پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ریشه های روند كند بازسازی در افغانستان


ریشه های روند كند بازسازی در افغانستان

بمبارانهای هوایی و كشته شدن غیرنظامیان, جستجوهای خانه به خانه و از همه مهمتر نبود كوشش جدی برای تقویت نیروهای بومی و بخصوص ارتش ملی افغانستان از جمله این سیاستهای غلط بود

در حالی كه بیش از پنج سال از استقرار دولت جدید افغانستان می گذرد و در این مدت جامعه جهانی و سازمانهای بین المللی حمایتهای قاطع خود را نسبت به این دولت ابراز كرده اند، اما كندی روند بازسازی این كشور در سالهای اخیر، نگرانیهای زیادی را به وجود آورده است.

این در حالی است كه به اعتقاد برخی از كارشناسان سیاسی، میان كندی روند بازسازی این كشور و نارضایتی مردم از بهبود نیافتن شرایط از یك سو و گسترش فعالیت طالبان و القاعده از سوی دیگر ارتباطی مستقیم وجود دارد.

بر همین اساس، هفته گذشته كنفرانسی در برلین برگزار شد كه هدف اصلی آن بررسی وضعیت كنونی افغانستان و شرایط بازسازی آن بود. این نشست، مكمل اجلاس بزرگی شمرده می شد كه سال پیش با حضور نمایندگانی از ۷۰ كشور و سازمان جهانی در لندن تشكیل گردید و در آنجا توافق شد كمك مالی بیش از ۱۰ میلیارد دلار به امر بازسازی افغانستان اختصاص پیدا كند.

حال با گذشت یك سال از اجلاس لندن و به طور كلی پنج سال از آغاز بازسازی، نشست برلین انعكاس دهنده نگرانی جامعه جهانی نسبت به این موضوع بود كه چرا به رغم توجه جامعه جهانی و اختصاص بودجه های هنگفت تغییرات در خور توجهی در اوضاع سیاسی و اقتصادی مردم افغانستان به وجود نیامده است؟

در پاسخ به این پرسش می توان به چند عامل مهم و تأثیرگذار بر روند بازسازی افغانستان اشاره كرد.

در وهله اول استمرار بی ثباتی و ناامنی سیاسی یكی از این عوامل مهم به شمار می آید. پس از سقوط رژیم طالبان و حضور نیروهای ائتلاف در افغانستان این تصور وجود داشت كه در سایه حضور این نیروها امنیت به سرعت در سراسر كشور برقرار خواهد شد. توجه گسترده سرمایه گذاران خارجی و ریزش یك باره دلارهای آمریكایی به سوی بازارهای افغانستان مؤید همین موضوع بود. اما گذشت زمان نشان داد تصورات اولیه در این مورد اشتباه بوده است. نیروهای خارجی در پنج سال نتوانسته اند امنیت و ثبات لازم را برقرار نمایند و این مسأله نه به دلیل قدرت فوق العاده طرف مقابل (القاعده و یا طالبان)، بلكه متأثر از سیاستهای غلط به كار گرفته شده از سوی نیروهای خارجی است.

بمبارانهای هوایی و كشته شدن غیرنظامیان، جستجوهای خانه به خانه و از همه مهمتر نبود كوشش جدی برای تقویت نیروهای بومی و بخصوص ارتش ملی افغانستان از جمله این سیاستهای غلط بود.

اما دومین عامل كندی روند بازسازی را می توان نبود طرح و برنامه ای جامع برای بازسازی عنوان كرد. پس از استقرار دولت جدید این ادعا مطرح شد كه طرحی همانند طرح «مارشال» كه اروپای پس از جنگ جهانی دوم را حیات دوباره بخشید، در افغانستان به مرحله اجرا درخواهد آمد. در این راستا كنفرانسهایی مانند توكیو و برلین نیز با وعده های كمك چند میلیارد دلاری برگزار گردید در حالی كه هیچ گاه به طور دقیق روشن نشد كه این كمكها چگونه و در چه راهی باید به مصرف برسد چنانكه بیشتر كمكهایی كه از سوی ایالات متحده اعلام شده بود به مصارف نظامی اختصاص پیدا كرد.

سرانجام سومین و یكی از مهمترین عوامل كندی روند بازسازی افغانستان را می توان در بی اعتمادی جامعه جهانی به دولت این كشور نسبت داد. جامعه بین المللی و به ویژه ایالات متحده و اروپا در شرایطی حمایت خود را از دولت جدید اعلام كردند كه در عمل حاضر نبودند كمكهای توافق شده در اجلاسهای مختلف را مستقیماً در اختیار مقامهای كابل قرار دهند.

در این رابطه وزیر اقتصاد دولت افغانستان با ارایه آماری عنوان می كند در چهار سال (۲۰۰۵-۲۰۰۱) جامعه بین المللی حدود هشت میلیارد و چهارصد میلیون دلار به افغانستان كمك كرده كه از مجموع این كمكها فقط ۲۲ درصد (یعنی حدود دو میلیارد دلار) به دولت كابل رسیده و بقیه به دیگر نهادهای خارجی و داخلی واگذار شده است. این در حالی است كه افغانستان در اجلاس برلین (۲۰۰۴) اعلام كرده بود برای بازسازی كشور تا هفت سال آینده هر سال ۴ میلیارد دلار كمك نیاز دارد.

فساد اداری و امكان حیف و میل پولها در سیستم بروكراسی دولتی ظاهراً مهمترین دلیل برای این مسأله عنوان شده است. اما سؤال اینجاست كه آیا در سازمانهای بین المللی و مؤسسات غیردولتی چنین امكانی وجود ندارد؟ شش میلیارد دلاری كه از سوی این مؤسسات در طول چهار سال به مصرف رسیده چه تأثیر محسوسی بر شرایط این كشور گذاشته است؟ بی دلیل نیست كه در رابطه با مفیدبودن چنین مكانیسمی تردیدها و اعتراضهای زیادی از سوی مردم و حتی مقامهای سیاسی افغانستان مطرح شده است.

میراحمدرضا مشرف