شنبه, ۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 22 February, 2025
مجله ویستا

گام های بلند در راستای توسعه علمی


گام های بلند در راستای توسعه علمی

نقش پژوهش اجتماعی در تولید علم بومی

بدون شک علم و دانش اجتماعی یکی از مهم‌ترین عوامل پیشرفت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع امروزی به شمار می‌رود و در این راستا تحقیق و پژوهش اجتماعی و فرهنگی جایگاه پراعتباری را به خود اختصاص می‌دهد.

امروزه رشد و پیشرفت دانش و پژوهش اجتماعی با نظام اجتماعی و همچنین دانش و پژوهش فرهنگی با سیاست‌های فرهنگی در تعامل و ارتباط متقابل بوده و هیچ یک بدون توجه به مبانی و محتوای دیگری نمی‌توانند از رشد و پیشرفت کافی و لازم برخوردار باشند.

البته این تعامل به معنای پیروی یکی از دیگری نیست؛ بلکه منظور از تعامل، برقراری روابطی عالمانه، دوستانه و در عین حال منتقدانه است که همواره باید توسط پژوهشگران اجتماعی و فرهنگی از یک طرف و سیاستگذاران و برنامه‌نویسان اجتماعی و فرهنگی از طرف دیگر کاملاً در نظر گرفته شود.

جامعه‌شناسی مانند گاستون بوتول در کتاب معروف «پولمولوژی یا ستیزه‌شناسی» خود، پیروی زشت و برده‌وار برخی کنشگران و پژوهشگران اجتماعی از ساختارها و مؤسسات نظامی و ستیزه‌جو را برملا ساخته و از راه‌اندازی پژوهش‌های اجتماعی و فرهنگی نظیر پروژه کاملوت در راستای مهندسی نظام‌های اجتماعی و برپایی جنگ‌های روانی در سازمان‌های بزرگ جهانی پرده برمی‌دارد. از نظر وی، همین سیاست‌های هماهنگ از سوی طرفین، یعنی ارتباط دانش اجتماعی و نظام اجتماعی، از سویی موجب رشد و توسعه سریع مؤسسات پژوهشی و از سوی دیگر موجب تقویت نظام‌های اجتماعی و دستیابی آنها به اهداف غیرانسانی خود شده است که در منطق هیچ پژوهشگر آزاداندیش فرهنگی و اجتماعی به‌ویژه در جامعه ما پذیرفته نیست.

با این حال، هرگز نمی‌توان کتمان کرد که اصل و قاعده هماهنگی و همکاری متقابل بین دو طرف، یعنی پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی با سیاست‌ها و نظام فرهنگی و اجتماعی، موجب تقویت و رشد و توسعه چشمگیر و اثرگذار آنها در مقیاس ملی و فراملی و جهانی شده است.

این رویکرد حتی موجب شکل‌گیری یک حوزه علمی جدید به نام «سیاست‌ علمی» در دانش و علوم اجتماعی شده که باید از تجارب ارزشمند آن بهره‌برداری کرد.

در جامعه ما، تأثیرپذیری متقابل یافته‌های علمی و پژوهشی، به‌ویژه در حوزه‌های گسترده اجتماعی و فرهنگی از سیاست‌های علمی، اجتماعی و فرهنگی، موضوعی است که کمتر محل توجه دست‌اندرکاران پژوهشی و علمی یا مدیران و برنامه‌ریزان جامعه قرار گرفته است.

سیاست‌های علمی موضوعی مستقل از یافته‌های علمی بوده و علی‌رغم ارتباط نزدیک با آن، به عنوان یک موضوع و حوزه مستقل علمی مطرح است و اساساً امروز به عنوان یک رشته دانشگاهی و آکادمیک تحت عنوان (Science policy) در دانشگاه‌های معتبر دنیا پذیرفته شده و دانشجویان زیادی در برخی زمینه‌های علمی را شامل می‌شود.

در زمینه پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی، چنانچه به گسترش و توسعه صحیح، مقتدرانه و راهبرانه آن در جامعه علاقه‌مند باشیم و اذعان کنیم که این امر با توجه به تجربیات کشورهای دیگر، جز از طریق بومی‌سازی و به‌کارگیری علم و تحقیق متناسب با هنجارهای جمعی میسر نخواهد بود، لازم است در گام نخست سیاست‌های ما در قبال ارتباط صحیح علم و پژوهش با سیاست‌ها و برنامه‌های موجود در هر یک از سطوح و ابعاد فرهنگی و اجتماعی جامعه معین شود و رابطه‌ای منطقی و عملی بین دانشگاه‌ها و مراکز علمی و پژوهشی با دستگاه‌های سیاستگذار و برنامه‌ریز فرهنگی و اجتماعی به‌وجود آید، تا گام‌های بعدی را با استواری و اطمینان بیشتری برداریم.

باید اعتراف کرد که بدون تعیین سیاست‌های علمی و پژوهشی و چگونگی ارتباط مراکز علمی با نهادها و دستگاه‌های فرهنگی و اجتماعی هرگز پیشرفت علمی و پژوهشی در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی کشور محقق نخواهد شد؛ زیرا فرآیند پژوهش نیازمند حمایت‌های مالی، خدماتی، آماری، اطلاعاتی، موضوعی و کاربرد نتایج از سوی این نهادها خواهد بود و متقابلاً جامعه و نظام اجتماعی و فرهنگی نیز از دستاوردهای علمی و فرهنگی پژوهشگران در این زمینه محروم شده و در نتیجه آسیب‌های اجتماعی و فرهنگی موجود در جامعه باقی خواهند ماند. زیرا کاهش و رفع این آسیب‌ها، جز در پرتو نتایج ارزشمند دانش و پژوهش اجتماعی و فرهنگی میسر نخواهد شد.

از دهه‌های گذشته تاکنون، در جامعه ما معمولاً از به‌کارگیری دانش پیشرفته کشورهای دیگر و یافته‌های پژوهشی آنان در زمینه‌های گوناگون تجربی و انسانی و اجتماعی و فرهنگی صحبت به میان آورده می‌‌شود، اما از چگونگی و نوع سیاست‌های علمی و پژوهشی که موجب این رشد شگفت‌انگیز در حوزه علم و دانش شده است، کمتر بحثی به میان می‌آید. البته دیروز فاقد مبناها و پایه‌های لازم و اصولی بوده و با نوعی خودباختگی علمی و فرهنگی در مقابل دستاوردهای دیگران روبه‌رو بودیم، اما امروز سعی می‌کنیم اصول و مبانی زیرساخت‌های علم و دانش نوین را در سرزمین ذهن، تاریخ و فرهنگ اصیل خود جست‌وجو ‌کنیم و بر این باوریم که بر مبنای دستاوردهای فرهنگی و تمدنی خود، با رویکرد توسعه درون‌زا و بومی‌سازی یافته‌های تمدنی و علمی و فناوری ملل دیگر جهان، می‌توانیم ضمن ایجاد روابط منطقی و تعامل سازنده و عالمانه بین دانش اجتماعی و مطالعات فرهنگی با نظام اجتماعی و سیاست‌های فرهنگی، گامی بلند در راستای توسعه علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کشور برداریم و مدلی نوین را برای این خاک کهن و تمدن دیرپا طراحی و ترسیم کنیم.