اعتماد به نفس

اگر این روزها به کتابفروشی ها سر زده باشید انواع اقسام کتاب های روان شناسی می بینیم که عناوینی چون مدیریت بر خود، احترام به خود، عزت نفس، حرمت نفس، خود باوری و اعتماد به نفس …

اگر این روزها به کتابفروشی ها سر زده باشید انواع اقسام کتاب های روان شناسی می بینیم که عناوینی چون مدیریت بر خود، احترام به خود، عزت نفس، حرمت نفس، خود باوری و اعتماد به نفس روی آنها نوشته شده و وقتی آنها را بررسی می کنیم تقریبا یک چیز را با عمق و گستردگی نسبتا مشابه عرضه کرده اند.

واقعیت این است که همه عناوین فوق یکی هستند و می توان همه آنها را اعتماد به نفس نامید. با توجه به دیدگاههای مختلفی که در مورد انسان وجود دارد اعتماد به نفس هم تعاریف متفاوتی پیدا کرده است از جمله؛ احساس ارزشمند بودن، شجاعت و قدرت ابراز وجود، انتظاری منطقی و معقول برای پیروزی، نیرویی برای جذب، ترغیب، تاثیر گذاشتن بر دیگران و توفیق در مناسبت های اجتماعی و فردی.

اما واقعیت این است که تمام تعاریف فوق دلیل داشتن اعتماد به نفس است و نه خود آن و در واقع هر کدام به گوشه ای از واقعیت اشاره می کند. شاید کاملترین تعریفی که در مورد اعتماد به نفس وجود دارد تعریف زیر باشد؛

اعتماد به نفس به معنی داشتن شهامت گوش فرا دادن به انگیزه های درونی برای دریافت اشاره به نوع موفقیتی است که باید خواستار آن باشیم. به بیان دیگر اعتماد به نفس یعنی برداشتن توجه خود از آنچه هستیم ( و همچنین عدم توجه به عوامل خارجی و چیزهای خارج از خودمان ) برای به دست آوردن ایده ای از چیزی که ما باید بشویم.جالب است که بگویم برای رسیدن به خود باوری بیشتر از اینکه لازم باشد کاری انجام دهیم ضروری بسیار از کارهایی را که خواسته و ناخواسته انجام می دهیم کنار بگذاریم.