید که تداوم گیگز را به لحاظ ماندگاری در یک باشگاه خاص داشته باشد، اما او چنین کرده و در آستانه ۳۹ سالگی بال چپی است که می‌تواند مشکلات منچستر را حل کند و دلیل و عامل پیروزی‌های تیمش شود.

● آیا سال‌های حضورتان در لیون را به یاد می‌آورید؟

چطور ممکن است آن را از یاد برده باشم؟ در ژرلان بود که صاحب توانایی فعلی خودم شدم و بازی در بالاترین سطح را آموختم. در آنجا در تمامی پست‌ها از من استفاده شد و حتی چند بار در دفاع وسط بازی کردم و به جای گوش چپ، بارها مدافع چپ بودم. گل‌های زیادی هم زدم و به عنوان بازیکن سال لیگ فرانسه هم انتخاب شدم. پایه‌های کار من در لیون گذاشته شد.

● کار در کدام تیم برای شما سخت‌تر و پرمسوولیت‌تر است؛ باشگاه چلسی یا تیم ملی فرانسه؟

این دو بسیار متفاوت هستند و ویژگی‌های مختص به خود را دارند. هر بار که نفرات تیم ملی انتخاب می‌شوند، معمولا چند نفر تازه هستند و هماهنگی با آنها زمان می‌برد و آزادی‌های فنی و تاکتیکی نیز زیاد نیست و باید در یک مدت کوتاه و با کمترین تدارک، بهترین نتیجه را بگیرید. شرایط من در جام جهانی ۲۰۰۶ به کلی با سایر اوقات فرق می‌کرد. وظیفه من حمایت از بزرگان وقت فرانسه یعنی زیدان و آنری و تغذیه آنان بود و این بازیکنان پرتجربه بودند که تیم را به حرکت درمی‌آوردند و ما عناصر همراهی‌کننده بودیم و اگر آنها تک‌نوازان ارکستر ما بودند، ما فقط سازهای جنبی را می‌نواختیم. در یورو ۲۰۰۸ و جام جهانی ۲۰۱۰ با توجه به کنار رفتن شماری از بزرگان تیم، بازی‌ها و وظایف ما تفاوت کرد و بیشتر و مهم‌تر شد، اما چون فرانسه نتیجه نگرفت، این تصور غلط به وجود آمد که نفرات مختلف تیم نیز، تک به تک ناموفق بوده‌اند. در چلسی و در هر تیم باشگاهی شرایط و نحوه بازی تیم به کلی متفاوت است و نفرات تیم آنقدر در طول فصل و هر روز با هم تمرین می‌کنند که کاملا باهم آشنایند و ناهماهنگی‌ها در کمترین سطح است‌.

● تجربه جام جهانی ۲۰۱۰ و شکست‌ها و سپس بپاخیزی بازیکنان بر علیه سرمربی تیم، بسیار تلخ بود. بگویید بعد از آمدن لوران بلان چه تغییراتی در تیم فرانسه به وجود آمده است؟

بلان مجبور شد بعد از قضایای آفریقای جنوبی ترکیب تیم را به کلی عوض کند و فقط بعد از مدتی توانست تعدادی نه‌چندان پرشمار از نفرات اعزامی به جام جهانی نوزدهم را از نو دعوت کند. بر اثر این فرآیند، نسل جدیدی در تیم ملی فرانسه در این یک سال و اندی ظهور کرده‌اند و بازی تیم ملی نیز مجددا تعریف و اجرا شده است. اطراف اردوی ملی و دور و بر تیم ملی هم بجز مواردی چند و یکی دو بحران تازه که در ۱۶ ماه اخیر حادث و به آرامی مهار شد، نسبت به گذشته مساعدتر و آرام‌تر شده و حاشیه‌های قبلی خنثی شده است. در دو، سه سال آخر حضور ریموند دومنک در تیم ملی فرانسه، مدام به وی حمله و از او انتقاد می‌شد و این مساله تیم ملی را تضعیف می‌کرد، اما بعد از آمدن بلان، تنش‌های قبلی سرکوب شده و او فرصت بیشتر و بهتری برای طراحی و اجرای برنامه‌های مورد نظر خود داشته است. همسو با آن، شرایط و رفتار ملی‌پوشان هم عوض شده و آنها در آرامش بیشتر توانسته‌اند بهتر و راحت‌تر کار کنند و راندمان مثبت‌تری داشته باشند.

● نقطه اوج کار خودتان به لحاظ انفرادی در تیم ملی فرانسه کدام نقطه و در کدامین مسابقه بوده است؟

جام‌جهانی ۲۰۰۶ و به واقع مسابقه فینال آن بالاترین نقطه کار من و بهترین نمایش عمرم در سطح ملی بوده است. ما فینال را فقط با ضربات پنالتی و بعد از این که ایتالیایی‌ها به شکلی ناجوانمردانه باعث اخراج کاپیتان ما (زین‌الدین زیدان) از زمین شدند، واگذار کردیم و به رتبه دومی قناعت ورزیدیم و با این وجود کمیته فنی رقابت‌ها مرا به عنوان ستاره دیدار نهایی انتخاب کرد. هنوز افسوس آن را می‌خورم و دریغ آن جام بزرگ از دست رفته را در دل دارم. جام کنار زمین با تمام وجود رو به سوی تمامی حاضران برق می‌زد و می‌درخشید، اما در نهایت به دست‌های فابیو کاناوارو (کاپیتان ایتالیایی) رسید و ما از آن محروم ماندیم و در پایان بازی غصه‌ای عظیم بر ما حاکم شد، زیرا در یک قدمی فتح مهم‌ترین جام فوتبال دنیا ناکام شده بودیم. موفقیت شخصی من در آن رقابت‌ها از آن رو بیشتر اهمیت داشت که قبل از شروع مسابقات مصدوم بودم و روی من عمل جراحی انجام شده بود و احتمال نرسیدن من به مسابقات وجود داشت،‌ ولی خلاف آن شد و رسیدم و آن وقایع را در خاک آلمان خلق کردم.

● در ۳۱ سالگی چقدر برای رسیدن به جام‌جهانی بعدی (۲۰۱۴) و حضور در آن میدان، بخت قائل هستید؟

ناامید نیستم. من حتما به برزیل خواهم رفت. دلیل‌اش این است که من متولد گویان هستم که سال‌ها مستعمره فرانسه بوده و این کشور کوچک با برزیل مرز مشترک دارد و این سفر در سال ۲۰۱۴ برای من کوتاه خواهد بود. اگر فرمی عالی در زمان برپایی مسابقات داشته باشم دلیلی نمی‌بینم که یک ۳۴ ساله را برای همراهی تیم ملی فرانسه انتخاب نکنند. رونالدینیو اخیرا در ۳۲ سالگی به تیم ملی برزیل بازگشته و طبعا هدف اولش حضور در جام‌جهانی خانگی است. بنابراین سن به‌تنهایی یک عامل بازدارنده برای من و سایرین نیست. این را بدانید که برای هیچ ورزشکاری، سقف و حد نهایی بر آرزوها و امیدهای متصور نیست و آنها همیشه به دستاوردهای بزرگ می‌اندیشند.

سایت فیفا

مترجم: وصال روحانی