یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
ماهیت و نقش جنبش نرم افزاری در بیداری اسلامی معاصر
براندازی نظام خلافت در تركیه توسط مصطفی كمال(آتاترك) در سال ۱۹۲۴ سه نوع واكنش مختلف را از سوی مسلمانان جهان برانگیخت. در هنر تحت سلطه انگلیس با یك جمعیت عمده مسلمان، یك خشم فراگیر ایجاد شد و تلاشهای پرشوری برای نجات نظام خلافت شكل گرفت. اگر چه این نهضت با انگیزههای نجات خلافت اسلامی شكل گرفت. اما بعدها رنگ و بو و محتوای ناسیونالیسم هندی به خود گرفت. تا آنجا كه مهندس كرمچاند گاندی كه یك هندوی ضد اسلام بود، نیز به قطار مدافعان نظام خلافت پیوست.
در خاورمیانه یك واكنش كاملا عجیب انجام گرفت.شریف حسین، مأمور انگلیس در مكه، خود را خلیفه خواند. اما بجز رژیمهای عراق، اردن و یمن هیچ كس به این عامل انگلیس اعتنایی نكرد. اردن و عراق كه در آن زمان تحت سلطه پسران شریف حسین قرار داشتند، هدیههایی بودند از سوی انگلیس به خانواده شریف حسین به خاطر خوش خدمتی آنها در راستای تجزیه خاورمیانه به دولت ملتها.
در قاهره یك گردهمایی با حضور تعدادی از نخبگان مسلمان تشكیل شد تا به بررسی آینده امت در فقدان نظام خلافت و چگونگی احیای آن بپردازند. ریاست جلسه بر عهده رییس دانشگاه الازهر شیخ ابوالفضل الجیزاوی به همراه رییس دادگاه عالی شرع مصر محمد مصطفی المراقی بود.در این جلسه، نخبگان به شكلی كسالتآور مساله را مورد بحث قرار دادند، اما به هیچ نتیجه معینی نرسیدند. آنچه كه از این جلسه بدست آمد، منعكس كننده ركود شدید اندیشه سیاسی مسلمانان در طول قرنها بود. پیكر، اصلی نخبگان و آگاهترین افراد امت بعد از یك مشورت دقیق، تنها توانستند نتیجه بحث را به نظریههای سه تن از علمای پیشین تاریخ اسلام ارجاع دهند: ابوالحسن الماوردی، ابوحامد محمد غزالی و ابن تیمیه. به نظر میرسد اندیشه سیاسی مسلمانان تنها اندكی بیشتر از ششصد سال قبل پیشرفت داشته است. اگرقلت اندیشه تنها ضعف آنها بود باز قابل تحمل مینمود، اما نخبگانی كه در قاهره جمع شده بودند، همچنین به این نتیجه رسیدند كه اصلاً تركها غاصب خلافت بودهاند و خلافت متعلق به اعراب است. بنابراین سرنگونی خلافت عثمانی كه غاصب در دست غیر اعراب بود، چندان ضربهای برپیكر امت وارد نساخته است. بروز این چنین گراسشات ناسیونالیستی در میان نخبگانی كه برجستهترننهادهای فكری امت را ریاست میكنند، در حقیقیت یك انحطاط غم انگیز بود.
این سه عالم سنتی مذكور در زمانی آثار خود را نوشنتند كه نظام سیاسی خلافت به ملوكیت(پادشاهی موروثی) تبدیل شده بودند و هر كدام ادعای شایستگی برای رهبری كل امت را داشتند. این علما در شرایطی آثار خود را(احكام السلطانیه الماوردی، احیا علوم دین غزالی و سیاست الشریعه ابن تیمیه) نوشتند كه كمترین نقش و كنترل را برنظام سیاسی داشتند چه برسد به تأثیر و تغییر.
آنچه آنها انجام دادند فقط دامنه خسارت را محدود میكرد و حتی این یه مورد به ابزار و روكشی برای توجیه مشروعیت آن واقعیت سیاسی تبدیل شد كه تا آن زمان از حقیقت اسلام دور شده بود، در این دوره نیز نخبگانی مشابه برای درمان سرنگونی نظام خلافت در سال ۱۹۲۴ متوسل به آثاری میشوند كه در ۶۰۰تا ۹۰۰ سال قبل و تحت آن شرایط نوشته شده بود.این هر دو حركت غیر واقع بینانه و انعكاسی از بعد مسافت مسلمانان از اسلام و آموزههای آن است.
تلاش مصطفی كمال برای براندازی خلافت، كمیته ضد اسلامی او را منعكس میكرد. او نه تنها از اینكه تركیه به تنهایی بار حكومت(مسلمانان) را به دوش میكشد، شكایت داشت، بلكه معتقد بود«آنان كه از یك خلافت جهانی حمایت میكنند تاكنون از كمك برای حفظ و نگهداری آن سرباز زدهاند.» او اصرار داشت كه اكنون خلافت معنای حد اقلی خود را از دست داده و به عقیده وی «ایده خلافت واحد، كه همه مسلمانان را دربرمیگیرد، چیزی است در كتابها و واقعیت خارجی ندارد.»
