پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

افقهای جدیدی، باید!


افقهای جدیدی، باید!

شنیدن این خبر که “نیمی از ازدواجها در کشورهای اروپایی به طلاق منجر می شود” شاید چندان غیرمنتظره و تعجب برانگیز نباشد. بسیار شنیده ایم که “خانواده” به ویژه در کشورهای اروپایی …

شنیدن این خبر که “نیمی از ازدواجها در کشورهای اروپایی به طلاق منجر می شود” شاید چندان غیرمنتظره و تعجب برانگیز نباشد. بسیار شنیده ایم که “خانواده” به ویژه در کشورهای اروپایی از استحکام قابل تاملی برخوردار نیست و به دلایل عدیده فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی و نیز به علت ترویج حرکات ضد اخلاقی و تبلیغ رفتارهای ناهنجار در جامعه از سوی حاکمان این کشورها کاملا روشن است که چنین پدیده هایی می تواند امری عادی و قابل انتظار تلقی شود.

طبق آخرین خبرها هم اکنون در اروپا تقریبا از هر دو ازدواج، یک ازدواج به طلاق می انجامد و بر اساس گزارش دفتر آمار اتحادیه اروپا، در سال ۲۰۰۴ در ۲۵ کشور عضو اتحادیه اروپا حدود ۲/۲ میلیون ازدواج صورت گرفته که یک میلیون آنها به طلاق منجر شده است. اخبار دیگری حاکی از آن است که بیشترین میزان طلاق در سال گذشته میلادی به ترتیب در جمهوری چک، لیتوانی و استونی به وقوع پیوسته و اما نکته جالب توجه این است که طبق همان آمار پایین ترین میزان طلاق در اروپا مربوط به کشورهای ایرلند، ایتالیا و یونان است که مذهب در آنها نقش غالب را ایفا می کند.

این مسئله نشان می دهد که تاثیر گرایش به مذهب توانسته است به نحو قابل ملاحظه ای از رشد طلاق و افزایش آسیبهای اجتماعی پس از آن در کشورهای فوق الذکر بکاهد. اما این نکته را باید در نظر داشت که در این کشورها نسبت به کشورهای اسلامی ملاحظات دینی و توجه به اخلاق در سطح بسیار نازلتری از سوی حکومتها مورد ترویج و ترغیب قرار می گیرد و صرفا ریشه های فرهنگی و دینی مردم توانسته است از فروپاشی خانواده بکاهد.

اما از سوی دیگر ما در کشوری زندگی می کنیم که مسئله اخلاق و رعایت نکات مذهبی و اعتقادی بسیار قابل توجه است. بی هیچ تردیدی می توان ادعا نمود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی تمام هم رهبران و روسای جمهوری کشور بر ترویج اخلاق اسلامی و برخورداری مردم از موهبتهای رعایت نکات و دستورات اسلامی در کشور بوده است.

اما متاسفانه مشاهده می شود که در کشور ما هنوز موضوع “فروپاشی کانون خانواده” یک مسئله قابل تامل و کاهش آمار طلاق یک دغدغه است.

هرچند که آمارهای ما قابل مقایسه با کشورهای اروپایی و حتی سایر کشورها در قاره های دیگر نیست و به یمن حاکمیت “اخلاق” در قیاس با سایر کشورها، کشوری فاقد مشکلات عدیده اجتماعی و به ویژه کم مسئله و با آمار پایین طلاق محسوب می شویم ولی باید در نظر داشت که حد مطلوب ما قیاس با سایرین نیست بلکه دستیابی به وضعیتی است که زیبنده نظام اسلامی است به نحوی که کمترین آمارها در خصوص معضلات و آسیبهای اجتماعی و به ویژه طلاق قابل ملاحظه باشد!

اما متاسفانه اخیرا اعلام گردیده که “رکورد طلاق در استان تهران شکسته است” به نحوی که در سالهای گذشته ۱۹ درصد از ازدواجها در استان تهران به طلاق منجر شده و رکورد طلاق طی ۲۰ سال گذشته با ۸۵ مورد در روز شکسته شده است.

به گفته مدیر کل امور اجتماعی استانداری تهران در سال گذشته حدود یک میلیون نفر در استان تهران به طور مستقیم و غیر مستقیم از واقعه طلاق، آسیب دیده اند و به عبارتی ۵۱ درصد سرانه جمعیت کشور در استان تهران از این امر متحمل آسیب شده اند.

این اخبار نشان می دهد که می بایست نگاه جدی و کارآمدتری نسبت به مسئله فروپاشی خانواده در جامعه ما اعمال گردد و مسئولان و برنامه ریزان کشور با بازنگری فعالیتهای گذشته برای مقابله با این پدیده که قادر است آسیبهای متعددی را متوجه افراد یک خانواده فروپاشیده سازد با نگاه نوین به تدوین برنامه های اصولی تر بپردازند.

به نظر می رسد که در این راستا بازنگری برنامه های استحکام خانواده که از سوی دستگاههای فرهنگی در دستور کار قرار گرفته و تغییر و بهینه سازی راهکارهای گذشته قادر است افقهای جدیدی را بگشاید.