مصطفی كمال یكی از سربازان مدرن جنگهای صلیبی علیه اسلام بود؛ اما دیگر مسلمانان كه تا آن زمان با تبدیل الگوی سیاسی امت به امپراطوریهایی با پادشاهان رقیب یكدیگر منار آمده بودند، اكنون میدیدند كه این امپراطوریها به نظامهای «دولت ملت» تكه تكه میشوند. به عبارت دیگر آخرین مرحله از فرایند طولانی انحراف امت از اسلام ناب بود.
این مرحله همچنین نتیجه تأثیر غرب و اندیشههای بیگانهای بود كه همچون ویروسی از اروپا منتشر شد. تمدن مهاجم غرب نه فقط قدرت مسلمانان را به چالش كشید بلكه برای تخریب كامل اسلام برنامه ریزی و اقدام كرد.
اروپاییها مسلح به سلاحهای تخریب اجتماعی شدند؛ آن سلاح مخرب ایدئولوژی ناسیونالیسم و بذرهای آن بود. غرب به شكل نظام همه نهادها و ساختارهایی را كه برای سلطه او خطرناك نشان میداد، تخریب كرد. از اولین قربانیان آن، زبان مخاطبان بود. تا وقتی كه اندیشمندان مسلمان به زبان قرآن(عربی) آشنایی داشتند، قادر به لرتباط با سنت و تاریخ اسلام از سویی و ارتباط با توده مسلمانان از سوی دیگر بودند.با ظهور استعمار یك تغییر جهت و انحراف بزرگ رخ داد. نتیجه آن پرورش دستهای از مسلمانان بود كه با زبانهای اروپایی تحصیل كرده و نسلی كاملاً رویگردان نه فقط از تودههای مسلمان بلكه ریشههای خود شده بود. گسست میان نسلها و اقشار مختلف مسلمان، شرایط غم باری را برای امت اسلامی پدید آورد. طبقه تحصیل كرده مسلمانان، با انقطاع از منابع اندیشه دینی، در گفتمان ایدهها و علوم غربی میاندیشند و به دروازه گسیل این اندیشهها به جهان اسلام تبدیل شدند.
این گزار بود كه پیكره ضعیف نظام سیاسی مسلمانان را به كلی نقش بر زمین كرد. از این پس نخبگان مسلمان تنها میتوانستند در چارچوب نظری و فضایی كه اساتید اروپایی آنها ترسیم كرده بودند، تفكر و تحلیل كنند. این نوع اندیشهها بخش قابل توجهی از خواص مسلمانان را مورد همهمه قرار میداد.از این رو زمانی كه نزاع برای استقلال بالا گرفت، طرح استقلال بر پایه مدل و الگوهای اندیشه غرب پی ریزی شد. از این روست كه حتی یكی از این نخبگان حاكم در هیچ یك از جوامع اسلامی نتوانست مسائل كشور خود را طی مدت بیش از پنجاه سال پس از استقلال حل كند. تنها استثناء، ایران بود كه بار یك انقلاب اسلامی را تحمل كرد تا اختناق و سیطره غرب را بشكند و اكنون در حال مبارزه و تلاش برای ایجاد یك نظام اسلامی در جامعه خود میباشد.
نمونه ایران عبرتانگیز است. این امام خمینی بود كه از طریق اجتهاد خود بر اندیشه قدیمی كنارهگیری از حضور مستقیم در سیاست و حكومت در غیاب امام دوازدهم فائق آمد و در پیش روی اندیشه سیاسی شیعه افق نوینی گشود. به محض اینكه اندیشه سیاسی شیعه از این تنگنا رهایی یافت به سوی یك انقلاب خیز برداشت. از آنجا كه اندیشه سیاسی امام خمینی ریشه در اسلام داشت، تأثیر انقلاب اسلامی و عمیق و ماندگار شد و تلاشهای گسترده دشمنان برای توقف و نابودی آن ناكام مانده است.
دو جنبش اسلامی عمده كه در بخشهای دیگر جهان اسلام به دنبال سرنگونی نظام خلافت پدید آمد، همان طور كه انتظار میرفت، در باتلاق ناسیونالیسم گیر كرد. اخوان المسلمین در مصر و جماعت اسلامی در پاكستان نتوانستند بر حصارهای ناسیونالیسم فائق آیند. جماعت اسلامی علیرغم تبحر ابوالاعلی مودودی قربانی ساختارگرایی حزب سیاسی شد و حتی كمتر از اخوان المسلمین در جهان عرب تأثیر سیاسی داشت. گرچه رژیمهای عربی در به بند كشیدن اخوان المسلمین درنده خوتر از رژیمهای پاكستان نسبت به جماعت اسلامی بودند.
آنچه هر دو جنبش را به دام انداخت ساختار نظامهای حاكم و متداول در این جوامع بود كه به شكل بنیادین با اسلام ناسازگار بود. تنها سید قطب توانست این واقعیت را ببیند، اما به قلم كشیدن این نگاه،(در كتاب العالم فی الطریق) به قیمت جان او تمام شد و توسط رژیم ناصر در آگوست ۱۹۹۶ اعلام شد. دكتر كلیم صدیقی به شكلی مسبوط این پدیده را مورد بررسی و تحلیل قرار داده است. او همواره برناسازگاری نظام سیاسی اجتماعی موجود در جوامع اسلامی كنونی با آموزههای اسلام تأكید داشت و معتقد بود كه سرنگونی كامل سیستم تحمیلی غرب پیش شرط گزار و تحول امت است.
كلیم صدیقی در آخرین كتاب خود(مراحل انقلاب اسلامی) كه چند روز قبل از وفات وی در آوریل ۱۹۹۶، منتشر شد، به مراحلی رسید كه نهضتهای اسلامی برای دستیابی موفقیت آمیز به حكومت اسلامی باید طی كند اشاره داشت. یكی از لوازم اولیه، طبق نظر وی، انقلاب نرمافزاری در اندیشه سیاسی مسلمانان است. او براین نكته اصرار داشت كه با زدودن نفوذ خرد كننده اندیشه سكولاریسم از تاروپود اندیشه مسلمانان، هیچ تحول و پیشرفتی در جامعه مسلمانان شكل نخواهد گرفت. دكتر صدیقی ضمن تمجید انقلاب اسلامی ایران به آسیب شناسی جدی آن نیز میپرداخت. او از همان روزهای اولیه انقلاب بر لزوم بازسازی ساختاری حكومت و یك انقلاب فرهنگی تأكید داشت و معتقد بود در غیر این صورت ایران همچنان در برابر نفوذ شكننده غرب آسیب پذیر میماند. بوروكراتیزه شدن ساختار حكومت و بازگشت ارزشهای غربی به ایران از جمله نگرانیها و خطرهایی بود كه دكتر صدیقی علیه آنها هشدار میداد.
انقلاب نرم افزاری در اندیشه سیاسی مسلمین بهترین راهكاری است كه باقی مانده و یك اندیشمند مسلمان ارائه كرده است. اما به هر حال مشكلات و موانع پیش روی نخبگان مسلمانی كه درصدد كمك به این انقلاب نرم افزاری هستند فراوان است.دو نكته اساسی باید روشن شود. نكته اول اینكه ضرورت این انقلاب باید برای همه روشن شود. اندیشه سنتی مسلمانان نه فقط نیازمند تصفیه از رسوبات اندیشه غرب است بلكه باید از خطاها و كجهایی كه در گذشته تاریخ مسلمانان یعنی از همان سالهای اولیه پس از رحلت پیامبر(ص) پدید آمد، پالایش شود. تأثیر غرب بدون شك كشنده و خسارت بار بوده، اما اگر اصلاح همه جانبه نباشد و این مشكلات برطرف شود به بحرانی درآینده منجر خواهد شد.
دومین نكته این است كه حركت نرم افزاری نمیتواند خارج از چارچوب مبارزات سیاسی نهضت اسلام، تعریف شود. در حقیقت جنبش نرم افزاری تنها به شرطی موفق میشود كه توأم با نهضتی سیاسی باشد. منعم دشمنی غرب با اسلام و نهضت بیداری اسلامی، نقطه جوهری برای آغاز حركت است. هر تلاشی برای تحقق انقلاب نرمافزاری در اندیشه اسلامی، مادامی كه موضع سیاسی آن در برابر دشمنان خنثی و بیطرفانه و یا حتی تحت اشراف موسسههای آكادمیك غرب انجام میشود، نه فقط پرونده نهضت بیداری را میبندد بلكه در خدمت اهداف غرب برای اسلام ستیزی در خواهد آمد.
هیچ جامعهای برپایه اندیشههای بیگانه پیشرفت نكرده است، چه رسد به جامعه اسلامی كه خود صاحب ارزشهای بنیادینی است كه نه فقط با سیطره تمدن غرب انكار شده بلكه هدف جنگ صلیبی نوین آنان نیز قرار گرفته است.
برای مسلمانان تنها یك راه مانده است: «بازگشت به سیره و سنت پیامبر خدا(ص) و بازسازی تمدن اسلامی از طریق ارزشهای اسلامی»
نویسنده: ظفر بنگاش
منبع:ماهنامه سوره ، شماره ۲۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست